۱۳۸۸ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

گزارشی از ديدار دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه يزد

با آيت الله بروجردي در زندان مركزي شهر يزد

گروه هایي از دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه يزد طبق روال معمول جهت پژوهش و كارآموزي، ماهانه چند نوبت از بندهاي عمومي زندان مركزي شهر يزد بازديد مي كنند كه با اصرار و پافشاري در روز پنج شنبه مورخ 3/2/1388، براي اولين بار موفق به ورود به بند ويژه روحانيت شدند.

در طی این بازدید که موجب شگفتی آقای بروجردی گردید، مباحثي در ارتباط با موضوع حقوق، جایگاه این رشته تحصیلی و مسئولیت هاي سنگين مشاغل منبعث از آن مطرح گرديد که با استقبال شديد دانشجويان مواجه شد. لیکن اين امر موجب نگراني عوامل حكومتي گرديد و لذا با توسل به زور، مانع از ادامه آن دیدار شدند.

ادامه گزارش »»»

۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

مطالبه آقای بروجردی از دبیر کل سازمان ملل متحد جهت برگزاری یک رفراندوم آزاد در ایران

عاليجناب، آقاي دكتر بان كي مون
دبير كل محترم سازمان ملل متحد

درود بر شما و سلام بر آن جايگاه مقدس حمايت از منافع ملت هاي جهان
احتراما به عرض می رسانم، اينجانب یک پيشواي مستقل ديني مي‌باشم که به خاطر ناصحيح بودن امتزاج ديانت با سياست، به حكومت اسلامي ايران اعتراض كردم؛ زیرا اين التقاط ناروا را مخل آسايش مردم كشورم مي ديدم. اکنون چند سالي است كه اسير زندان هاي مخفي و مخوف رژيم مدعي معنويت و جمهوريت مي باشم و در وضعيت حادي از بيماري هاي روحي و جسمي قرار گرفته ام.
من شما را كه در رأس مهمترين و بزرگترين نهاد قانوني و حقوقي و انساني جهان قرار داريد، به داوري مي‌گيرم و شكوائيه ملت را به حضورتان معروض مي‌دارم تا آن را در دادگاه عالي حقوق بشر آن سازمان محترم، مطرح نمائید. انتظار می رود به این دادخواهي تاريخي توجه شود و منافع ايرانيان مظلوم و بی پناه در داخل و خارج، تأمين و رفع ستم از آنها گردد.
بنيانگذار نظام اسلامي، سي سال قبل در حضور ملت ايران و خبرنگاران خارجي كه حاضران و شاهدان عصر بودند، يك سري تعهدات اعتقادي، اقتصادي، اعتباري و اجتماعي را به گردن گرفت و سبب قيام ملي و پيروزي نهايي گرديد. اين قول و قرارها در حكم يك معامله پاياپاي بوده است كه تا وقتي حاكم به قرارهايش پايبند باشد، حكومتش مشروع و قانونی می باشد ولی چنانچه از چارچوب منعقده عدول كند، مشروعيت و مقبوليت قانوني آن منتفي می گردد و صاحبان اين مرز و بوم حق دارند به تشكيل حكومت ديگري مبادرت نمايند.
تمام وعده‌هايي كه پيشواي جمهوري اسلامي در آغاز تأسیس نظامش داده است، در آرشيو خبري بنگاه هاي معتبر و معروف رسانه‌اي دنيا موجود است و در تقويم صوتي و تصويري اين كشور نيز مثبوت مي‌باشد كه اهم آنها شعار ثبت شده « استقلال - آزادي - جمهوري اسلامي » است.
اينك به نمايندگي از سوي آحاد مردم كه به گواهي عكس ها و فيلم هاي جلساتم، همواره ده ها هزار تن از فرزندان اين آب و خاك در زمانی که اجتماع بيش از چند نفر ممنوع بوده در بزرگترين استاديوم‌هاي ورزشي به سخنانم گوش مي‌دادند، از شما كه دادرس ستمديدگان هستيد مي‌خواهم تا اجلاسي را متشكل از حقوقدانان و اسلام‌شناسان فراهم آوريد تا در زمينه اجرا نشدن تعهدات اوليه باني اين رژيم، مباحث قانونی، حقوقي، انسانی و مذهبي همه جانبه‌اي را به كار گيرند و تكليف ادامه حكومت و يا تغيير آن را به همه پرسي آزاد گذارند تا بعد از سي سال، نسل قديم و جديد ايران، رأي مستقل، مختار و محك خورده‌اش را به عرصه حاكميت خويش برساند.
بنابراين، مسؤليت الهي، وجداني و جهاني برگزاری اين رفراندوم خطير را معطوف به شما می دانم و نجات ملت نجيب و شريف ايران را در تمامي نقاط اين كره خاكي، از سازمان ملل متحد مطالبه دارم.

با سپاس
سيد حسين كاظميني بروجردي
هشدار انتخاباتی آقای بروجردی به آقای مهدی کروبی:
هدف شما برای حضور در این نمایش انتخاباتی چیست؟
***
جناب هم استاني عزيز
آقاي حاج آقا شيخ مهدي كروبي
سلام بر لرستان و فريادگران عدالتخواه و اصلاح طلبش

از اينكه بار ديگر وارد كارزار انتخابات شده ايد بسي متعجب و متأسفم؛ گرچه بر شجاعت ورودتان به گودي كه تماما تيغ و تير و توطئه و تهديد و نشستگاه تركشهاي ديكتاتوران است، تحسين دارم! كه في نفسه پا نهادن در معركه اي كه تحت سلطه بي چون و چراي خشونت طلبان و زور مداران مي باشد، كار هر كسي نبوده و غيرتمندان با وجدان را مي طلبد كه درد غربت وطن مظلوم را درك كرده و با زخمهاي مردم محروم آشنا باشند و نيز با همه توان به " يخرجون الناس مِن دين الله افواجا " پي برده باشند. اما تأثرم از آن جهت است كه به قاعده " مَن جَرّبَ المُجرّب حَلّت به النّدامة " توجهي نكرده ايد و بار ديگر اعتبارات ملي و امتيازات ديني و افتخارات مردمي خويش را بر گردبادهاي ولايت مطلقه فقيه كه قيچي وار با دو لبه برنده و غيرمنطقي و بي امان شوراي نگهبان و وزارت كشور، صندوق هاي رأي را دگرگون مي كند قرار داديد و آب به آسياب استبداد ديني ميريزيد و ملت بي پناه را به سراب
جمهوريت بي رنگ و ديانت بي محتوا مي كشانيد!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

اینک دهمین دوره به نصب خطری شد
«سروده آقاي بروجردي به مناسبت دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري»
***
افسوس که دینم به دم شیخ، فنا شد **********؛ آن مذهب جاوید، خراب از نی ما شد
ملا که خریدار قصور از سردین شد ************* ؛ بازار نبی سرد، ز احوال عبا شد
بنگر که زمستان به بهار آمد و دی شد******** ؛ بر گلشن و باغ وطنم ناله ز دل شد
شر بود قدمهای تو آخوند که میهن به عزا شد ؛ از نحسی عمامه تو خون به جگر شد
بهمن که به اشک همگان، جشن بپا شد ***** ؛ عیدی که خدا داد چه قحطی زسما شد
اینک دهمین دوره به نصب خطری شد ******* ؛ شورای نگهبان زده رنگی و خفا شد
از رای ولی امر، صدا خبری شد************** ؛ خیزید، ریاست به سرای خرکی شد
پالان خرش افتد و خورشید سیه شد********* ؛ طالع ز خمیرش برود زآنکه ضرر شد
نفرین شده گانند، ز بس ظلم و ستم شد********* ؛ مهلت بزدودست خدا، لعنت حق شد
تبریک به ملت که افق، نهی قبا شد************** ؛ تقویم نگارید که خودکامه فنا شد
-----------------------------------------

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

اتمام حجت و گلایه ای از مدافعان آزادی و حقوق بشر

سلام گرمی از سینه سوخته یک زندانی تبعیدی

به شما که درد وطن دارید و رنج دوری از میهن مقدس را چشیده اید

به خاطر دارم سه سال پیش که منزلم در محاصره نیروهای استبدادی بود ، برخی از شما مبارزان، طی تماس تلفنی می گفتید: "از مقوله صنفی خود بیرون بیایید و سخن از عمومیت درگیري های مردمی با دیکتاتوری دینی بگویید".

الآن در موضعی ایستاده ام که هنوز کسی در کمیت و کیفیت آن در داخل و بیرون از کشور نایستاده است، تا جایی که مثل خانم شیرین عبادی هم از ادامه حمایت من ترسیده و از قبول دفاعیات بین المللی این گروگان مدعیان دیانت و جمهوریت ، سر باز زده است.

سال گذشته شیخ علی رازینی ، رئيس تشکیلات ویژه اطلاعات روحانیت و دیوان عدالت اداری،  گفت: "هنوز مادر نزاییده کسی را که حملات این چنینی تو را به این نظام کرده و این گونه در برابر ما عرض اندام نموده باشد".

ولی متاسفانه همراهی های آزادی خواهان و عدالت جویان و اصلاح طلبان داخل و خارج، با این سرباز محتضر خدا و خلق و گرفتار استبداد، تاکنون ناکافی بوده و اکثرا تماشاچی های این نبرد ناعادلانه و نابرابر پیشوای مذهبی زندانی با هیات حاکمه جلاد و خون آشام بوده اند.

من که پل های پشت سر خود را خراب کرده ام و با خانواده و نزدیکان و عزیزانم در آغوش آتش ملاهای قسی القلب و فتنه گر و جنایتکار جا گرفته ام و اکنون در موقعیت سکرات روحی و جسمی  قرار دارم، توقع نداشتم که نهادهای بین المللی از کنار موضوع من به سردی و سادگی بگذرند و در برابر تاریخ نویسان عصر، میدان را برای دشمنان این آب و خاک معطر و مطهر باز بگذارند، تا هر چه که بخواهند با این جهادگر عرصه سیاست و دیانت و فکرت بکنند.

آیا منکر این حقیقت هستید که من بهترین گزینه برای مقابله با اسلام سیاسی هستم؟

آیا برای افشا کردن ماهیت و موجودیت مذهب دولتی، اینجانب مهمترین سوژه تبلیغی و تحقیقی و اعتقادی و اجتماعی نمی باشم؟

آیا در این سه سال، مخلصانه و صمیمانه و آگاهانه به مصاف ستمکاران آخوندنما نرفتم؟ و بندهای مخفی و مخوف زندان ها را در شهرهای مختلف، طی نکردم؟

چنانچه در دستان اهریمنان  خونخوار حکومتی بمیرم و یا تحت تزویر و تضییقات آنها له شوم یا این منادی آزادی بیان و قلم و اندیشه، خفه گردد، تمامی مسئولیت آن را به گردن مجامع حقوقی و قانونی و انسانی جهان می دانم و انهدام این فرصت عظیم و کم نظیر را که به دست آورده ام، معطوف به چهره های سیاسی و اعتقادی به اصطلاح چپ می بینم که از هرگونه حرکت کارآمد و کارسازی دریغ کردند و من را در برابر آدمخواران اسلامگرا، غریب و ضربه پذیر نهاده اند.

از قول من، به تمام آنهایی که دلشان برای این مملکت بیمار و تب دار استعمار دینی می تپد، بگویید که: "نفرین ابدی خالق ایران زمین گریبان گیرشان خواهد شد، مگر آنکه به داد منادیان عشق زیبای وطن برسند و از جان برای رهایی رعیت کتک خورده و مذهب زده، مایه بگذارند".

بسیاری از خواهران و برادران هم وطنم نمی دانند در چه وضعیت بحرانی و اسفناکی قرار داریم و گرنه تاکنون فاتحه خودکامگان مذهبی خوانده شده بود و این وظیفه الهی و مردمی بر عهده کرسی داران مسند خبری و رسانه ای است که حصار اختناق و سانسور حاکم بر کشورمان را  بشکافند.

با سپاس و آرزوی بیداری هرچه بیشتر

سید حسین کاظمینی بروجردی

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

پرسش های آقاي كاظميني بروجردي

از رئيس هيئت نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی


جناب آوایی

رياست محترم هيئت نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی

با سلام و آرزوی خدمتگزاری به خدا و خلق گرفتار و بی پناه ایران

ابتدا می خواستم سئوال کنم شهروند کیست؟ قاعدتاً آن که در این وطن عزیز به دنیا آمده است و شناسنامه ایرانی دارد . و سپس معروض می دارم که این شهروند محق ، حقوقی را دارا است که باید به آن توجه کرد . و اینک سئوال دیگرم اين است که چه کسی مسئول تأمین این حقوق مفروضه است ؟ قطعاً حاکمي که مقدرات جامعه را به دست گرفته است، مسئولیت شرعی و ملی و قانونی این بازپرداخت ها را به عهده دارد. با ارزيابي چنین مباحث و مسائلی ، چند دقیقه ایی را با شما مخاطبه می نمایم .

برادر متعهد و وجدان گرا!

حقوقی را که سی سال قبل بنیانگذار این نظام اسلامی به گردن گرفت و به تاریخ معاصر نسل های بعدی این آب و خاک مقدس مدیون گردید و بعد از خود می بایست به جانشینش تفهیم ذمه می کرد و نام نیک در پی می نهاد، همان شعارهایی بود که خود می داد و شعائر عمومی را در تظاهرات سیاسی عصر تأیید می کرد که اساس همه آنها استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود و نيز همکاری کامل با معارضین شاه ، بعد از پیروزی و قبول موجودیت و هویت آنها و احترام به هزینه های اعتباری و انسانی و حقوقی چندین ساله ایشان و همچنین ترسيم مدینه فاضله ای که برای صاحبان واقعی مملکت ، بهشت دنیوی را ایجاد می کرد که در آن ، خبر و اثری از فقر مادی و معنوی و اعتباری نباشد و مردم ، صد درصد بهتر از سیستم شاهنشاهی ، معیشت و مدنیت داشته باشند ! حالا که بیلان عملی و طبیعی این سی سال را می نگرید چه قضاوتی خواهید داشت ؟

ادامه مطلب »»»

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه


دادخواست آقاي كاظميني بروجردي
به اجلاس دادستانهاي كشورهاي اسلامي در تهران

به نام دادستاني كه به رحمانيت مشهور است و غضبش تاثيربردار از بخشش هاي بي كرانش مي باشد
مقامات عالي قضائي كشورهاي اسلامي،
سلام زنداني تبعيدي را از اسارتگاه هاي ظالمانه و مشقت بار جمهوري اسلامي ايران بپذيريد.

من يك پيشواي آزاديخواه و ضد استبدادي هستم. گناه اين روحاني مخالف اختلاط ديانت با سياست، بسي بزرگ و نابخشودني است! زيرا كه زنگ خطر خروج بي وقفه و دسته جمعي هموطنانم را از دين آباء و اجدادي اين سرزمين مظلوم و مقدس، به صدا درآورده و طنين ملتم را در مخالفت با ديكتاتوري مذهبي، پژواك داده ام.
با آنكه بيش از سي سال است كه در حوزه فكر و فرهنگ اسلامي، فعاليت رسمي و علني و عملي دارم و از خاندان مشهور آل اعرج مي باشم و نسبي ممتاز و كم نظير از شجره نبوي و فاطمي داشته ام، اما بي رحمانه و وحشيانه چندين سال است كه مورد تعرضات و تهاجمات روحي و جسمي و اعتباري و مالي دادستاني جمهوري اسلامي ايران قرار دارم و در اين راستا، مادرم به قتل رسيد و خانواده ام به تعدي كشيده شد؛ خودم نيز در نتيجه اعمال شكنجه هاي مختلف، در سن پنجاه و يك سالگي فرسوده و فرتوت گرديده ام و به خاطر ممانعت مسئولين قضائي حاكم بر كشور، پزشكان مورد تاييد مجامع حقوقي جهان، اجازه معاينات و معالجات از اين گروگان بي عدالتي و خشونت طلبي را نيافتند.
ادامه مطلب ««

۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

نامه آیت الله بروجردی
به رئیس سازمان نظام پزشکی حکومت ایران

رياست محترم سازمان نظام پزشكي جمهوري اسلامي ايران
جناب آقای دکتر سید شهاب الدین صدر
با سلام و آرزوي توفيقات خدمتگزاري به آستان طبابت و تعميم آرامش بيماران
اينجانب پيشواي روحاني زنداني كه مدت چند سال است در آزار بندهاي استبدادي و اذيت محبس هاي خودكامگان مي باشم به خاطر شكنجه هاي جسمي كه در بند 209 اوين بر من وارد شد و فشارهاي طاقت فرساي تداوم آن، به پيري زودرس رسيده ام و تمامي اعضاي بدنم فرسوده و فرتوت گرديده است كه نياز مبرم و فوري به معالجات پزشكان آزاد دارم.
از آنجائي كه همواره از ناحيه مسئولين امنيتي و اطلاعاتي رژيم مدعي ديانت و جمهوريت، تهديد به مرگ شده ام، نمي توانم از اطباء درمانگاه هاي زندان استفاده نمايم و به تمامي كادر درماني حكومت فاشيستي ايران، بد بين مي باشم و نيز از قراري كه منشور سازمان ملل متحد قيد نموده و كشورهاي مدعي دموكراسي آن را تأييد كرده اند، زندانيان سياسي مي توانند از پزشكان برون مرزي بهره بگيرند و به اين لحاظ كه اينجانب يك اسير سياسي اعتقادي در دستان قدرت طلبان مي باشم از شما كه مقام مسئول نظام پزشكي كشور هستيد مي خواهم تا در امر معالجات من دخالت كرده و مجوز ديدار پزشكان سازمان ملل را براي درمان درنگ ناپذيرم بگيريد و به سوگند صنفي خود پايدار باشيد و ننگ قتل يك آزاديخواه را كه از فرزندان رسول الله است حمايل خاطرات خويش نگردانيد.
با سپاس سيد حسين كاظميني بروجردي

۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

گزارشگران بدون مرز حکم زندان رکسانا صابری را محکوم کرد

سایت خبری ایران پرس نیوز

گزارشگران بدون مرز نگرانی صدور حکم هشت سال زندان برای خبرنگار امریکایی ایرانی تبار رکسانا صابری را قویا محکوم می کند.

گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی فوری این خبرنگار است و در این باره اعلام می‌کند " این حکم حتا در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی سنگین و ناعادلانه است. رکسانا صابری در پشت درهای بسته دادگاه انقلاب و بدون حضور وکیل خود در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد. مقامات مسئول ایران از اتهام " جاسوسی" سواستفاده می‌کنند تا روزنامه‌نگاران را زندانی و آزادی بیان را محدودتر کنند. در عین حال صدور این حکم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران هشداری به خبرنگاران خارجی است".

 ادامه مطلب «««

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه

نامه آیت الله بروجردی خطاب به
دبیر کل حزب الله لبنان سید حسن نصر الله

خدمت ابن عم گرام
آقا سید حسن نصرالله
مع السلام و التحییات
اینجانب پیشوای شیعی زندانی هستم، فرزند پنجم سید محسن اعرجی بغدادی کاظمینی، سرسلسله آل اعرج که در ممالک عربی دارای نفوس بسیار است.
چهارده سال است که در موضوع غدیر خم و ائمه آن و سیره منوره اهل البیت، کلاسها و جلسات وسیع و متنوعی داشته ام و هدفم اشاعه فرهنگ اصیل و صحیح نبوی و علوی بوده و در این راه توفیقات فراگیری به دست آورده ام که مهمترین آنها جذب آحاد بسیاری از دین گریختگان و جلب مذهب ستیزان و قبض اسلام زداياني بود که به خاطر عملکرد بد و روش زشت و کارنامه متعفن روحانیون دنیا طلب و ملاهای زورگو و آخوندهای سلطه جو، تودیع آیین آباء و اجدادی کرده بودند و با معنویات و الهیات قهر نموده بودند. به طوری که عکسها و فیلمهای محافل روحانی و مجالس مذهبی مذکور نشانگر عمق مجاهدتهای فرهنگی و تبلیغی این فرزند رسول الله می باشد.
اما در طول همین مدت زمان، همواره مورد تهاجمات و تعدییات هیات حاکمه ایران قرار داشته ام و به جرم مستقل بودن و عدم خود فروشی به دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی حاکم، خود و خانواده و نزدیکانم به اشد آزار و اذیت ممکن مبتلا گشته ايم. پدرم را که از بزرگان علمای پایتخت بود به جرم مخالفت با اختلاط دیانت به سیاست کشتند و قبرش را نيز ویران نمودند. طی سه سال گذشته مرا در زندانها و بندهای مختلف شکنجه کردند و اکنون به پیری زودرس رسیده ام و اعضاء بدنم تباه گردیده و در حال سکرات هستم. در این ایام نوامیسم را مورد تعدی قرار دادند و به صغیر و کبیرمان رحم نکردند و مادرم را نیز به قتل رساندند.
اینک چندین سئوال از شما که با تکیه به ولایت مطلقه فقیه، در لبنان ادامه حیات داده اید، می نمایم که باید پاسخ آنرا به تاریخ نگاران امروز و فردای جهان بدهید:
ادامه مطلب ««

۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

افزایش فشار بر دکتر حسام فیروزی در زندان

دکتر حسام فیروزی در زندان اوین تحت فشار و بازجویی‌های هر روزه قرار دارد.
دکتر حسام فیروزی که از اسفندماه سال گذشته برای طی محکومیت 15 ماهه‌ی خود در زندان اوین قرار دارد، از طرف مسئولین و حفاظت زندان تحت فشار و بازجویی‌های مستمر و هر روزه قرار دارد.
وی که هم‌اکنون از بدو ورود به زندان از دیدار با خانواده و ملاقات با آن‌ها محروم بوده است، از طرف مسئولین زندان به دلائل واهی تحت فشار قرار دارد. یکی از این مسائل درگذشت امیدرضا میرصیافی بود که این پزشک و فعال حقوق‌بشر به عنوان پزشک شاهد بر بالین او گزارشی را ارسال کرده بود که در آن مسئولان زندان را متهم به قصور و کم کاری نموده بود.
گفتنی است در حال که دکتر حسام فیروزی شرایط لازم را برای استفاده از حق مرخصی دارد، مسئولین زندان از دادن مرخصی به وی خودداری می‌کنند.
بخشي از افشاگريهاي آيت الله بروجردي

روايت خواني و درايت داري از متون حاكميت ديني ايران :
بارها تصميم داشتم تا كتاب خاطراتي از ديده ها و شنيده هايم از حكومت مذهبي ايران بنگارم؛ اما پيري زودرس زندان و افت حافظه و بيماري مغزي، اجازه تاليف اين مكتوب گسترده را نمي داد؛ ولي به نظرم آمد تا اسنادي را هرچند محدود براي درج در تاريخ معاصر ايران ارائه دهم؛ چرا كه ما تقويم نگاران حقيقي و حقوقي عصر خويشيم و نسلهاي آينده به چنين براهيني استدراك نموده و قضاوت خواهند كرد.

1. روزي در بند ويژه اوين و در بخش 500 موقت آن، يكي از روحانيون چپي را كه مغضوب ملاهاي راستي شده بود ديدم و چندي با وي هم سلول شديم. او اطلاعات مهم و بي واسطه اي را از مقامات بلند پايه داشت؛ از جمله مي گفت: يك روز در اواخر عمر شيخ صادق خلخالي، در قم به ملاقاتش رفته بوديم و او را در وضعيت تعفن بار و اسفناك و دلخراشي از لحاظ روحي و جسمي و فكري ديديم و سه بار با ما حرف زد و سپس از او جدا شديم. بار اول گفت: در اين چند سال بسيار كشته ام و آمارش را نمي دانم و خيلي اضطراب دارم. دوم گفت:هر چه كردم به امر سيد بود و او دست مرا در كشتارهايم باز گذاشته بود و من هيچ گونه مسئوليت دنيوي و اخروي را نمي پذيرم. سومين حرفي كه زد اين بود: به خانواده ام گفته ام تا مجوزهاي سيد را در كفنم بگذارند تا خيال من از بابت حساب و كتاب و بازجويي هاي قيامت راحت شود!
ادامه مطلب ««

۱۳۸۸ فروردین ۲۲, شنبه

پیام تبریک آقای بروجردی به مناسبت عید پاک ، رستاخیز مسیح




درود بر روح بزرگ و فنا ناپذير خداوندگار جهان
تهنيت بر جانشين حضرت عيسي روح الله
به راستي كه توطئه و جنايت بر پيشواي صلح و آزادي كه با فتواي روحانيون دين فروش و هوي گرا صورت گرفت چه انگيزه اي داشت و معلول كدامين سيره فكري و شيوه عملي بود؟ آيا حكم به نابودي پيامبر آسماني بر اساس خودخواهي هاي شريعتمداران قدرت طلب و زياده خواه نبود؟
آيا اين جسارت و شرارت به يادماندني و ابدي، نتيجه حاكميت مذهب دولتي نبود؟!
آن روزگاري كه سياست را با ديانت در آميختند و معجوني زشت و چندش آور را آفريدند و مدلي براي نفس پرستان تاريخ آوردند، مرگ آزاديهاي خداداده را رقم زدند و انهدام مستقل زيستن را خلق نمودند و محو مهرباني و محبت را نقش دادند. آنها عاملين تفتيش عقايد بودند و بانيان اعمال زور و نيرنگ گرديدند.
فرياد عيسي مسيح چه بود؟ جز توسعه آزاديخواهي و ترويج عدالتجويي و تكثير مودّت و مسالمت؟
آري، امروز از ميان زنجيرهاي استبداد ديني، پژواك نداي حضرت روح الله شده ام، كه مي گفت: بشر، آزاد از هر قيد و بندي آفريده شده است و نبايد تحت هيچ شرايطي او را در قفس كرده و نفس حق طلبانه اش را بُريد.
با تمام دردهاي روحي و جسمي خود، از زندان پر عذابم به تمام مسيحيان جهان اين عيد را تبريك مي گويم.
سيد حسين كاظميني بروجردي – زندان یزد

سلام بر عيد پاك، رستاخيز مسيح

۱۳۸۸ فروردین ۲۱, جمعه

اهم موارد نقض حقوق بشر توسط حكومت ايران
به روايت آيت الله بروجردي
***
موارد نقض آشکار و صریح و بیّن و روشن اصول دینی و دلایل توحیدی در عملکرد سی ساله اسلام سیاسی ایران:
1- اعلام شراکت در مبارزات سیاسی با احزاب منازع و سازمانهای معارض شاه و به رسمیت شناختن آنها و قول دخالت دادن ایشان در حکومت جدید و لغو عملی و عینی آن در سالهای بعد از پیروزی.
2- تعهد به عدم دخالت روحانیون مبارز در ساختار حکومتی و اخذ مواضع نظارتی و تصاحب مرجعیت دینی برای بنیانگذار حکومت و شکستن آن در اولین روزهای پیروزی بر شاه.
3- دادن تعهدات مهم به مردم در روزهای پایانی عمر شاه مبنی بر تشکیل حکومتی برای اعتلای استقلال و آزادی و جمهوریت و اسلام که هر کدام تعریف گسترده و خاص خود را دارد و در همه آنها خیانت انکارناپذیر و همه جانبه مشاهده می شود که به واقع نابودي تمام خواسته های ملت ایران را شامل می شود و نیاز به برگزاری یک دادگاه عالی با حضور قضات مستقل و بی طرف و حقوق دانان منصف و کارشناس و نیز روحانیون غیر سیاسی است تا در هر یک از موارد مربوطه مظاهر عملی و عيني آن را بشکافند و ضدیت دائمی این رژیم را با اصول مندرج در آنها ارزیابی نموده و محکمه عادله و صالحه یک قضاوت خداپسندانه و منصفانه ای را ارائه دهد.
4- انهدام کامل سیاسیون و ملّیون و مذهبیون مخالف شاه تا آنجا که از دهها گروه و جمعیت و تشکل سابقه دار در دهها سال مقابله
با نظام شاهنشاهی چیزی باقی نمانده و جز در زندانها و تبعیدگاهها آثاری دیده نمی شود.

نامه خانم ویکتوریا آزاد خطاب به سازمانهای حقوق بشر
در حمایت از آیت الله بروجردی، عباس خرسندی و بهروز جاوید تهرانی

عالیجنابان :
خاوير سولانا رييس کميته سياست خارجی اتحاديه اروپا ، رئيس كميته حقوق بشر، سازمان عفو بين الملل ، دبيرخانه بين الملل، ديده بان حقوق بشر، دفتر کميساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجمع پارلماني شوراي اروپا، گزارشگران بدون مرز
8/04/2009 - سوئد
موضوع : اعلام حمايت از آيت الله كاظميني بروجردي، عباس خرسندي و بهروز جاويد تهراني (زندانيان سياسي) كه در زندان هاي جمهوري اسلامي نگهداري مي شوند.
از طرف : عضو سازمان عفو بين الملل و عضو سازمان زنان سوئد
به عنوان عضوي از عفو بين الملل، مي خواهم در مورد آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي بنويسم. او یک روحاني مسلمان ايراني است كه از جدايي دين از حكومت دفاع مي كند. وی اينك در زندان مركزي يزد بسر می برد و سلامتي او در تهدید جدي قرار دارد. او از دستيابي به تجهیزات پزشكي در درون زندان محروم بوده و از بيماريهاي استخواني رنج مي برد و نياز فوری به مراقبت هاي پزشكي و ام . آر . آي دارد؛ با اين حال به آقاي بروجردي اجازه مرخصی درمانی جهت برخورداری از مراقبت هاي پزشكي داده نمی شود. محترمانه از شما درخواست می نمایم كه اجازه برخورداری از مراقبت هاي پزشكي لازم را به وي اعطا نمائيد با اين وجود كه شرايط زنداني شدن وي، خلاف اعلامیه جهاني حقوق بشر است.
از دیگر زندانيان سياسي عباس خرسندي است؛ كه توسط شعبه 36 دادگاه انقلاب تهران ، به هشت سال زندان محكوم شده بود. آقاي خرسندي يك فعال سياسي است که به دليل همكاري با سازمان هاي غير دولتی و سازماندهي حزب دموكرات ايران، توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب، حكم هشت سال زندان را از قاضي صلواتي دريافت كرده بود. وي پيش از برگزاري دادگاهش در تاريخ 7 اگوست 2008، 11 ماه در زندان سپري كرده بود. به هر حال سلامتي ایشان به دليل استمرار در آزار و اذیت و شكنجه، در خطر است. وي دريافت هر گونه خدمات پزشكي را تکذیب نموده است و اعلام نموده، که از دريافت هر نوع مراقبت هاي پزشكي محروم می باشد. محترمانه از شما تقاضا دارم كه به ايشان اجازه آزادي و امكان دريافت مراقبت هاي پزشكي و همچنین توقف شكنجه را اعطا نمائيد.
از ديگر مخالفان رژيم جمهوري اسلامي، بهروز جاويد تهراني است که اولين فعال دانشجويي است كه از ابتداي سال 1999 محکوم به زندان گردیده و تا کنون در زندان رجائي شهر كرج در اطراف شهر تهران، زنداني و تحت شكنجه می باشد. در حاليكه خانواده او در خارج از زندان، نگران و تحت فشار بودند؛ او به صورت روزانه تحت شکنجه قرار می گرفت و جهت تشدید شكنجه هاي روحي وی، خواهر و ديگر اعضاي خانواده اش را نيز تهديد مي كردند. او نيز همانند ديگر زندانيان سياسي از دريافت مراقبت هاي پزشكي محروم است. آقاي جاويد تهراني يكي از آخرين بازمانده هاي جنبش دانشجويي 18 تيرماه 1378 در ايران مي باشد. از شما درخواست می نمایم كه اجازه آزادي و توقف شكنجه ايشان را اعطا نمائيد.
با سپاس
ويكتوريا آزاد
فعال سياسي و حقوق زنان سوئد
عضو سازمان عفو بين الملل سوئد
عضو سازمان زنان سوئد
عضو هیئت تحقيقاتي دانشگاه گوتنبرگ
http://www.victoriaazad.com/

۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

نامه آیت الله بروجردی به دبیرکل سازمان ملل متحد

حضور محترم دبیر کل سازمان ملل متحد
با درود به عرض آن مسئول عزیز می رسانم
اینجانب که پیشوایی دیانت غیر سیاسی را به عهده دارم و به علت تبلیغ و ترویج مذهب آزاد و نا پیوسته به حکومت، سه سال است که در زندانهای مخوف و مخفی و مختلف جمهوری اسلامی ایران به اشد اعمال شاقه و غیر انسانی مبتلایم و اکنون در شرایط روحی و جسمی سختی قرار دارم که امیدی به روند طبیعی زندگی ام نمی رود؛ شدیداً و عاجلاً خواستار رسیدگی آن مقام بین المللی به وضعیتم می باشم.
در این مدت، حکام زورگوی این رژیم مستبد از دیدار با وکلایم ممانعت کرده اند و مانع معاینات و معالجات پزشکی اطبای مستقل و متعهد گردیده اند و هرگاه نهادهای حقوقی و قانونی و انسانی جهان تقاضای اقدام به اعزام بازرسان حقوق بشر کرده اند به بهانه آنکه این کار دخالت در امور داخلی کشور است به کارشکنی های پیاپی مبادرت نموده اند. آیا اقدامات مداخله جویانه این حکومت در کشورهای دیگر، دخالت آشکار در صلح و ثبات دنیا نیست؟ و تهدید روند سازش بین ملت ها نبوده؟ اما هم دردی و هم صدایی خبرگزاریها و مسئولین مدافع حقوق بشر به معنای حضور مداخله گرایانه در امور داخلی این رژیم قلدر و بی اعتنا به منشورات سازمان ملل متحد است!
با تشکر سید حسین کاظمینی بروجردی
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

کالبد شکافی شکنجه از منظر آیت الله بروجردی

کالبد شکافی شکنجه در نگهداری زوری در زندان و تبعات روحی و جسمی و خانوادگی و اعتباری آن را به وکلایم در داخل و خارج کشور یادآور می شوم.
در گذشته تعاریفی از عذاب زندانی بود و ترسیم محدودی از آزار تنی و روانی او؛ اما اینک به لحاظ پيشرفت علم دگرآزاری و صنعت واژگونی هویت مخالفین و تکنیک شکستن مقاومت معارضین، ابزار نامحسوس و اسباب ناپیدایی به کار ِ در هم کوفتن سیاسی اعتقادی ها آمده که نتیجه اش از یک سو، وفور بغض حاکم و تکمیل کینه ظالم وتثبیت استقامت در وجود ماست و از سوی دیگر، خرد شدن اسکلت و نابود گشتن اعصاب و سوختن احساس ِ بندی زنجیر شده ی دیکتاتور است. نوع تغذیه در کمیت و کیفیت آن بگونه ایست که آدمی را به تدریج به بیماریهای معده و روده و ضعف جهاز هاضمه می کشاند. محل اقامت به شکلی ترتیب یافته که کم کم تنفس را مشکل کرده و در نهایت جهاز تنفسی را هدف قرار می دهد. طبابت پزشکان درمانگاه مربوطه و نحوه بر خورد آنها با بیماران، ایشان را به سمت نقاهتهای اعصاب و روان می برد. قوانین داخلی زندان در بلند مدت، هویت
بشری را سلب کرده و روح حیوانیت را در اسراء بند، حاکم می سازد.

۱۳۸۸ فروردین ۱۶, یکشنبه


ماده 3 اعلاميه جهاني حقوق بشر اعلام داشته: « هر فرد از حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي برخوردار است ». درگذشت دو زندانی سیاسی به فاصله کمتر از دو هفته در زندان های ایران، نشان از آن دارد که دستگاه قضایی و مدیریت زندان، هرگز تمهیدات لازم را برای حفظ جان زندانی در زندان نیاندیشیده اند.
امیرحسین حشمت ساران، و امیدرضا میرصیافی، دو زندانی سیاسی که در زندان های رجایی شهر و اوین، جان باختند، هر دو به دلیل دارا بودن بیماریهایی، می بایست در خارج از زندان تحت درمان قرار می گرفتند. با این وجود،اصرار وزارت اطلاعات ودادگاه انقلاب، به عدم خروج زندانیان سیاسی از زندان، موجب آن شد که امکانات محدود پزشکی در زندان و عدم تعهد پزشکان زندان نسبت به جان زندانیان، موجبات مرگ آنان را فراهم آورد.
صرف نظر از اینکه، در موارد فوق، سلسه اصولی از حقوق زندانیان نقض شده است. این سوال پیش می آید، که چه کسی مسئول جان زندانیان در زندان است؟؟؟

۱۳۸۸ فروردین ۱۳, پنجشنبه


این مصاحبه به جهت حساسیت موضوع دستگیری، تبعید و زندانی شدن آیت الله بروجردی بعنوان یک روحانی دگر اندیش و آزادیخواه ؛ توسط "پایگاه اطلاع رسانی تلاطم" با جناب آقای علی پایدار از نزدیکان ، مریدان و مدیر وبلاگ اختصاصی ایشان در ابتدای سال نو صورت پذیرفت .
توجه خوانندگان ومخاطبین عزیز را به متن کامل این مصاحبه جلب می نمایم :
1- در حال حاضر بفرمائید که این مصاحبه با چه شخصی صورت می پذیرد ؟
اینجانب علی پایدار 45 ساله، متولد شاهرود ، لیسانس علوم سیاسی و فارغ التحصیل یکی از دانشگاههای غرب کشور و مدیر وبلاگ اختصاصی آیت الله بروجردی هستم . بدلیل ادامه پروژه تعقیب و دستگیری هواداران آیت الله بروجردی و تنگ تر شدن عرصه امنیتی بر پیروان ایشان به همین مقدار بسنده می کنم .
در زمانی که ایران در آتش دیکتاتوری دینی می سوخت ، الفبای آزادی ، برابری ، احترام به همنوع ، خداجوئی منهای قدرت یا همان نفی دین حکومتی ، استبداد ستیزی و مبارزه پیگیر با دیکتاتوری دینی بعنوان خشن ترین شکل استبداد و در آخر اینکه عشق به زادگاه و وطن و همچنین احترام و پاسداشت هویت و آداب و رسوم چند هزار ساله ایرانی را از آیت الله بروجردی آموختم . تفاوت میان آیت الله بروجردی را با دیگر روحانیون در این دیدم که وی با وجود اینکه مسلمان بود با اتخاذ روش و منشی در تبلیغ اندیشه هایش ، در کمال آرامش ، توانسته بود باورمندان دیگر ادیان را در کنار خود داشته باشد بطوریکه ایجاد پیوند دوستی و محبت بین ادیان گوناگون را یکی از توانائی های ایشان دیدم . لذا با توجه به ذائقه و علاقه ایرانیان در پذیرش ادیان و روحیه مذهبی ایشان ، اشاعه اندیشه پویا و فکر دینی وی می تواند در تحکیم پایه های صلح و مسالمت جوئی در ایران و حتی منطقه خاورمیانه نقشی انکار ناپذیر داشته باشد .
بطور کلی مهمترین عامل در پذیرش اندیشه های آیت الله بروجردی از سوی بنده و دیگر هواداران وی این باور بود که می توان در کنار همنوعان خویش بدون حساسیت بر فاکتورهایی چون دین ، نژاد ، ملیت ، رنگ و جنسیت ، زندگی مسالمت آمیزی داشت .

۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

پیام آيت الله بروجردي به مناسبت اجلاس سران گروه 20 در لندن


اقتصاد، مهمترين موضوع انسان است ؛ چراكه اگر موارد مالي گريبانگير بشر شود ، مجالي بر معنويات پيدا نمي كند و اصولا ماديات حرف اول را در گرايشات توحيدي مي زند .
 آدمي كه دغدغه در گردش زندگي خود دارد ، چگونه مي تواند به محاسبات الهي فكر نمايد؟ هرچه معيشت جامعه در فراز بهتر و روانتري باشد ، يقينا ميل به خدا پرستي وضعيت مناسبتري خواهد داشت. روي همين اساس همواره مدافع مردم بوده ايم و هر چيزي كه ملتها را به تنگناهاي عصبي و رواني و احساسي بكشاند ، مغاير با فرامين آسماني مي دانيم .