۱۳۸۶ آذر ۲۸, چهارشنبه

قربان مقربان حق

در اين روز كه يادآور مراسم قربانى كردن اسماعيل به دست پدرش ابراهيم است ؛ تستى مى‏طلبد كه آيا ملكه ايمان در وجودمان آن‏گونه فعّال بوده تا در انجام فرامين الهى ، بى‏وقفه بكوشيم و در اَثقالش خم به ابرو نياوريم؟ و اين كه خودمان را براى اعتبارات موقّت و كاذب و فانى مادّى ، هر روز فدا مى‏نماييم و در راه‏اندازى حاجات بى‏مقدارش ، همواره قربان و صدقه اين و آن مى‏شويم ؛ حاضريم نفْس سركش خويش را دربست به قربانگاه وصل ببريم و حجابها را درنورديم و خواهشها را با شمشير « وَ لا نَعبُد اِلّا اِيّاه » جرّاحى نماييم؟ بواقع تسلسل قربان‏ها در تقويم زندگى ما چه نقشى دارد؟ براى فرار از دعاوى نفوس لوّامه ، گردن گوسفندان را مى‏چسبيم و آن سياه بختان را سپر خود مى‏گردانيم و به جاى آن كه خون شياطين درون را بريزيم دستهايمان را با سرخى رگهاى اين زبان‏بسته‏ها ، قرمز مى‏نماييم تا شايد فديه‏اى براى نُحوست اعمالمان گردد. هيهات از آن كه چنين معاوضه و مبادله‏اى در كار تقدير، تبديلى ايجاد كند و مانع نزول عواقب افعالمان شود. عارفان واصل در اين روز به محاسبه گذشته مى‏نشينند كه چه كرده‏اند و به كدامين دين، مقرّند؟ آيا مذهب « تَسْليماً لِاَمْرِك » را پيشه نموده‏اند يا در كِسوت مُذَبْذَبينَ بَينَ ذلِك‏اند ؟ اين دلِ هر جايى را به بند بندگى درآوريد تا به فيض ذلِك هُوَ الْفَوزُ الْعَظيم نائل آييد و آن هنگام است كه « وَ قَلبٌ مَشغولٌ بِالْمولا » تجلّى كرده و عرفات را به محشرى داغ ، مبدّل مى‏سازد كه ميليونها حاجى را به انبوهى پروانه ، ترسيم كرده كه آفتاب فَقَد عَرَف رَبّه را طواف مى‏كنند. قربان به مسلمين، درس تقرّب مى‏دهد ؛ آيا وقت آن نرسيده كه نزديكترين قدرت را به حياتمان درك كنيم و با « اَقْربُ اِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد » پيمان به جاودانگى بيعت ببنديم كه لحظه‏اى ديار معبود را ترك ننماييم؟ بر جميع منتظران، فرض است تا عيد قربان را مَسلخ اميال نفسانى قرار داده و روح را از هر چيزى كه انتظار را تضعيف مى‏كند پاكسازى نموده و بر عطش مصلح خواهى و منتقم‏جويى و منجى‏طلبى بيفزاييم.
عريضه محرومان در عيد قربان: « اَلَيسَ الصُّبحُ بِقَريب » آيا سپيده غم‏زداى موعود در اين شب وحشتناك غيبت ، نزديك نشده تا غبار نا اميدى را از چهره بينوايان عصر پاك نمايد؟

كتاب حكيم ،اثر آيت الله بروجردي

هیچ نظری موجود نیست: