۱۳۹۶ آبان ۲۰, شنبه

پیام آقای حسین بروجردی برای کنفرانس صلح


سلام
ما یک کلاس جدید بازکردیم در بین انبوه کلاس های متنوع و مختلف عصر شکوفایی علم و اعتلای عقلانیت، تحت عنوان کاشف توحید بدون مرز، به این معنا که ما آمدیم توحید را که وحدانیت است، خداشناسی ست، دیدیم که جوابگو نبوده، به قصص انبیاء مراجعه کردیم، به متون کتب آسمانی، به نتیجه عملکرد انبیاء، اون ها رو دیدیم، پیروانشون رو دیدیم، در همه اعصار، دیدیم نمی خوره به هم، فهمیدیم که یک مشکلی در توحید هست.
برای همین آمدیم و از آدم تا خاتم ده ها هزار سال سابقه خداجویی را کنکاش کردیم، پالایش کردیم، لایه روبی کردیم، ساختارشکنی کردیم، پرده گشایی کردیم، رمزگشایی کردیم، تا ببینیم آن فرمانروای هستی چگونه است.

حالا ممکن است یک نفر یا یک جمعی بگویند که خدا به چه درد ما می خورد؟ ما دنبال مثلاً اقتصادیم، دنبال سیاستیم ، دنبال امنیتیم، من به اونها جواب می دهم بله حق با شماست، اون خدایی بدرد نمی خورد که تاکنون ادیان و مذاهب با فیلترها و حجاب ها به ما دادند، شما وقتی آن خدا را می بینید نگاه می کنید می بینید هزارتا نیازمندی در زندگی جامعه جهانی است میگی ای بابا، خدا چیه؟ این خدا رو باید قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم؟ چی میشه؟ آسمون به زمین می یاد؟

 ولی وقتی که متوجه می شویم، التزام فکری و عملی به هستی بخش مولد عدالت است، صلح می آورد، وجدان را شارژ می کند، روابط انسان ها را حسنه می کند، آرامش به دل ها می دهد، ترمزی ست برای حکام و قدرت ها در رعایت حقوق رعایا، وقتی به اینجا می رسیم تازه متوجه می شویم اون خدایی که ما می گوییم منظور اون شرعی نیست که توی ادیان آمده،
 که تو الان خیلی ها هستند که اینجورند براشون دیگه خدا هم مطرح نیست، که بگند ای بابا این یک مسئله جزئی فرعی درجه ششم جامعه است، نه، من منظورم خدا این است، و اصل زندگی بشر هم همین است یعنی زندگی منهای عدالت و صلح و فضیلت و شرافت و هویت اصیل انسانی و مساوات و امنیت و آزادی و استقلال و استغنا دیگه چیه؟!
دنیا غیر از این میشه قبرستانمون، حالا وقتی که می خواهیم از موقعیت تئوری به عملی در بیاریم، بنده معتقدم که الان تمدن حاکم نیست، نه در غرب ، نه در شرق، نه در آمریکا، نه در اروپا، نه در روسیه، نه در چین، تمدنی که به معنای ضدیت با توحش باشد وجود ندارد، توحش یعنی چه؟ یعنی قانون تنازع بقا، هرکه زورش بیش، استقلالش بیشتر، حیطه قدرتش بیشتر و منافعش بیشتر، این تمدنی که امروز هست بشریت را نجات نداد، اگر می داد این آمار و ارقام سازمان ملل است، این همه بیکار، فقیر،گرسنه، بیمار، نگران، دربه در، در جهان نبود.
 اگرتمدن دستگیر بشر بود آمار اعتیاد و طلاق و سرقت و کلاه برداری و جنایت و آدم کشی و ترور اینقدر بالا نبود، آیا تمدن یک نقش روی دیوار است؟ یا نه یک فرهنگی ست که در سلول های بشر رفته؟ نیست. این را نمی توانیم اینکار بکنیم چون ما داریم می بینیم دیگه، اخبار روزانه جهان رو، عصر، عصر الکترونیک و تکنیک و کامپیوتر است، ما خواهان دنیایی هستیم که در آن قدرتمند، قدرتش او را تجری نکند که به ضعیف ظلم کند، ثروتمند از ثروتش استفاده کند ولی وجدان داشته باشد، دست فقیر را بگیرد، پزشک دستمزدش را بگیرد اما رعایت بیمارِ ندار را بکند، دانش برای همه مهیا باشد، آن فرزندی که در خانواده فقیر عاشق درس است، استعداد دارد، ولی پول ندارد، این ها باید رعایت بشه، ذخایر زیرزمینی، منابع طبیعی، مال ملت هاست، باید خرج ملت ها بشود، این عملکرد ماست، من خواهان استیلای سیاسی بر کشور نیستم که بگویم این ها تبلیغات ریاست جمهوریست مردم به من رأی بدهند، نه، بلکه من به عنوان یک مصلح رنج می برم از این که گرفتارها رو، پریشان احوالان رو، نداران رو، تنگدستان رو، از پا افتادگان رو، رنجوران رو، بیماران لاعلاج رو، بیمارانی که پول ندارند مداوا کنند رو ببینم یا آمارشان را بشنوم، من خواهان یک دنیای بدون تهدید هستم، الان شب ها اهالی کره زمین از ترس جنگ های هسته ای خوابشان نمی برد، چون فلان کشور هر روز دارد تهدید می کند به استفاده از موشک های اتمی، این کار ضد تمدن الهی ست، این توحش کامل است، این غّرش شیر است در جنگل، دنیا باید عاری از تهدید باشد، حالا این تهدید هر چی هست، موشک بالستیک است تهدید با مسلسل است، فشار با چاقوست، تهدیدهای جهانی با اتم است، هرچی هست، بشریت نباید نگران باشد، نه نگران بی پولی، نه نگران بیکاری، نه پدران نگران فرزندان باشند که از خانه فرار می کنند، نه فرزندان نگران درگیری و دعوای پدر و مادر باشند،

علم باید به معنای واقع کلمه گسترده شود، علم از انحصار سیاست خارج شود، چرا باید آمار بیماریهای واگیر لاعلاج اینقدر سنگین باشد که وقتی ما می شنویم متوحش می شویم، متحیر می شویم، به خاطر اینکه مسئولین پزشکی جهان سرگرم کارهای غیرفنی شدند، همینطور سیاستمداران، سیاستمداران آمدند که با سیاستشان مردم کشورهاشون رو اصلاح کنند، آرامش بدهند، اداره کنند، نوازش کنند، درآغوش مهر بگیرند، نه اینکه تهدیدی باشند حکام برای مردمشون!!   
من خواهان یک دنیایی هستم که خالی از هرگونه هرج و مرج باشد، یک زن زیبا که حامل جواهر است شب، نیمه شب بتواند از خانه خارج شود،  نه اینکه در روز هم جیبش رو بزنند، اعتیاد ریشه کن شود، نه اینکه جوانان جهان به اون زیبایی و قشنگی و خوبی، در آتش اعتیاد بسوزند، طلاق ها عامل هزاران مشکل است، بچه های طلاق در خیابان ها مشتری های جنایتکاران هستند، از قبیل حمل بمب، حمل مواد مخدر و حامل بیماری های جنسی.
خدا نگهدار    




هیچ نظری موجود نیست: