۱۳۹۷ آبان ۱۹, شنبه

سخنانی با مسئولین و شرکت کنندگان محترم کنگره پارلمان ادیان در تورنتو 2018


در تاریخ اول تا هفتم نوامبر 2018، پارلمان جهانی ادیان در تورنتوی کانادا برگزار شد که با استقبال و حضور بی نظیر هزاران نفر از رهبران ادیان، محققین و دانشمندان موضوعات مرتبط با دین مواجه گردید. در این کنگره عظیم، نمایندگانی از سوی بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، حضور یافته و فعالانه شرکت کردند. همچنین در قسمت نمایشگاه، غرفه مخصوصی برپا شد که به معرفی افکار و عقاید این اندیشمند شجاع و پرکار پرداخت و پیامهای ویژه ایشان را به سمع و نظر مراجعین و شرکت کنندگان رسانید. متن زیر، مجموعه ای از پیامهای بروجردی برای مسئولین و شرکت کنندگان این کنگره است 

درود آفریدگار هستی بر شما منادیان ذات اقدس کبریایی
فلسفه انعقاد دین بازگرداندن بشر به فضائل و دور کردن او از رذائل است. ادیان آمدند تا مردم را به خوبی و خیر اندیشی دعوت کنند، فایده ای که مذهب دارد، این است که مروج وجدان باشد. منادی زندگی مسالمت آمیز باشد. حقوق بشر در زیر سایه خداشناسی تامین می شود، اما مشکل انسان در همه اعصار این بوده که آن واسطه که کتاب، پیامبر، دین یا وحی بوده، نتوانسته واقعیت ها را به انسان منتقل کند. دلیلش هم همین است که پیروان ادیان و مذاهب، آلودگی روحی و نفسانی زیاد دارند. دروغ و غیبت، در همه ادیان رایج است و  زورگویی در همه مذاهب مستمر است ، دزدی، کلاهبرداری، سوء ظن، سوء برداشت، سوءتفاهم، طلاق، اعتیاد، تبعیض، ظلم، استبداد، و حق کشی در همه جای دنیا به وفور هست. همه جا، هم مسلمان یا یهودی  یا مسیحی و یا  ادیان دیگر، همه خودشان را به خدا نسبت می دهند، درحالی که از پیروانشان می توان دریافت که بین بشر و خدا فاصله بسیار است.
ما سالهاست تلاش می کنیم تا آن عینک های دودی و سیاه را از چشمان بشر برداریم تا واقعیت های آفریدگار جهان را بفهمند و بشناسند. ما توحید بدون مرز را پایه گذاری کردیم که مرزهای منطقه ای، نژادی، قومیتی، دینی، اعتقادی و اعتباری باعث کدرشدن و مشوش شدن افکار و اذهان نسبت به خداوند نشوند.
الان در کجا ایستاده ایم
یکی از مسائل مهم جامعه بشریت از آغاز، که به قول ادیان، به آدم و حوا می رسد، تا الان، دینداری بوده است و دین مسئولینی داشته که مردم را خوانده و به قواعدی راهنمایی کرده اند، از آنجایی که سوالات انسانها فراوان است و گستردگی در نیازها، غیر قابل کنترل  است، همواره شریعتمداران با چالش عدم استقبال جوامع انسانی روبرو بوده اند. با مطالعه کتابهای آسمانی و داستان همه انبیا می توان دریافت که همواره بین مردم هر عصری و پیام آوران مذاهب درگیری بوده است! اما، اصل درگیری برای چیست؟ مگر نه اینکه پیامبران مصلح و عدالت گستر هستند؟ پیامبران که وجدان را آبیاری کرده، شرافت را به جامعه تزریق می کنند، کینه را از دلها می برند و همگان را به اتحاد و برادری دعوت می کنند، پس  چرا مردم با آنها برخورد بدی می کنند؟ چرا آمار کشتار پیامبران در طول تاریخ این قدر زیاد است؟ چرا باید نوح بعد از 950 سال تلاش، یک کشتی کوچک را از یاران و گرویدگان حمل کند؟ چرا ابراهیم در شهرش تک و تنها ماند و هرگز پیرویی پیدا نکرد، چرا عیسی مسیح، اندکی یار داشت که حتی نتوانستند جلوی اعدامش را بگیرند، چرا موسی همیشه از معاصرینش گله و شکایت داشت؟  چرا پیامبر اسلام با گرویدگانی که ایمانشان ثبات نداشته، به زور و طمعی وارد شده و به دنبال مطامع خود بودند، درگیر بود؟ تمام اینها به این دلیل است که آنچه که به خدا نسبت دادند، در حد و اندازه آن خدایی نبود که آفریدگارهستی بی نهایت است.
قطعا این خدا باید به کوچکی، کره زمین باشد، آیا آفریدگار ما، همان است که ادیان گفته اند؟ سیستم کوچک سازی خداوند در همه ادیان و مذاهب به کار رفته است، خدایی می بیند، خوشش می آید، ناراحت وعصبانی می شود، کمک می خواهد، دشمنش را لعنت کرده است، و خدایی که حکم داده است که دست و پا قطع کنید!
مشکل امروز ما بعنوان یک کاوشگر توحید بی پیرایه، و یک جستجوگرخداشناسی خالص این است که هیچ مذهب و دینی، واقعیت های ماورایی گرداننده عالم را بیان نکرده است، چرا نگفته، مشکل سر این است که نبوده که بگوید! علت ناآشنایی بشر با پرودگار جهانیان این است که، مکاتب الهی و کتب آسمانی، آمدند که خدا را معرفی کرده و بین خالق و مخلوق ارتباط برقرار کنند، آمدند تا به نام خدا، عدالت را در دنیا بگسترانند، اما چون خدای واقعی را ندیده بودند و الهاماتی که داشتند درخور آب وهوای کره زمین بود و فضا و قضای مادی خاکی تجلی داشت، توفیقی نداشتند.
بشر از یک سو، یک رگه حیوانی دارد و در غرایز با حیوانات مشترک است و از سوی دیگر، یک خُلق انسانی هم دارد، دین می خواهد خوی توحش را مهار کند، اما نمی تواند. آیا عصبانیت، کینه، تعدی، از بین بردنی است؟ خیر، زیرا اینها بیماریهای زیر پوستی است. پیام آوران آمدند تا  زیر نام خدا، جامعه را به سوی هدایت ببرند، از توحش خارج کنند ولی متاسفانه موفق نشدند، الان پیروان مذاهب و مکاتب، درمسیر درگیری ها، اختلافات، رذائل انسانی و قبایح نفسانی قرار دارند، وقتی که زیر پوشش دین، ترور متولد می شود، و تروریست اقدامات جنایت مآبانه را به حساب دین می گذارد، این معلول است، اما علت چیست؟
در جنگهای صلیبی، دین علیه دین شد، مگر هردو، دم از خدا نمی زدند، اما آن خدایی که از آن دم می زدند،  خدای فیلتر خورده بود، مردم را اشباع نمی کرد، هنگامی که ما یک کلامی را به خداوند نسبت می دهیم، باید آثار داشته باشد. اما مشکل اساسی ما، عدم شناخت خداوند است.
 من از همه دعاوی که در جهان، منتسب به خدا بوده، عبور کرده ام، تلاش کردم با جستجو و کاوش در خود این ادیان و مذاهب عدم تطابق ها را یافته و آنچه را که درخور عظمت و مقام خداوندی نبوده را پیدا کرده ام، امروز من در موقعیتی هستم که نه می توانم پذیرای تفکرات توحیدی در آثار هزاران ساله بجای مانده از ادیان و مذاهب باشم، و نه هنوز به مقصد که همان یافتن واقعیت خداشناسی است، رسیده ام و البته این جایگاه مهمی است که انسان بداند که هیچ ندارد. سر خودمان را کلاه نمی گذاریم که حرف از طرف خداست، لااقل می دانیم که خدا را باید دنبال کرد. مسیر بسیار دشواری است اما تکیه گاه ما خود پروردگار است که ما را به خود هدایت کند.
خطر آمیختن دین در سیاست
دین دارای فرازهای مهم جهانی است، آنچه که من از تحقیقات توحیدی در آورده ام، دین هم برای بشریت در اعصار مختلف خوب بوده، جنبه های اصلاحاتی داشته، هم بد بوده، مروّج خشونت بوده،
کار من در کشف حقایق توحیدی آنست که همه رجال ظهوری را تحت معاینه دقیق قرار بدهم، از آدم ابوالبشر تا خاتم آنها، محمد بن عبدالله، به عنوان یک کاوشگر رفتم در اعماق تاریخ و دیدم که این خدایی که توسط ادیان بر ملل عرضه شده است، نمی تواند آن آفرینش گر کلی و بزرگ باشد، چون تعریف خدا درست نبوده، ادبیات ادیان و مذاهب بر پایه همان در چالش قرار گرفته،
چون تعریف خدا درست نبوده، ادبیات ادیان و مذاهب بر پایه همان در چالش قرار گرفته، فرهنگ خداشناسی در همه احزاب و مسالک و مکاتب و آیین ها که به نوعی در زیر مجموعه خداشناسی قدم برداشتند، مثل وجدان، عدالت، صلح، آزادی، آنها چون اسناد و مدارکشان کم بوده نسبت به ذات اقدس کبریایی، خروجی شان هم ضعیف بوده، چرا ادیان جلوی همدیگر صف آرایی می کنند؟ چرا مذاهب همدیگر را لعن می کنند؟ چرا هر کس که از پیروانشان خارج می شود حکم تکفیرش را صادر می کنند؟ چرا دین شده است وسیله حاکمیت؟ چرا مذهب شده است وسیله ارتقاء و توسعه جهان خوارگی؟ به خاطر اینکه اصلاً خدا مطرح نبوده، اصلاً خدا دیده نشده، یافتنی های بشر از خدا، آنقدر کم و کوچک و ناچیز است که می بینیم ادیان در آنچه که وعده داده اند، مانده اند، تمام ادیان آمدند و گفتند: خدا شنواست، ناله ها را اجابت می کند، دست نیازمندان را می گیرد، ولی این پیروان ادیانند که در گرفتاری های فقر و درد و ناامنی و مشکلات خانوادگی گیر کرده اند.
پیام من به شما عزیزان، از حصرم این است، که دین وقتی که مخلوط با سیاست شد، نه سیاست دارد، نه دیانت دارد، سیاست به معنای اعم کلمه باید یک سری معادلات خاص خود را یا تاکتیک خاص را دنبال کند، دین هم برای خودش یک چهارچوبی دارد، وقتی که دین را با سیاست درآمیزید، هم به سیاست جفا کرده اید، هم به دین،
وقتی که یک حکومت با نام و نشان دینی برملتی ستم می کند، راهش تبعیض است و مسیرش خفقان می باشد، چطور باید از کیان فرمانروای هستی دفاع نمود؟
دین که در اصل دچار نقائص فنی و باطنی و داخلی است نتوانسته است جواب بشر را بدهد، چرا دین گریزی در همه ممالک در همه مکاتب توحیدی زیاد شده؟ به خاطر اینکه سؤالات زیاد است و جوابی نیست، به خاطر اینکه به نام خدا وعده دادند و اجرا نشد، اینجا پای خدا وسط آمد، خدایی که هنوز معرفی نشده به بشریت، خدایی که تنها سایه ای از آن را به بشر طی ده ها هزار سال انتقال دادند، به عنوان خدا جنایت می کنند، تحت عنوان مبارزه برای رسیدن به خدا، تحت عنوان دفاع از خدا، همه جا خدا را گرفتار مطامع خود می کنند، فلسفه ادیان محبوب کردن خداست در دلها، اما اکنون می بینیم که تمام ادیان آسمانی مردم را با مقررات دینی و شرایع مذهبی و مناسک خاص، خسته کرده اند، افسرده و دلزده کردند و مخصوصاً جایی که حاکمیت دینی باشد، یعنی مذهب بر کرسی سیاست قرار بگیرد، آبرو می رود ای ابر خطا شوی ببار، در اینگونه موارد چه برای خود اهل آن کشور، چه در واکنش های جهانی مصائب است که اعتبار ادیان را نه تنها خدشه دار می کند، بلکه از بین می برد، ادیانی که آمدند خدا را معرفی کنند، خدایی که ناشناخته بود و ماند و خدایی که به نامش سفره انداختند و کرسی گرفتند و تاج و تخت را ضمیمه حیات خود نمودند
درخواست از مسئولین و شرکت کنندگان کنگره پارلمان ادیان
پروردگار عالی ترین مقام حقیقی و حقوقی این آفرینش بیکران است. هرگونه تقرب و نزدیکی به این خدا، خلاصی از غرایز مشترک با حیوان است. درگیری، بدبینی، جنگ، کشتار جمعی، سلاح های هسته ای، تهدید های اتمی، اینها بیانگر این است که آدم از خدا دور است.  اگر به خدا اعتماد داشت، می دانست که همه چیز در تحت فرماندهی کل مدیریت آفرینش است. ادیان آمدند تا فاصله بشر با خدا را از بین ببرند، ولی متاسفانه فواصل زیاد شد، چرا که ادیان و مذاهب دارای ارگان شدند، برای خود سیستم و سازمان و درجه بندی و دسته بندی و یونیفورم ایجاد کردند. یعنی آن خدای عظیم در لفافه های مادی خاکی فانی دنیوی از نظرها دور شد. الان به هردینی نگاه می کنی تشکلی گسترده دارد. این تشکیلات نمی گذارد آدمی به معبودش، صانعش، مالکش برسد.
از همه شما که در اینجا جمع شده اید تا ادیان را معرفی کنید یا از وجودشان دفاع کنید، عاجزانه می خواهم که از اصل دفاع کنید. ادیان و کتب آسمانی و انبیاء، فروع  هستند. بیایید و از مبدا وجود سخن بگویید و تبلیغ کنید. دراین صورت اتحاد بین موحدین ایجاد می شود. ما یک خدا بیشتر نداریم، یعنی هستی، یک ناظم، مدیر و مدبر و حاکم بیشتر ندارد. دعوا ها سر چیست؟ کشمکش ها بین ادیان درطول هزاران سال برسر چیست؟
جنگ های صلیبی، معلول چه بود؟ جنگ های بین فرق مسلمین به چه علت است؟ مسئله فلسطین و اسرائیل بر چه پایه ای است؟ عرب و عجم، اروپایی و آسیایی، این خطوط نحسی که کشیده شد، عامل بحران گردید. چرا خاورمیانه روی آتش نفس می کشد؟ بخاطر این که اینجا محل اجتماع ادیان مختلف است و هر دینی هم از ناحیه یک قدرت حمایت می شود. نه برای  اینکه آن ابرقدرت می خواهد حقیقت توحید را برساند، بلکه منافع خود را به نام دین می طلبد و استعمار خویش را به نام مذهب دنبال می کند.
تمام مذاهب اگر حق هستند، باید ائتلاف کنند. اگر منافع شخصی است، انسانیت را به خدا نمی رساند. خدای باریتعالی مبرا است از این که در فرهنگ دنیوی او را کوچک کنند یا روی آن معامله کنند، که تو حقی یا باطلی .
آرزوی من این است که آفریدگار ما در حصر هیچ دینی نماند. خدای بشر مربوط به بشر است. بدون هیچ گونه سانسور و هدفگرایی و اراده های خاص، وجود ادیان برای نزدیک کردن انسان به خدا بود ولی اکنون متاسفانه آنقدر لایه در لایه کرده اند، خداشناسی را تو در تو کردند. حجاب ها، دیوارها، حائل ها ایجاد کردند که اصل پرستش واقعی گم شد. مناسک دینی غالبا کوچه پس کوچه هایی است که بشر را از خدا زده می کند. شرایع دینی بجای این که محبت خدا را در دلها بنشاند، باعث شده است که مردم از خدا رویگردان شوند. همه جا فشار، تحت عنوان خدا، این فشارها را بردارید. مردم جهان را آزاد بگذارید. خدا بخشنده است، نباید قوانین دینی قساوت مدار باشد. خشن سالار باشد. یک دین واحد بدون هیچ گونه تحمیل قواعد برمردم عالم. می گویند دین ابراهیم فقط یک کلمه بود و آن فقط "خدای باریتعالی".
به امید اینکه فراورده این کنفرانس آن باشد که :
1-  اختلاف ادیان و مذاهب توحیدی برطرف شود.
2- تمام زوائدی که درقواعد دینی وجود دارد و باعث دلسردی مردم جهان از خدا می شود، حذف شود.
3-ادیان شرایع سنگین را حذف کنند. اجازه بدهند بشر، به یاد خدا، برای خدا،  به نام خدا نفس بکشد.
4- شریعت مداران، مسئولین مراکزعبادت،  اجازه بدهند که مردم حقیقت لطف و بخشندگی خدا را ببینند.
به امید موفقیتتان و اینکه بتوانید کاملاً ادیان را معرفی کنید بدون تعصبات با واقعیت ها، که شما در اونجا جمع شده اید که از حقوق مسلم آفریدگار جهان دفاع کنید، گرچه او احتیاج به دفاع بندگانش ندارد ولی معایب را بگویید، اشتباهات ادیان را بگویید، اعتراف کنید و نترسید، بگذارید خلق جهان دوباره به سوی خدا بازگردد و آشتی کند.
صوتها را می توانید اینجا گوش کنید 
https://www.youtube.com/watch?v=aHSJlv11VMA
و همچنین 
https://www.youtube.com/watch?v=ENZ4nXIgjVg

هیچ نظری موجود نیست: