۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

نگراني از وضعيت آيت الله بروجردي
گفتگوي دويچه وله با هادی قائمی از مسئولان کمپین بین المللی حقوق بشر در نیویورک

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با صدور اطلاعیه‌ای از وضعیت جسمی و روحی آیت الله بروجردی درزندان ابراز نگرانی کرده و از مقامات قضایی ایران خواسته تا دست از فشار بر وی بردارند. مصاحبه‌ای با یکی از مسئولان کمپین.
در اطلاعیه کمپین بین المللی حقوق بشر عنوان شده که آقای بروجردی با وجود بیماری، در مضیقه دارویی و درمانی قرار دارد و به دلیل شرایط موجود در زندان، ۳۰ کیلو وزن کم کرده است.

دویچه‌ وله: آخرین اطلاعات فعالان کمپین از شرایط آقای بروجردی در زندان چیست؟ شما اساسا این داده‌ها را از چه راهی کسب می‌کنید؟

هادی قائمی: بنا بر اطلاعاتی که از تهران به ما رسیده و کسانی که از آیت‌‌الله بروجردی اطلاع دارند، ما مطلع هستیم که وضعیت جسمانی ایشان به شدت وخیم شده و از بیماری‌های مختلف رنج می‌برند. وضع ایشان خطیر است و نیاز مبرمی به معالجات پزشکی در خارج از زندان دارند.

روشن است که آقای بروجردی در چه بندی نگهداری می‌شوند؟

ایشان در بند ویژه روحانیت در زندان اوین نگهداری می‌شوند و تنها دسترسی درمانی‌شان، به درمانگاه زندان اوین است که هیچ متخصصی ندارد. ایشان بیماری‌های کلیوی و قلبی حاد دارند و تا آنجا که ما می‌دانیم، تنها قرص‌های مسکن به ایشان داده می‌شود و داروی دیگری برای بیماری‌های ایشان برایشان مهیا نمی‌شود.

آنطور که در اطلاعیه شما دیده می‌شود، قرار بوده ایشان ۱۰ سال از ۱۱ سال حبس خود را در یزد بگذرانند. یکسال اول هم که اول ژوئن تمام می‌شود...

این مسئله مبهم است. کلا محاکمه و حکم صادره برای ایشان علنی نبوده وهیچگونه اطلاعاتی از سوی مقامات قضایی در این مورد ارائه نشده است. ایشان هیچگونه دسترسی به وکیل مورد نظرشان نداشتند. چندین وکیل خواستند از ایشان دفاع کنند و اجازه داده نشد. کلا محاکمه غیرعلنی بود و اول گفته شد که برایشان حکم اعدام صادر شده که بعد به یکسال زندان در اوین و ده سال زندان در یزد تبدیل شد. باز هم مسئله مبهم است چون ایشان هنوز در زندان اوین نگهداری می‌شوند و مقامات بطور رسمی و علنی هیچ اطلاعاتی در این زمینه نمی‌دهند.

کمپین در حال حاضر برای ایجاد توجه روی سایر زندانیان سیاسی چه می‌کند؟ چه شاخص‌هایی باعث می‌شوند تا شما در اطلاعیه‌هایتان روی افراد خاصی درنگ کنید؟

در حال حاضر ما نگران کسانی هستیم که از بیماری شدید رنج می‌برند یا دچار حمله‌های قلبی شده‌اند. مثل آقای عمادالدین باقی یا محمدصدیق کبودوند که درچند هفته اخیر دچار عارضه قلبی شده و نیاز مراجعه به پزشک متخصص پیدا کردند. واقعیت این است که در زندان‌های ایران هیچگونه ارزشی برای جان انسان‌ها قائل نمی‌شوند. چند ماه پیش دیدیم که یک دانشجو را مستقیما از محل امتحان به بازداشتگاه بردند و بعد از تنها چند روز، فوت او اعلام شد و هیچ‌کس پاسخگویی نکرد. دوباره می‌بینیم که یک جوان دیگر به نام کاوه عزیزپور، ۲۵ ساله سکته مغزی می‌کند. معلوم نیست چرا باید یک جوان ۲۵ ساله در زندان سکته مغزی کند، در کوما فرو برود و بعد از چند روز فوت کند. این به شدت نگران کننده است و ما در حال حاضر بر روی کسانی تکیه می‌کنیم که جان‌شان در خطر است.

با توضیحات شما، باز این پرسش پیش می‌آید که آیا باید همیشه منتظر ماند تا اتفاقی از نظر جانی و سلامتی برای یک زندانی رخ دهد تا مورد توجه ویژه قرار گیرد؟

مسئله عمده اینست که دولت ایران جزو معدود کشورهایی است که اجازه نمی‌دهد هیچ فعال حقوق بشری و پژوهشگران به زندان‌های ایران بروند و شرایط را بررسی کنند. اینگونه کشورها بسیار اندک اند و شامل کره شمالی، برمه، ترکمنستان و کوبا می‌شوند. در نتیجه اصلا نمی‌توان اطلاع درستی از وضع داخلی زندان‌های ایران داشت و همه چیز را پوشش داد. بهرحال سازمان‌های مختلف تلاش خود را برای اطلاع رسانی ولو محدود هم انجام می‌دهند.

شما بیلانی دارید که اطلاع‌رسانی های شما تاکنون چه مقدارموثر بوده؟

رویهمرفته تجربه ما این بوده که بدترین اوضاع اینست که هیچ اطلاع رسانی نباشد و هیچ خبری نباشد که چه کسی در زندان هست یا نیست. بنابراین ما معتقدیم هرگونه اطلاع‌رسانی در مورد زندانیان و دادگاههای غیرعادلانه اثر دارد. چرا که مقامات قضایی و مسئولان جمهوری اسلامی متوجه می‌شوند که این روند، بدون توجه دیگران سپری نخواهد شد. ما مواردی داشته‌ایم که خبررسانی به ویژه در سطح بین‌المللی موفق بوده است.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح

http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,3376587,00.html
آیت الله بروجردی نیاز فوری به درمان پزشکی دارد

11 خرداد ماه 1387- کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران امروز اعلام کرد که قوه قضائیه باید سریعا آیت الله بروجردی؛ روحانی زندانی را برای انجام معالجات تخصصی مورد نیاز پزشکی آزاد کند. با اینکه آیت الله بروجردی در سال 1385 دستگیر شده و همچنان زندانی است، اما هنوز مقامات قضایی هیچ اطلاعاتی در باره محاکمه ایشان ارائه نداده اند.
به گفته اعضای خانواده آیت الله بروجردی، وضعیت سلامتی ایشان در طول دوره زندان بشدت وخیم شده است. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اعلام می دارد که طبق قوانین داخلی و بین المللی، مسئولیت کامل حفظ سلامتی و جان آیت الله بروجردی بر عهده مقامات ایرانی است.
این کمپین معتقد است که "مرگ آیت الله بروجردی بخاطر عدم دسترسی به امکانات پزشکی به معنی اعدام فرا قانونی است."
وابستگان آیت الله بروجردی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اطلاع دادند که وضعیت قلبی و کلیه ایشان بسیار وخیم است اما ایشان از دسترسی به خدمات تخصصی پزشکی محروم است. یکی ازنزدیکان ایشان گفت که " در زندان فقط به ایشان داروهای مسکن می دهند. علاو بر وضعیت نابسامان جسمی، سلامت روانی ایشان هم بخاطر بد رفتاری ها و دوره های طولانی حبس در سلول های انفرادی بسیار به هم ریخته است. ایشان در زندان 30 کیلوگرم وزن کم کرده است."
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نگرانی عمیق خود را از سلامتی و امنیت جانی همه زندانیان عقیدتی در ایران ابراز داشته و اعلام کرد که در طول چند هفته گذشته، عماد الدین باقی و صادق کبودوند؛ از مدافعان حقوق بشر در ایران در داخل زندان اوین دچار عارضه سکته قلبی شدند.
کاوه عزیز پور؛ زندانی سیاسی 25 ساله ، بیست روز پس از سکته مغزی، در حالت کما و در زندان ارومیه هفته پیش فوت کرد. خانواده ایشان اعلام کرده اند که کاوه بشدت تحت شکنجه بوده است. ابراهیم لطف اللهی، دانشجویی که توسط نیروهای امنیتی در 16 دی ماه 1386 در سنندج دستگیر شده بود، در دوره بازداشت در وضعیت کاملا مشکوکی فوت می کند. مسئولین شبانه بدون اجازه خانواده ایشان، او را به خاک سپردند.
نیروهای امنیتی در تاریخ 16 مهرماه 1385 به منزل آیت الله بروجردی حمله کردند. علاوه بر دستگیری آیت الله بروجردی صدها نفر از پیروان ایشان - 172 زن و 225 مرد – نیز که تجمع کرده بودند تا مانع دستگیری آیت الله بروجردی شوند، بازداشت شدند.
همه دستگیر شدگان بجز آیت الله بروجردی با تودیع وثیقه آزاد شدند. در خرداد ماه 1386 ایشان در پشت درهای بسته دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شدند. مقامات ایرانی تاکنون هیچ اطلاعاتی در باره محاکمه و حکم ایشان ارائه نداده اند. اما به گفته یکی از نزدیکان ایشان، دادگاه بدوی، ایشان را به مرگ محکوم کرده بود و با تجدید نظر صورت گرفته، حکم ایشان به 11 سال زندان که 10 سال آن تبعید در زندان شهر یزد می باشد تبدیل شده است. او از دسترسی به وکیل مستقل در دوره محاکمه و زندان محروم بوده است.
Ayatollah Boroujerdi in need of urgent medical care

1 June 2008 - The Iranian Judiciary should immediately release Ayatollah Boroujerdi, an imprisoned cleric, so he may receive urgently needed specialist medical care, the International Campaign for Human Rights in Iran said today. Boroujerdi has been in prison since 2006, yet judicial authorities have released no information concerning his prosecution.
According to Ayatollah Boroujerdi’s associates, his health has deteriorated precipitously in prison. The Campaign said the Iranian officials are fully responsible for health and safety of Ayatollah Boroujerdi under Iranian and international law.
“Boroujerdi’s death for lack of medical care would amount to an extra-judicial execution,” the Campaign said.
Associates of Ayatollah Boroujerdi told the Campaign that his heart and kidney conditions are grave but he has had no access to specialist care. “He only receives painkillers for his diseases inside prison. In addition to his physical health, his psychological well-being has also deteriorated due to ill-treatment and lengthy solitary confinement episodes. He has lost 30 kilograms in prison,” his associates said.
The Campaign expressed its grave concern for the health and safety of all prisoners of conscience in Iran. During the past few weeks, two human rights defenders, Emad Baghi and Sadiq Kaboudvand, suffered heart attacks inside Evin prison.
A political prisoner, Kaveh Azizpour, 25, died in a coma on 16 May, 20 days after he suffered a brain stroke in prison in Orumieh. His family alleged that he was severely tortured. A student detainee, Ebrahim Lotfollahi, detained on 6 January 2008 by security agents in Sanandaj, died in detention under suspicious circumstances. The authorities buried him without allowing his family access to his body.
Security forces raided Ayatollah Boroujerdi’s house in Tehran on 8 October 2006. In addition to arresting Boroujerdi, the authorities also detained several hundred of his followers, including 172 women and 225 men, who had gathered to prevent his arrest.
All of the detainees have been released on bail, except for Ayatollah Boroujerdi. In June 2007, the Special Court for the Clergy prosecuted him behind closed doors. The authorities have not provided any official accounting regarding his prosecution and sentencing. According to his associates, he was initially sentenced to death, but upon appeals his sentence was reduced to 11 years in prison, ten of which must be served in exile in city of Yazd. He has been deprived of access to an independent attorney throughout his prosecution and imprisonment.

۱۳۸۷ خرداد ۱۰, جمعه

وضعیت وخیم جسمی و روحی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی در زندان اوین
ادامه وضعيت نامساعد آيت الله بروجردي در زندان اوين نگرانيهاي گسترده اي را در بين خانواده و هواداران ايشان به دنبال داشته است. در حال حاضر آیت الله بروجردی، از بیماریهای ذیل رنج میبرند:
بيماريهاي روحي و عصبي ؛
نارسائيهاي قلبي و عروقي ( از جمله تنگي دريچه ميترال ) ؛
كليوي ؛
ديابت ؛
بيماريهاي تنفسي ( که بر اثر استشمام طولانی مدت گازهای سمي و اشک آور در طول مدت محاصره و تهاجم 15 و 16 مهرماه 1385برابر با 7و 8 اکتبر 2006 به ایشان عارض شد و به علت عدم رسیدگی مناسب، بصورت یک بیماری مزمن درآمده است. لازم به تذکر است که مادر ایشان نیز بر اثر عوارض ناشی از همین گازها و ... ، بعد از آزادی از زندان در بيمارستان بستری و سپس فوت شدند ) ؛
پاركينسون و درد مفاصل ؛
ضعف شدید بينائي.
عدم رسيدگي مناسب به وضع جسمي آقاي بروجردي، منجر به لاغري و ضعف شديد ايشان شده است. لازم به ذكر است در برابر اعتراضات ايشان نسبت به وضع بد جسمي و روحي، فقط داروهاي آرام بخش و قرصهاي مسكن تجويز ميشود كه درمان به حساب نمي‌آيد.
تا کنون هیچ وکیل آزاد و یا هيچ يك از نمایندگان خبرگزاریهاي آزاد اجازه ملاقات با ایشان را نداشته‌اند و اگر کمیته‌ی پزشکی مستقلی از ایشان ديدار نمايد شاهد وضعیت وخیم ایشان خواهد بود. طي ماه‌هاي اخير ( فروردين و ارديبهشت 1387) ايشان به دفعات در درمانگاه داخل زندان اوين بستري شدند.
طي ماه‌هاي آذر و دي و بهمن 1386 ایشان در سلولی سرد در بند 209 اوین حبس بودند و بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در مدت مذکور، ایشان بارها دچار تشنج عصبي شده‌اند و به اغما رفته‌اند. به دنبال آن ايشان مدتي در اتاقي مخصوص و تحت الحفظ در بيمارستانی در خارج از زندان اوين بستري شدند كه به گزارش يكي از پزشكان آنجا ( كه نخواست نام و هويتش فاش شود) ايشان نياز به آزمايشات و معاينات و مراقبتهاي متعدد و پیگیریهای طولانی مدت برای درمان دارد ليكن تا كنون مجوزي براي اين امور صادر نشده است! شرايط بسيار بد دوران مذکور عامل تشدید بیماریهای ایشان بوده است و بنا بر گفته مسئولین دادگاه ویژه روحانیت، علت اين خشونتها، انتشار برخی از نامه‌های آيت الله بروجردي به شخصيتها و نهادهاي بين‌المللي قبل از آذر 1386 بوده است که در لینکهای زیر متون بسیاری از نامه‌های ایشان بصورت فارسی و انگلیسی قابل دسترس است:

http://www.boroujerdi.eu/europa/boroujerdi-Nameha.htm
http://www.boroujerdi.eu/europa/boroujerdi-emain.htm

تا کنون دادگاه ویژه روحانیت حاضر به اعطاي مرخصی درمانی به آيت الله كاظميني بروجردی نشده و نسبت به انتشار پرونده پزشكي ايشان ممانعت بعمل آورده است.
از علل بازداشت و شکنجه آیت الله بروجردی در زندان، مخالفتهای علنی ایشان با خشونتهای دینی از جمله اعدام و سنگسار و شلاق و همچنين زندان و وضع قوانين تبعيض آميز براي بانوان ايراني است که در سخنرانیها و مصاحبه‌های ایشان موجود بوده و در سایت " You Tube " نیز بخشهائی از آن منتشر شده است.
از كليه مجامع حقوقي و سازمانهاي حقوق بشري داخل و خارج از كشور تقاضاي رسيدگي عاجل به وضعيت فوق را داريم.
باسپاس

۱۳۸۷ خرداد ۴, شنبه


مقايسه اي بين امام منصوص و منتخب يزدان با مدعيان امامت در اسلام سياسي

در نوشتار ذيل با توجه به حوادث اخير و موارد مطروحه از سوي دستگاه سركوبگر ولايت فقيه در ايران ، شامل دعاوي رهبريت و مديريت كره زمين كه موجبات تمسخر و خنده ي جهانيان را در پي داشته ، به بررسي مقامات امام عصر و منجي آخر الزمان از نقطه نظر شيعه خواهيم پرداخت تا خوانندگان محترم خود به بررسي و مقايسه اي بين امام منصوص و منتخب يزدان با غاصبين مقامات ايشان پرداخته و به حقيقت پوشالي و دروغين مدعيان اسلام سياسي بيش از پيش پي ببرند.
با استمداد از وجود مقدّس مهدوى، بحثى را در باب بررسي مقامات امام عصر و منجي موعود و مسائل حول اين موضوع آغاز مى‏كنم و از قصر معلوماتم در اين زمينه پوزش مى‏طلبم چرا كه الفباى معرفت آن سروَر كائنات، ريشه در مدارج مكنون توحيدى دارد و حركت در مرز فرهنگ آن رهبر غايب ، مستلزم وفور اطّلاعات وافى از ناحيه سرمدى مى‏باشد كه در ظرف حقير نمى‏گنجد و مضاف بر ظرف درونى اين خاطي مى‏باشد. به اميد درك قلبى و اِشراف فكرى بر ظهور قريب‏الوقوع آن سالار فرشتگان و آرزوى وسعت نظر و شرح صدر در يافتن توفيقات روز افزون در انتظار سنگين پيشواى ملكوتيان و مساعده‏گيرى از مقام ولايت كلّيّه مطلقه منصوصه، براى تكميل اين نوشتار شريفه.
بدانید که پيگيري و بررسي مقامات امام غائب حضور قلبی را می طلبد که فراخور مدارج انحصاری آن حضرت باشد ؛ پس پرداختن به نوشتاري که نام و یاد سرور کائنات را تجلی میکند یک امر معمولی نخواهد بود. آیا پروردگارتان وی را به سِمَت قائم مقامی بر نگزیده ؟ آیا زمام امور گیتی را به او نسپرده ؟ آیا مرزهای هستی ، به قدرت این فرماندار منتخب یزدان ، شکل نگرفته ؟ بیائید و حساب ایشان را از سایرین جدا کنید و او را حاضر و ناظر در خلوت خود بدانید . در چنین چارچوبی باید ساعات عمر را در محضر حجت اکبر و اعظم الهی بدانيد و در تحصیل معرفت آن یادگار رسولان سرمدی ، بکوشید و از فوت وقت در نیل به کمالات مهدوی و کرامات امام به حق ناطق ، اجتناب کرده و به قانون انتظار ملتزم باشید . و به عنوان یک منتظر از هیچ کوششی در تشرف به محضر آن یار انبیاء غافل نشوید و مد نظر قرار دهید که از اهم واجبات درعصرغیبت ، خود سازی بوده و آن میسر نگردد مگر به ازدیاد علاقه به ولی مطلق آفرینش و علاقه از طریق دلبستگی به وجود مي آيد . و دلبستگي محصول شناخت بوده و شناخت با مرور کتابهای امام شناسی محقق میشود و کسی که امام منصوب غدیر را می شناسد هرگز به دنبال امامان مشابه نمیرود و نباید فراموش کرد که دهها روایت مستند از اولیاء مخصوص ربوبی در کتب معتبره ي بحار و کافی و من لا یحضر ، مسئله امامت و ولايت را منحصر در پیشوایان متذکره در شأن نزول و تفاسیر قرآن دانسته و مدعیان منصب اهل بیت را فاسد و دجال خوانده اند . بنابراین آیا تا کنون از خود پرسیده اید که معنای صاحب الامر چیست ؟ و علت تقریر چنین القابی برای آخرین سفیر آسمانی چه می باشد .
صاحب الامر یعنی دارنده گواهینامه رسمی از ناحیه خداوندی ، برای سرپرستی و رهبری موجودات عالم .
ولی عصر به مفهوم تولیت کلیه خلایق جهان است.
شما بگوید چه کسی می تواند این گونه دعاوی سنگین داشته باشد ؟ هر که گفت من می توانم لباس فطری امام زمان را بر تن کنم باید با منطق معجزه به تکوین شعائرش بپردازد .
بنگرید به قصص به جای مانده آن عزیزان را که چه سان بـا قدرت بی نظیـر شان درعوالم وجود تصرف می کردند و بود و نبود موجودات را بـه تغییرات دلـخواه می کشـاندند . خـاک را طـلا می کردند ، کـویـر را چشمه می دادند ، جنسیت مـرد و زن را دگـرگـون می نمودند ، درخت خشک را طراوت داده و به میل خود تغییرات اساسی میدادند ، فاصله مشرق تا مغرب را لحظه ای طی میکردند ، از اسرار زمین و آسمان خبر میدادند . آری حق تعالی اعجاز را ضمیمه کلام دوستان خود نمود تا امام صادق را از کاذب و ولی قهری را از ساختگی جدا نماید .
اين آقايى كه در فقدانش ، فصول ، خدشه‏دار گشته و عقود ، بى‏ثبات است و اصول ، ناپايدار آمده ؛ تمامى متون نامرئى را در تصرّف دارد . برزخيان را سرشمارى مى‏كند ، دوزخيان را نهيب زده ، روحيّات را به انتظام داشته ، مَلَك را سرپرستى كرده ، جنّيان را امامت نموده و قواى طبيعى را به انسجام آورده . پس گفتگو در شخصيّت او ، سواى هر مقوله‏ايست كه آحاد بشر ، سر در لاك آن فرو كرده‏اند. اگر تنها به يكى از مدال‏هاى او بنگريد كه بر شانه‏اش درخشيده ، خواهيد دانست كه :
بقيّةاللّه ، يعنى زمامدارى هفت طبقه زمين و آسمان با مشارق و مغارب ويژه خود . به تعبير يكى از اسناد لاهوتى كه مى‏گويد : او پادشاه هزاران كهكشان نامعلوم و ناديده است و آيا قساوت در فطرت نيست وقتى بحث او را پيش‏پاافتاده فرض كنيد و در كتاب‏هاى غير وزين براى پيدا كردن مشترى‏هاى سطحى و عامى ، داستان‏هاى سبك و نسنجيده‏اى را مطرح نماييد كه در خور مقامات خدا داده او نباشد؟! مثلاً در جايى آورده‏اند كه ايشان به فردى در نماز ، اقتداء كرده! آيا امام منصوب يزدان به امامت زمينيان مى‏رود!؟ و در ورقه‏اى آمده كه : ايشان به كسى گفته‏اند « التماس دعا »!! آيا مُجيبِ دَهر كه تبلور صمديّتِ ربوبى بوده ، به مخلوق دست و پا بسته‏اى ملتمس مى‏شود كه دعايش كند!؟ و از اين نوشته‏ها بسيار است كه وجدان برگرفته از بعثت ، شرمگين صفحاتش بوده و كلّاً مبيّن اين حقايق است كه اكثريّت قاطع مردم ، او را نمى‏شناسند و از فهم خداپسندانه ، به دورند و لذا وظيفه ما كه بيعت او را به ذمّه داريم آنست كه با مدارك پشتوانه‏دار دينى ، سطح معرفت خود را ارتقاء دهيم و آنگونه كه حكيم لايزال ، ترسيمش نموده به تعظيمش برخيزيم و او را سواى خاكيان بدانيم و حاضر به معاوضه او با همنوعان خويش نشويم تا ما را در حريم جبروتى خويش ، جاى داده و افتخار مصاحبتمان دهد و چشم‏هاى ناقابلمان را فروغى جاودانه آيد.
گزيده اي از نوشته هاي آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي
در معرفت پيشواي دوازدهم شيعيان حضرت بقيه الله الاعظم

۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

دفاع از آزادي و آزادگي درسي است كه فاطمه به تاريخ مي دهد
روضه ي مادرم :
او خانمی بود ، شایسته ي بالاترین تعاریف. مادری بود ، الگوی تمامی مادران در هر عصر و نسلی . همسری بود ، مهربان که مهربانی را با اخلاق خود ، ترسیم نموده بود . معلّمي بود ، آگاه به اصول تربیتی. مصلحی بود ،که صلاح دین و دینداری مردم را ارائه می داد. زاهدی بود ، که تشریفات را با همه فریبندگی ، جواب کرده بود. عابدی بود که عبادت را با اقیانوس اخلاصش ، معنا می کرد. دختری بود که پدر را مادری نموده و باب تاجدارش ، بر بوسه هایی که به دستانش می زد ، افتخار می کرد و خود را فدائی او می دانست .
و اکنون ، سالگرد مرگ اوست . او در جوانی مُرد ، در حالیکه پسرش را در شش ماهگی ، سقط نموده و بر اثر شدّت جراحات وارده در هجوم لاشخوران بی وجدان ، به بستر رنج و درد افتاده ؛ چهار فرزند دلبندش را غریبانه وداع گفت و در زمانیکه پسر کوچکش ، مادر را ملتمسانه صدا می زد ، مرغ روحش از کالبد مطّهرش ، جدا گردید و چراغ خانه بیت مظلوم مدینه را خاموش نمود.
داستان مادرم ، یک تراژدی غم بارست ؛ هر کس بخواند میگرید و آنکه بشنود می لرزد ؛ او دارای بهترین شجره در توراث است ؛ عالیترین نشان را از انبیاء دارد ؛ تعاریفی که از او جدا شده ، معنویات را شکل می دهد ؛ آنگاه که پدرش ، از ناحیه ربوبی ، مسئولیّت هدایت جهان را به عهده گرفت ، او چون یاری دلاور از پی حمایت سفیر منتخب شد ؛ برای بابای عزیزش ، پرستار و خدمتکار و سنگ صبور و مشاوری کارشناس بود.
به اتّکاء او انتظام دینی ، مستقر گردید و بـار ثقیل تعّـهدات را به منـزل مقصود رسانید. بعد از ابتلاء به یتیمی مادر ، روی پای خود ایستاد و طعم تلخ تنهائی را از کام پدر ، دور نموده و همواره در موضع دفاع از آرمانهای باب گرانقدر خویش بود .

۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

زندانيان سياسی در معرض بيماری سل
فعالان حقوق بشر در ايران
بنا بر گزارشات رسيده ، در زندان رجايي شهر کرج که محل نگهداري بيش از پنجاه زنداني تبعيدي سياسي از سراسرکشور ميباشد ، بيش از سه ماه قبل مخوفترين واحد اين زندان ، به نام واحد 5 طبقه بندي بخشنامه اي گرديد ، بدين شکل که سالنهايي با نامهاي پيرمردان ، قرصيها ، متادوني ها و غيره ايجاد گرديد .
در اين بين سالن 4 واحد 5 به بيماران خاص تعلق گرفت . بيماران خاص شامل بيماريهاي ايدز ، انواع هپاتيت ، ساير بيماريهاي عفوني و قاتلين مجنون خطرناک ميباشد . ده روز قبل در پي فوت يک زنداني مشخص گرديد بر اثر ابتلا به بيماري سل که حتي از طريق تنفس نيز قابل انتقال است در گذشته است .
اين بيماري از تاريخ مذکور شروع به انتشار و مبتلا نمودن ساير زندانيان نمود به طوريکه اکنون بيش از چهارده زنداني به بيماري سل مبتلا و بدون حتي جداسازي يا اقدام پزشکي در ميان ساير زندانيان نگهداري ميگردند . اين بيماري به شدت در حال گسترش است و اين بي توجهي مسئولان قضائي و زندانباني کشور مسلماً نشانه اي از بي اهميت قلمداد نمودن جان انسانها ميباشد.
ميتوان گفت تاسف آورترين نکته در اين موضوع ، نگهداري عمدي دو زنداني شناخته شده سياسي : فرزاد کمانگر و علي حيدريان در اين مسلخ ميباشد . اين زندانيان سياسي در سالن بيماريهاي خاص فاقد امنيت جسمي ، روحي ميباشند . يقين داريم اين نگهداري تعمدي و اصرار بر تداوم آن از سوي نيروهاي امنيتي و قضائي تنها جهت حذف فيزيکي يا تحت فشار قرار دادن زندانيان سياسي جهت تن دادن به خواسته هاي نيروهاي امنيتي انجام ميگيرد.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

بسي رنج بردم بدين سال سي «» عجم زنده كردم بدين پارسي
*****
روز بزرگداشت حكيم ابوالقاسم فردوسي گرامي باد

25 اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسي است. حکیم ابولقاسم فردوسی، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد. طول عمر فردوسي را نزدیک به 80 سال دانسته اند. طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری بزرگ به نام «شاهنامه» شد. شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند. معروف ترین داستانهای شاهنامه، داستان «رستم و سهراب»، «رستم و اسفندیار»، «سیاوش و سودابه» و «زال و رودابه» است.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۰, جمعه


تلاش رژیم ستمدینی ایران برای تخریب آیت الله کاظمینی بروجردی
همزمان با حمایت روز افزون شخصیتها و سازمانهای حقوق بشری از ایشان


تلویزیون دولتی ایران روز جمعه برابر با 20 اردیبهشت ماه با پخش برنامه ای دیگر از سری برنامه های بسوی ظهورتحت عنوان مدعیان دروغین ، بار دیگر اقدام به انحراف افکار عمومی جامعه و شایعه پراکنی بر علیه مرجع دمکراسی خواه ، آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی ، کرده است. این اقدامات در حالی صورت می گیرد که طی روز های گذشته بر دامنه ی حمایت شخصیتها و مجامع حقوق بشری از ایده ها و اندیشه های مترقیانه و افشاگرانه ی ایشان، افزوده شده است. گسترش اندیشه ی جدایی دین از حکومت و همچنین ایده آزادی دین و مذهب بعنوان زیر بنای تفکرات این روحانی سازش ناپذیر زندانی در بین منتقدین و حتی علما و مراجعی چون آیت الله صانعی در داخل کشور، موجی از ترس و نگرانی وسیع را در بین مسئولان نظام ایجاد نموده که حتی می توان به تذکرات رهبر نظام علی خامنه ای در طی سفر اخیرش به استان فارس درتخطئه و رد اندیشه ی جدائی دین از دولت اشاره کرد.
در بیان لزوم پاسخگوئی به این حملات حساب شده به روحانی دیکتاتور ستیز ایران آیت الله بروجردی، اقدام به انتشار مناظره غیر علنی آیت الله بروجردی با تنی چند از مسئولان دادگاه ویژه روحانیت در حضور نمایندگان بعضی از مراجع درباری، در آخرین جلسه رسیدگی به پرونده وی قبل از صدور کیفر خواست اعدام برای ایشان و چند تن از یارانش خواهیم نمود تا بلکه تاریخ و حقیقت جویان آزاده به درک و قضاوت منصفانه تری از مبارزات جانانه ی آیت الله بروجردی با مدعیان دروغین دیانت و سارقین وجدان و قاتلین عدالت در ایران برسند.

مناظره‌اي غير رسمي با آیت الله بروجردی

در روز 13 خرداد 1386، يك هفته قبل از برگزاري دادگاه محاكمه آيت الله بروجردي و ده‌ها تن ديگر از يارانش، گفتگو و مناظره‌اي غير رسمي با حضور حجت الاسلام احمدي( نماينده حكومت )، حجت الاسلام حسيني ( قاضي اول پرونده )، حجت الاسلام جعفر قدياني ( دادستان )، جمعي از نمايندگان مراجع تقليد ( از جمله نماينده مكارم شيرازي و نوري همداني و ... ) و همچنين تعدادي از دست‌اندركاران دادگاه ويژه روحانيت و تني چند از متهمين رديف بالاي اين پرونده، در مكان آن دادگاه، واقع در خيابان زعفرانيه تهران برگزار شد. هدف اين بود كه بتوانند او را تخطئه كنند و اگر آقاي بروجردي از عقايد خود دست بردارد با او مدارا كرده و براي سروسامان دادن به اوضاع، اين پرونده را با اعلان عفو رهبر انقلاب در يك فرصت مناسب، مختومه اعلام كنند. ولي آنچه اتفاق افتاد به شرح زير است:

قاضي حسيني: آقاي بروجردي، دليل شما براي جوسازي بر عليه ولايت ( مطلقه ) فقيه چه بوده؟ آيا مخالف ولايت مطلقه فقيه هستيد؟ بطور شفاف بيان كنيد.
بروجردي: من نظري ندارم!
دادستان قدياني: ولي ما فايل صوتي و فيلم از شما داريم كه ولايت مطلقه فقيه را بدعت در دين ناميده‌ايد. آيا نيازي هست تا مدارك را به شما نشان دهيم؟
بروجردي: من نظري ندارم! ولي شما استدلال كنيد كه ولايت ( مطلقه ) فقيه، حق است!
قاضي حسيني: كتب متعددي در اين زمينه از سوي علماي بزرگ نوشته شده است و مقالات بسيار زيادي از سوي علما و محققين تحرير شده است، آيا مطالعه كرده‌ايد؟
بروجردي: بله، آثار مختلفي در تأييد ولايت ( مطلقه ) فقيه آمده است، ولي آثار متعددي نيز در رد آن منتشر شده است! آقاي ( آيت الله العظمي روح الله ) خميني و علماي بزرگ ديگري مثل آقاي ( آيت الله العظمي ) منتظري و ...، ولايت فقيه را در شكل مطلق و يا غير مطلق آن در دوره‌هاي مختلف ترويج داده‌اند، ولي بزرگان ديگري نيز بوده‌اند مثل آيت الله العظمي شريعتمداري و خوئي و طباطبائي بروجردي و طباطبائي قمي و همچنين پدر خودم كه البته شما او را قبول نداريد و ...، همگي آنها مخالف نظرات بنيانگذار انقلاب بوده‌اند و بعضي از ايشان بطور علني و يا مشكوك به قتل رسيده‌اند و ...
دادستان قدياني: كلام آقاي بروجردي را قطع نموده و بي‌احترامي كرده و گفت: مراقب حرفهائي كه مي‌زنيد باشيد، بعضي حرفها جرم شما را خواهد افزود!
سپس ادامه داد: در تفاسير بعضي از آيات قرآن و همچنين احاديث مستند، ولايت ( مطلقه ) فقيه آمده است. مثلا در تفسير آيه: اطيعوا الله و اطيعو الرسول و اولي الامر منكم... و همچنين آيه: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا... و يا در حديث امام زمان ( من كان من الفُقَهاءِ، صائِناً لِنَفْسِه، حافِظاً لِدينِه، مُخالِفاً لِهَواه، مُطيعاً لِاَمْرِ مَولاه فَلِلْعَوامِ اَنْ يُقَلِّدوُه فَانَّهُم حُجَّتى عَلَيكُم ) بطور وضوح بيان شده و جاي هيچ ترديدي باقي نمي‌ماند، اگر اين حديث را قبول نداريد، چرا در جلسات خود بارها اين حديث را با ذكر سند بيان كرده‌ايد و اگر قبول داريد پس چه توضيحي داريد!؟
بروجردي: در تفسير آيات فوق از معصومين كه ملاك ما هستند حديثي ذكر نشده است كه ولايت (مطلقه) فقها را تأييد كند و حتي در مورد آيه: اطيعوالله و اطيعوا الرسول ... ، ظرافتهاي بسياري وجود دارد، مثل : كلمه اطيعوا ( اطاعت كنيد ) را فقط براي خدا و رسول بكار برده و ...، ولي مهمترين دليل من در مخالفت با حكومت ولايت فقيه آن است كه اگر برفرض در اين آيات و روايتي كه شما به آن استناد مي‌كنيد، ولايت فقها به شكل حكومتي آن مورد نظر باشد، مخاطب در اين فقرات منوّر، مردم هستند نه فقها، يعني به مردم باورمند، ابلاغ شده است كه از فقها اطاعت و تقليد كنيد، ولي به فقها امر نكرده ( تحميل نكرده ) كه برويد بر مردم حكومت كنيد! (دقت كنيد) اختيار انتخاب به مردم واگذار شده است. اگر تفسير آياتي كه شما مي‌فرمائيد آنطوريست كه بيان مي‌كنيد، پس خود پيامبر و ائمه اولويت داشتند. ولي مي‌بينيم كه پيامبر در عمل طوري رفتار نكرد كه تاريخ‌نويسان از او به عنوان والي جبري جان و مال و ناموس و فكر امت ياد كنند و با آنكه وصل به منبع غيب بود، ولي از مشورت با آگاهان در هر زمينه‌اي ابائي نداشت و خود را بيشتر از يك بنده و مبلغ خداوند نناميد و ...
بزرگواران، مشكل دقيقا همين جاست، كه اسناد قرآني و روائي كه به آن تكيه كرده‌ايد به فقها اجازه نمي‌دهد خود را حاكم جامعه بدانند مگر اينكه مردم آنها را انتخاب كنند، اگر ملاك شما مردمي هستند كه 29 سال قبل به قانون اساسي مبتني بر ولايت ( مطلقه ) فقيه رأي دادند و ولايت فقيه حكومتي را انتخاب كردند، پس اكنون نيز رفراندومي برپا كنيد تا نسل جديد هم موقعيت مورد نظر خود را انتخاب كند و در آنصورت شما تبرئه خواهيد شد و آيات و روايات مورد استناد شما مورد وثوق جهاني قرار خواهد گرفت.
دادستان: رو به شيخ احمدي كرده و گفت:‌ من كه گفتم ايشان ( آقاي بروجردي ) اصلاح شدني نيست!
شيخ احمدي: نه، اجازه دهيد!
بروجردي: اگر فرض كنيم كه فرمايش شما صحيح باشد و ولايت فقها حق باشد و مورد سفارش خدا و رسول هم بوده باشد، پس چرا اجازه نداديد مردمي كه مي‌خواستند پيرو و مقلد آقاي شريعتمداري و يا طباطبائي قمي باشند آزاد باشند؟ چرا با آنها برخوردي كرديد كه اكنون از مرور آن شرم داريد؟
ادامه مطلب را اينجا بخوانيد

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

کامیابی با وجود سرکوبی
نازنین انصاری
3 مي 2008
آیا رسانه های جدید روزنامه نگاری را نابود می کنند؟

البته نه در ایران ! كه با داشتن بیش از 150 روزنامه توقیف شده و قريب به 50 روزنامه نگار زندانی شده در سال 2007 و اينكه ايجاد انحصار و اِعمال فشار در ارتباطات روزنامه نگاري بيشتر از رسانه هاي جديد مي باشد.
ولي با این حال روزنامه نگاری در ایران در حال پیشرفت است حتی در نبود آزادی بیان .
به یمن ظهور رسانه های جدید ، ایرانی ها آزادانه تصاویر جامع ، دقیق و موثری را از وضعیتها و اوضاع قانونی جامعه ایرانی دریافت می کنند .
قیام 1999 دانشجويان در تهران دنیا را شگفت انگيز كرد. این اولین جنبش ملی بود که ثابت کرد ایرانیان خواستار تغییرات واقعی هستند . رژیم با سرکوب وحشیانه و از طریق توقیف دوربین های شاهدان و نیز کنترل حرکات روزنامه نگاران خارجی به جنگ برخاست .
به نظر می رسد که چند سال بعد اين آتش فروکش کرد.
روزنامه نگاران ایرانی بازداشت شدند و خبرنگاران خارجی با حکم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که استوارنامه های اجرایی را صادر و داستان های خبری را کنترل می کند تهدید به توقیف شدند.
در سال 2003 ، زهرا کاظمی ،عکاس کانادایی ایرانی تبار ، در زندان پس از تجاوز و شکنجه بدلیل گرفتن عکس از اعضای خانواده ی تعدادی از 4000 دانشجوی مفقود شده جان سپرد.
ظهور رسانه های جدید فرصتهای جدیدی را برای جامعه ایران و رسانه های مستقل خارج از کشور برای کار با يكديگر در جهت اطلاع رسانی به ایرانیان و جامعه جهانی از اوضاع بد ایران فراهم کرد .
در سال 2006 كه يك ارتباطی تلفنی با یکی از پيروان آیت الله سيد حسين كاظميني بروجردی داشتم ايشان از سال 1994 بطور علنی نظریه جدایی دین از سیاست را مطرح کرده بود .
آیت الله بروجردي علی رغم داشتن هواداران بسیار زیاد در میان جامعه مذهبی ، برای ایرانیان طرفدار سکولار و شنوندگان خارجی ناشناخته بود . هم زمان با آن تماس آیت الله بروجردي و پيروانش در یک محاصره چند ماهه به سرمی بردند ؛ آنها می خواستند که وقايع شان بازگو شود .
من فیلم های ویدئویی ، ضبط های محرمانه ، گفتار ها و تصاویر را از طریق اینترنت ارسال کرده بودم . در عرض چند روز و بعد از یک نبرد خونین ، نیرو های امنیتی ، آیت الله بروجردي و بسیاری از یارانش را دستگیر کردند . ایشان در 10 ژوئن 2007 بدون وکیل قانونی در دادگاه محاکمه و به اعدام محکوم گردیدند! ایشان همچنان در زندان به سر می برند . ویدئو های ایشان در you tubeو اکثر وبلاگهایی که اخبار ایشان را دنبال می کنند ، قابل مشاهده است .
هنوز یاران ایشان موفق به بیان ماجرای ایشان در روزنامه ها و رسانه های خارجی نشدند .
به یمن رسانه های جدید ، ایرانیان کنترل دولت را برای رسیدن به شخصیتها و مرزهای ملی خود جهت رسیدن به اطلاعات واقعی جامعه ، مختل کردند.
براي اين نقش آنان، داده هاي ژورناليستي حرفه اي خارج از ايران ، جايگاهي را براي انتقال صحيح ، واضح و تخصصي اطلاعات از يك حيطه مجازي به يك قلمرو واقعي فراهم مي كنند.
بر این اساس امروزه شهروندان ایرانی می توانند با هر ژورنال یا سایر شنوندگان در سرتاسر دنیا ارتباط برقرار کنند و تصاویر و وقایع را بصورت واضح دریافت نمایند .
در زمانی که رژیم تهران بهترین روشهای سرکوب خود را برای ایزوله نگهداشتن شهروندان خود اعمال می کند ؛ ژورنالهای ایرانی پیشرفت و ترقی می کنند ؛ چرا که هدفی فراتر از اهد اف مادی دارند که با کمک رسانه های پیشرفته قدرت بیشتری یافته و این بعنوان یک پل ارتباطی است نه تنها بین جوامع که حتی در میان نظرات و اندیشه ها .
امروز جایگاه ایران بدون داشتن ارتباط و همکاری بین رسانه های جدید و روزنامه نگاری تخصّصي خارجی کجاست؟
جامعه مدنی ایران ، از فضای لازم برای سخنرانی های عقلانی و سیاسی برخوردار نخواهد بود ، مادامی که اختیارات کنونی اش چنین باشد. چرا که مطمئناً رژیم تهران با عنوان استقلال جوامع و سرکوبهای حیوان صفتانه اش هر آرزویی را برای داشتن آینده ای بهتر تباه می کند .
Thriving, despite repression
Nazenin Ansari
May 3, 2008 4:00 PM
Is new media killing journalism?
Not in Iran. With more than 150 newspapers closed in the past 10 years, 50 journalists imprisoned in 2007 and the central government monopolising all means of communication, the scourge of journalism is the regime in Tehran rather than new media.
Still, Iranian journalism thrives even in the absence of freedom of speech and freedom of expression. Thanks to the advent of new media, Iranians are receiving a more inclusive, accurate and penetrating picture of the realities and status of the Iranian society at large.
The world was taken by surprise by the 1999 student uprisings in Tehran. This was the first popular movement that demonstrated that Iranians wanted real change. The regime fought back through brutal repression, by confiscating cameras of witnesses and controlling the movement of foreign journalists. For the next few years, it seemed that the fire had subsided.
Iranian journalists were jailed and foreign correspondents were threatened with bans by the Ministry of Culture and Islamic Guidance, known as Ershad, which issues press accreditations and controls access to news stories. In 2003, the Iranian Canadian photographer Zahra Kazemi died in custody after being raped and tortured for taking pictures of family members of some of the 4,000 missing students.
The advent of new media created new opportunities for Iranian society and independent media outside the country to work together to inform Iranians and the world community of the plight of Iran. In 2006, I received a call from Iran from the followers of Ayatollah Seyyed Hossein Kazemeini Boroujerdi, who has publicly preached the separation of religion from state since 1994.
Despite his huge following among the religious community, he was unknown to secular Iranians and audiences abroad. At the time of the call, the ayatollah and his followers had been under a month-long siege. They wanted their story to be told. I was sent videos, secret recordings, sermons and pictures through the internet. Within a few days and after a bloody battle, the security forces arrested the ayatollah and many of his followers. He was tried without legal counsel and sentenced to death on June 10, 2007. He remains in prison. His videos can be seen on Youtube and a multitude of blogs carry his news. Yet his followers are desperate for his story to be told in newspapers and broadcast media.
Thanks to new media, Iranians outwit the government-imposed control to reach outside their personal and national boundaries to join the virtual information society. For their part, professional journalistic outlets outside of Iran provide the platform for information to transfer accurately, clearly and expertly from the virtual domain to the actual one. Accordingly Iranian citizens can connect with one another and audiences around the world today understand the larger picture.
At a time when the regime in Tehran uses its best repressive efforts to keep citizens isolated, Iranian journalism thrives because it has a sense of purpose far beyond financial returns. With the help of modern media it has strengthened its links as a bridge of communication, not only between communities, but also between thoughts and visions.
Where would Iran be today without the partnership between new media and professional journalistic outlets? For one, the Iranian civil society would not have enjoyed the alternative spaces for intellectual and political discourse that it has at its disposal today. As importantly, the domination of the regime in Tehran over all independent means of communication and its brutal repression would have dashed any hope of a better future for Iran.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

ايران در گزارش کميسيون آمريکائی آزادی های مذهبی در سطح بين المللی

کميسيون آمريکائی آزادی های مذهبی در سطح بين المللی می گويد کشورهای برمه، چين و سودان جزو بدترين نقض کنندگان آزادی های مذهبی در جهان به شمار می روند.
اين کميسيون مستقل که با حکم کنگره آمريکا فعاليت می کند، روز جمعه فهرست سال ٢٠٠٨ کشورهائی را که در رأس نقض کنندگان آزادی های مذهبی قرار می گيرند، منتشر ساخت.
کره شمالی، اريتره، ايران، پاکستان، عربستان سعودی، ترکمنستان، ازبکستان و ويتنام، ديگر کشورهائی هستند که اقدامات آن ها در زمينه نقض آزادی های مذهبی به طور اخص نگران کننده است.
کميسيون همچنين از چند کشور ديگر نام برده است که از اين لحاظ بايد زير نظر قرار بگيرند.
اين کشورها عبارتند از افغانستان، بنگلادش، کوبا، مصر، اندونزی و نيجريه. در گزارش کميسيون همچنين آمده است که پيشينه ضعيف ايران در زمينه آزادی های مذهبی سير قهقرائی پيموده و به مراتب بدتر شده است.
لينك مطلب

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۳, جمعه

« دجّال شناسي يا ديكتاتوري مذهبي »
پيشگفتار :
تاریخ حکومتهای مستبد، مملوّ از گزارشات جاودانه‌ای از تبعیضها و سرکوبها و جنایات و مفاسد است. آنچه که می‌تواند از حضور مجدّد حکام دیکتاتور جلوگیری کند، شناخت ترفندهای آنهاست. بهانه‌ی فرعون و نمرود برتری خویش بود که خود را خدای جهان می‌دانستند. شمشیر تموچین به بهانه‌ی برتری قومی، سَرِ ملتهای دیگر را از بدن جدا می‌نمود و سوخت ماشین تخریب هیتلر را، شعار برتری نژادی تشکیل می‌داد. در طول تاریخ و مخصوصاً دوران حاضر که خیلی‌ها آنرا عصر ارتباطات و اطلاعات نامیده‌اند، بسیاری از مِتدهای دیکتاتوری، فاقد اعتبار اجرائی‌ است؛ ولی با معاينه‌ي دقیقتر به ابزارهائی برمی‌خوریم که در اَشکال مختلف به کار دیکتاتورها آمده است که اَهمّ آنها حربه‌‌ی « دین و مذهب » است و مدل امروزی آن « حکومت ولایت فقیه » در ایران است که عجیبترین نوع دیکتاتوری است؛ زیرا ایشان به بهانه پیروی از پیامبران، خود را مُحِقّ امتیازاتی می‌دانند که حتی خودِ فرستادگان رسمی خداوند نیز برای خویش قائل نبوده‌اند! در یک جمله ایشان می‌گویند: ما از طرف خداوند وکالت داریم که صاحب‌اختیار جان و مال و ناموس و سرمایه‌های مردم باشیم!!
توجیه « ولایت فقیه » برای نفی آزادی عقیده و قلم و بیان، اجرای دستورات خداوند است! که فقط و فقط بهانه‌ است؛ زیرا ایشان سوابق گسترده‌ای حتي در وارونه ‌كردن و يا زیرپا گذاشتن دستورات الهی دارند. مثلا ًبرای تحریک توده‌های مستضعف جامعه به قیام، وعده‌ی دروغین مجانی بودن آب و برق و اتوبوس را طرح نمودند! به عنوان نمونه‌ي ديگر، حيات و زندگي كه مهمترين و محترمترين سرمايه‌‌ي بشري است، برايشان بي‌ارزش است. عدّه‌اي را به كُشتن مي‌دهند و به بهانه‌ي حفظ حُرمت خون آنها، خون بيگناهان بسياري ديگر را مي‌ريزند و يا به هر بهانه ای، انديشمندان و منتقدين و متقاضيان حقوق صنفي و غيره را متهم به اهانت به خون آنها مي‌كنند و هر بلائي كه بخواهند سرشان مي‌آورند.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

روز جهانی کارگر را گرامی می داریم

در حالی روز جهانی کارگر را گرامی می داریم که مطالبات قانونی این طبقه ی تاثیر گذار جامعه، به شدت از سوی مدعیان دیانت و عدالت سرکوب می گردد. در این مملکت، به وقت مطالبات صنفی کارگران ایرانی، آنچه البته به جائی نرسد فریاد است. در ایران ثروتمند، طبقه زحمتکشی که قاعدتا عامل تولید و پویایی اقتصاد یک جامعه می باشد، هم اکنون گرسنه است؛ خسته است؛ سرخورده و زخم دیده است! حال آنکه تشکلات و اتحادیه های کارگری دنیا ی متمدن به دون کوچکترین هزینه ای خواسته هایشان را بازگو می کنند و در پایان به حقوق قانونی خویش نائل می شوند؛ اما درحکومت ولایت فقیه، صدای اعتراضات کارگرانمان که در فضایی کاملا مسالمت آمیز بیان می شود، در نطفه خفه می شود، و در کمال تأسف شاهد نفی هرگونه عدالتخواهی و دمکراسی خواهی از سوی اقلیتی هستیم که خود را با مجوز نمایندگی خداوند در زمین، مالک جان، مال و هستی ایرانیان می دانند!
وقتی متولیان یک حکومت غیر مردمی نسبت به خواسته ها و نیازهای اولیه یک خانواده ایرانی در بی تفاوتی کامل باشند، نتیجه اش این می شود که امثال اسانلوها هم اکنون در سیاهچالهای رژیم شکنجه می شوند و هیچ کس در این مدت نمی پرسد که خانواده ی ایشان چگونه روزگار می گذرانند؟!
معلوم نیست مزدوران این رژیم سرکوبگر، چگونه این حکومت را برخاسته از متن جامعه می دانند در حالی که این ملاهای دین ستیز به هیچ طبقه و گروهی رحم نمی کنند و هر اعتراضی را از دم تیغ می گذرانند. وقتی دانشجویان را به اسارت می کشند، زنان را منکوب می کنند، معلمان را به صلابه می کشند و حتی روحانیت مترقی چون آیت الله برجردی که پژواک مظلومیت و محرومیت ایرانیان هستند را به وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب می کنند! برای رسیدن به سرای آزادی و چشیدن طعم شیرین رهایی یک راه بیشتر نمی ماند و آن اینکه باید در برابر این جور طاقت فرسا و این ظلم روز افزون، متحد و یکپارچه ایستادگی کرد و فارغ از گرایشات حزبی، صنفی و اعتقادی، از آرمان آزادی دفاعی جانانه کرد تا بدین گونه تاریخ و تمدن چندین هزارساله مان را به رخ جهانیان بکشیم و هر یک کورشی باشیم که شعارش برابری و آزادی اعتقادی بود. ما به عنوان پیروان آیت الله بروجردی، در روز جهانی کارگر، ضمن اعلان همبستگی خود با کارگران رنج کشیده ایرانی، اعلام می کنیم که در تمامی مسیر سخت و سنگین مبارزاتی آنان، در کنارشان خواهیم بود و این کار را نه فقط یک وظیفه ملی و اجتماعی، بلکه وظیفه ای برخواسته از روح ظلم ستیزی دین شریف اسلام می دانیم و در این راه خواستار آزادی فوری کارگران زندانی و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی می باشیم.
واتيكان: رژیم تهران دشمن اصلی آزادی مذاهب در جهان است

یک ماهنامه متعلق به واتيکان در شماره ماه آوريل خود، رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی را به سرکوب اقلیتهای مذهبی در ایران متهم کرد و نوشت رژیم تهران یکی از دشمنان اصلی آزادیهای مذهبی در جهان است.
اين ماهنامه با دريافت اطلاعاتي از سازمان ملل متحد به انتشار مطالبي در باره آزاديهای مذهبي نقض شده در برخی کشورهای جهان پرداخته است.
در اين گزارش آمده است که رژیم تهران در راس حکومتهای سرکوبگری است که آزاديهای مذهبي را بشدت نقض می کند.
از ميان کشورهای غیرمسلمان نیز در این گزارش از چين و کره شمالي نام برده شده است.