۱۳۸۶ دی ۱۱, سه‌شنبه

ما با ولايت زنده ايم! .... كدام ولايت؟

داستان به هم ريختگي تفكرات ديني و اعتقادي در نظام جمهوري اسلامي آنچنان درد كهنه اي است كه سخن گفتن در مورد آن ملال آور است. شايد به دليل آنكه تزريق تفكراتِ جهت دار سياسي در كالبد دين حنيف، خوراك مسمومي براي جامعه شده است كه غيرت و اصالت ديني جامعه شيعه را به ورطه نابودي كشانده و عوام را در خواب غفلت و بي خويشي نشانده است.
جابجايي مفاهيم اعتقادي در نظامات سياسي، عمري به قدمت تاريخ دارد و امروز هم در نظام سياست زده حاكم بر جامعه مسلمين، شاهد چنين امري هستيم.
كوتاه سخن آنكه حديث ولايت و جانشيني حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در روز غدير كجا و رياست و امارت پر مسئله يك روحاني، كه در نظام حقوقي و اجتماعي، حداكثر يك فقيه است كجا!؟
شايد كساني فكر مي كنند كه آن فقيهي كه انتخاب شده ي يك شوراي سياسي است، عدالتش و تقوايش و دينمداريش و علمش، به اثبات رسيده و چون مدالي تا پايان عمر بر گردنش آويخته شده است! كه جامعه خواب زده شيعه، مجبور است سالها، حكمش را چون حكم امام معصوم و منصوص حضرت رحمان، گردن نهد و آن را عين حق بداند! جامعه اي كه در نيافته است كه تقواي الهي، امري نيست كه شخصي با آن معروف شود تا بدانوسيله قدرت تصرف بر سرنوشت مردم را پيدا كند.
بر هر مسلمان عامي بايد روشن باشد كه امام علي(ع) و يازده جانشين ايشان را خدا انتخاب كرده و به پيامبرش نهيب زده كه « يَأَيهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْک مِن رَّبِّک وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت رِسالَتَهُ » ای پیامبر!(ص) آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان كه اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرسانده‏ای! - (سوره مائده، آيه ۶۷)
در حالي كه آن فقيهي را كه مي گويند حتي لازم نيست در تمام حوزه هاي ديني صاحب نظر باشد! و به اصطلاح انتخاب شده مردم است! را به گونه اي تبليغ مي كنند كه در كنار حضرت امير المؤمنين بنشيند و حكمش، حكم او باشد!
چقدر فريبنده و شرم آور است غصب معناي اصيل ولايت، «محبت و پيروي خالصانه» در پوسترهاي تبليغاتي يك چهره سياسي يا به اصطلاح ديني كه معروفيتش در تحركات اجتماعي و سياسي بوده است.
كدام ولايت؟ كدام امامت؟ از كدام امام يا ولي سخن مي گوييد؟
آيا كساني كه در آنچه خدا تعيين كرده شريك قائل مي شوند، مشرك نيستند؟
اينكه جامعه غفلت زده شيعه، امروز در حكم خدا شريك قرار داده است، به دليل آن است كه معناي ولايت امامان حقّه را به خوبي درك نكرده است و يا تبليغات سياسي، حجابي شده است كه چنين دركي حاصل نشود.
آري ولايت به معناي حكومت و رياست است اما آن كساني كه ولايت امام معصوم را در امارت سياسي او تبليغ مي كنند، مغرض هستند و بايد به آنها پشت كرد. ولايت امام معصوم، ولايتي در عمق وجود است و حكومتي جبروتي است بر تمام عالم، باذن الله. و چقدر كوته نظرند آنهايي كه حركت حضرت سيّد الشُّهداء را، حركتي صرفاً براي تشكيل حكومت اسلامي به جامعه معرفي ميكنند! اینها امام حسینی را معرفی می کنند، جاه طلب كه به طمع حكومت، خانوده خود را به قتل و اسارت كشاند! امام حسيني كه ديد سياسي نداشت و مردم كوفه را نمي شناخت! و در جنگي نابرابر شكست خورد!
و به تحقيق اين امام حسين، آن امام حسيني نيست كه بر قلب ها حاكم است. اين امام حسين ساخته و پرداخته ي ذهن بيمار كساني است كه دين را در پرتگاه سياست انداخته اند؛ ... بايد آنها رها كرد و به آتش دوزخ سپرد.
و در اين روزگار، بنده خدا، آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي براي تفهيم اين معنا به جامعه تاوان سنگيني داد و امروز در سخت ترين شرايط به فراموشي رفته است و جامعه همچنان از آن خوراك مسموم تغذيه مي كند و هر روز در خوابي عميق تر فرو مي رود.
از خدا مي خواهيم كه اين غدير را با انقلاب مهدوي به عيدي تبديل كند كه در آن مسلمانان، معناي واقعي ولايت را با گوشت و پوست و استخوان درك كنند و از گمراهي رهايي يابند.

هیچ نظری موجود نیست: