۱۳۹۵ خرداد ۲۱, جمعه

یازدهمین رمضان در اسارت حکومت دینی


رمضان امسال، یازدهمین رمضانی است که آقای کاظمینی بروجردی در زندان سپری می کند .   
 ده سال پیش در چنین ایامی بود که نیروهای مسلح استبداد دینی او و یارانش را مورد هجوم قرار دادند  و با ضرب و شتم و بکار بردن  گازهای سمی، نزدیک به هزار نفر را بازداشت و به شکنجه گاه های مخوف زندان اوین انتقال دادند.
این تراژدی غمبار که با هجوم همه جانبه نیروهای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی و بسیج شکل گرفت، با تخریب رسانه ای از طرف رژیم و ترور شخصیت بازداشت شدگان و نیز سکوت رسانه های مدعی آزادیخواهی تکمیل گردید و برگ شرم آوری از همکاری امپراتوری زر و زور و تزویر را به نمایش گذاشت.
آقای بروجردی در ادامه نسلی از دانشمندان ومحققین علوم دینی است که در طی تاریخ همواره با ظلم و ستم به نام دین در ستیز بوده اند و اجداد وی پیوسته از خداپرستی و دیانت منهای سیاست دفاع می کردند. آنها برپایی حکومت مذهبی توسط حاکمان را موجب تباهی  دین و حکومت می دانستند، بنابراین نه تنها از طرف خلفای بنی امیه و بنی عباس و امپراطوری عثمانی مورد تهدید قرار می گرفتند، بلکه از طرف مذهبیون جاه طلب نیز در رنج و عذاب مضاعف بوده اند. پیش از انقلاب 57، پدر ایشان مرحوم آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی، با درک درست از پروژه امام سازی و پیش بینی خطر قریب الوقوع تشکیل حکومت اسلامی، با برپایی یک جنبش قلمی به نام "مکتب نور" که توام با انتشار بیش از 30 جلد کتاب و صدها مقاله علمی و ارسال آنها به طور رایگان به اقصا نقاط کشور، تلاش کرد که چهره امامان ساختگی را برای قشرهای مختلف جامعه اعم از مذهبی، روشنفکر، دانشگاهی و ... آشکار سازد و جامعه آسیب پذیر آن هنگام را در برابر ویروس اسلام سیاسی واکسینه کند که متاسفانه مورد حملات آخوندهای دنیاطلب و روشنفکرنماهای دینی قرار گرفت و پس از انقلاب بایکوت و خانه نشین شد و در نهایت در سال 1381 توسط عوامل رژیم استبداد مذهبی  به قتل رسید.
آقای بروجردی در ادامه راه اجداد خود، مبارزه با استبداد مذهبی را در قالب برگزاری سخنرانی ها و تبلیغات دینی از سال 1372 آغاز نمود و آیین خداپرستی را به نوعی تبلیغ نمود که با چهارچوب های مذهبی حکومت در تضاد قرار داشت. آنچه که وی از دین می گفت، در هماهنگی با آزادی و حقوق بشر و جامعه مدنی بود، به طوری که به تدریج با واکنش حکومت روبرو شد و در نهایت در سال 1374 به علت دگراندیشی و تضاد با دین سیاسی و دین مداران حکومتی، دستگیر شد و در بازداشتگاهی مخوف، موسوم به زندان توحید که در پشت اداره پست مرکزی تهران قرار دارد، به مدت چندین ماه زندانی شد و تحت شکنجه های شکننده‌ جسمی و روحی قرار گرفت و مسجد و دفتر و تمام ابزارهای تبلیغاتی و فعالیت مذهبی وی مصادره گردید. 
بروجردی در سال های بعد هرگز آرام ننشست و علیرغم خطرات و تهدیدهای عوامل حکومت، به مبارزات خود ادامه داد و بارها به نهاد امنیتی دادسرای ویژه روحانیت که شعبه ای از وزارت اطلاعات و زیر نظر مستقیم شخص خامنه ای است، فراخوانده می شد و مورد بازجویی و شکنجه قرار می گرفت. در ادامه در سال 1379، آقای کاظمینی بروجردی به دلیل نشر توحید غیرسیاسی، دوباره به مدت چندین ماه در بند دویست و نه زندان اوین محبوس شد و مورد شکنجه مجدد قرار گرفت که دچار سکته قلبی گردید.
فعالیت های این روحانی سرشناس مخالف تئوری ولایت فقیه به دلیل حمایت از جدایی دین از سیاست، پس از آزادی از زندان به شکل های دیگر و با انتشار کتابهای و مقالات علمی و برپایی مجدد جلسات تبلیغ ادامه یافت و علیرغم قتل پدر وی و مصادره مسجد خانوادگی آنها، در اراده راسخ وی خللی وارد نیامد.  جلسات ایشان که اجتماع  جمعیت گسترده ای از گرفتاران  را شامل  می شد ٬  گویای کارنامه و عملکرد رژیم دیکتاتوری مذهبی در طی سالیان پس از انقلاب بوده است. در نهایت در سال 2006، پس از برپایی بزرگترین همایش مستقل مذهبی در ایران در ورزشگاه  کشوری در تهران، رژیم به طور جدی موضوع سرکوب آقای کاظمینی بروجردی را در دستور کار قرار داد و پس از چند تلاش ناکام برای دستگیری وی که با مقاومت هواداران بیشمار او روبرو شد، منزل شخصی وی به مدت 70 روز مورد محاصره قرار گرفت و در راستای وارد آوردن فشار بر او برای تسلیم، یاران وی مورد شناسایی، بازداشت و حبس قرار گرفتند. آقای کاظمینی بروجردی در این ایام 70 روزه، ضمن تماس با چهره های رسانه ای و سیاسی خارج از کشور، تلاش کرد تا تفاوت دیدگاه های خود با حکومت را در قالب دین سنتی تشریح نماید و چهره زشت اسلام حکومتی را بیش از پیش رسوا کند. این محاصره 70 روزه با تهاجم همه جانبه قوای حکومت استبدادی در نیمه ماه رمضان (15 و 16 مهرماه 1385) پایان یافت و آقای کاظمینی بروجردی همراه با اعضای خانواده و هزار تن از یارانش بازداشت و به بندهای 209 و 240 زندان اوین منتقل شدند که با بازجویی، شکنجه آنها همراه بود. علیرغم آزادی یاران وی با سپردن وثیقه های سنگین و التزامات قانونی، آقای بروجردی از آن زمان تاکنون بدون دسترسی به وکیل مدافع، دارو و درمان مناسب و مرخصی، همچنان در حبس باقی مانده است.

  مختصری از دوران حبس آقای بروجردی
 پس از برگزاری دادگاه در نیمه اول سال 1386 و صدور حکم حبس 10 ساله در تبعید، ایشان در سال 1387 مدتی به زندان نظامی شهر یزد منتقل شد که در اثر ادامه مبارزه از داخل زندان از جمله ارسال نامه هایی در افشای ماهیت رژیم استبدادی به رهبران جهان و فعالین حقوق بشر و رسانه ها، ارسال پیام تحریم انتخابات سال 1388 و حمایت از مبارزات مردم بر علیه رژیم در طی ناآرامی های پس از انتخابات، ایشان دوباره به زندان اوین بازگردانده شد تا به طور کامل تحت کنترل و مورد اعمال فشار قرار گیرد. 
وی ابتدا به مدت هفت ماه در بند بزرگ ویژه روحانیت (بند ویژه روحانیت  شامل دو بند کوچک و بزرگ است) حبس گردید  ولی به دنبال چندین مورد سو قصد به جان ایشان و انعکاس اخبار آن در رسانه های بین المللی، ایشان به بند کوچکتر ویژه روحانیت منتقل شد که تاکنون هم در همین بند تحت شدید ترین مراقبت های امنیتی و حفاظتی قرار دارد.
در طی دوران حبس در اثر شکنجه های گوناگون، بارها حال ایشان به وخامت گراییده است که از جمله در ماه های اولیه شکنجه، در اثر فشارهای وارده به کما رفته و ماه ها در بیمارستان جم با اسم جعلی بستری شده بود.
عوامل وزارت اطلاعات در حالی که از یک سو در داخل زندان با به کار بردن انواع فشار ها و شکنجه ها، سعی در به زانو در آوردن و حتی قتل آقای کاظمینی بروجردی داشته اند، و در فضای رسانه ای نیز اقدام به انتشار اخبار و اسناد جعلی و دروغ کرده و سعی در تحریف پیام ها و هدف مبارزات او و ترور شخصیت این زندانی مخالف ولی فقیه کردند.
همچنین سو قصدهای علیه نزدیکان و هواداران آقای کاظمینی بروجردی صورت دادند و تا به حال تعدادی از نزدیکان و هواداران آقای بروجردی  قربانی این سو قصدها شدند.
ایشان به دلیل ارسال نامه ها و بیانیه هایی از داخل زندان در راستای  دفاع از حقوق اولیه مردم تحت ستم ایران و همچنین هشدار و اعلام خطر نسبت به ادامه بقای دولت های دینی و اسلامی در منطقه  و اقدامات تروریستی اسلام‌گرایان تندرو که موجب اختلال در صلح و امنیت منطقه خاورمیانه و سایر کشورها می باشد، تاکنون متحمل 440  روز حبس انفرادی در سلول های مخوف زندان اوین شده است.
 آقای کاظمینی بروجردی در بند استبداد اسلامی نیز  به تدریس خود در بین زندانیان ادامه داد و ثمره اش کتابی است که در آن خشونت دینی و قساوت مذهبی محکوم گردیده است. انتشار این کتاب خشم ملایان حکومتی را برانگیخت به حدی که دادستان ویژه روحانیت، محمد موحدی، به سلول ایشان رفت و ضمن مرتد خواندن ایشان، اعلام کرد که ما تو را  به اتهام "بدعت و تفاسیر دینی مخالف با نظرات رهبری" اعدام می کنیم. در نتیجه ابلاغ شفاهی چنین حکمی، وی را به  انفرادی قرنطینه اعدامی ها منتقل کرده و به مدت 44 روز با دست و پای بسته با غل و زنجیر حبس کردند.
بدین صورت ده سال زندان و رنج و شکنجه سپری شد و اکنون با اتمام محکومیت آقای بروجردی، مقامات دادگاه ویژه روحانیت آقای بروجردی را بدون پرونده و بدون وجاهت قانونی و کاملا  بلاتکلیف در حبس نگهداشته اند، در حالی که ایشان باید چند ماه پیش آزاد می شدند.
در همین راستا نمایندگان آقای بروجردی و خانواده ایشان، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت ایشان، خواستار روشن شدن هرچه سریعتر وضعیت بلاتکلیف آقای بروجردی و آزادی فوری و بدون قید و شرط ایشان هستند.

هیچ نظری موجود نیست: