تفاوت رمضان در دین سیاسی و
مذهب منهای سیاست در سالگرد روزه ي خونین
عبادتی که پیشوای زندانی ایران، از آن سخن می گوید، تقرّب به خداوند جهان است که خالق بشر و میزبان مهربان او در دنیا می باشد . چهارچوب چنین معنویتّی، مسالمت با خود و ملایمت با همنوع و مصالحه با جامعه است. این رهبر سازش ناپذیر، معتقد است که به بهانۀ خداجویی نمی توان خلق او را اذیّت کرد. اصل دیانت، ارائۀ آرامش به اجتماع و عرضۀ صمیمیّت به بشریّت می باشد و هر آموزۀ دیگر، تحت عنوان شریعت آسمانی که باعث رنج و عذاب انسانها شود، تهمتی به پروردگار خواهد بود؛ زیرا که بانی خلقت، هرگز بنای قهر و فشار بر مصنوع خود نداشته و هیچ رسولی را به استثمارخلایق، فرمان نداده و در هیچ کتاب واقعی و دست نخوردۀ دینی، امری به فلاکت و نکبت آدمی، نکرده.
این روحانی آزادیخواه می گوید : زشت ترین سوغات رمضان، آنست که به نام احکام دینی، کسی را بیازارند و بترسانند. اگر رمضان برای اصلاح اخلاق و تطهیر نفوس آمده، چگونه به بهانۀ روزه خواری و یا حرام طلبی، کسی را جریمه می کنند و یا به زندان می برند و یا شلّاق می زنند؟!
نخستین پیام روزه به حکّام اسلامی است؛ که آنها اوّلین نشانه گیری خداوند در این ماه می باشند. اگر گردانندگان حوزه های علمیّه، از خود آغاز کنند و زبان آلوده به ستم و دعاگوئی به ستمکاران را پاکیزه کنند و پولهای جامعه را که به عناوین مختلف از عوام به دست می آورند خرج زخمهای مردم کنند، آثار تعلیمی و تربیتی ماه رمضان را به ظهور می رسانند . حاکمی که مذهب را رنگ حکومت خود کرده تا رفع مسئولّیت از اَعمال شنیع خویش کند و به تازیانه کشیدن ملّت را به گردن آفریدگار و زیر مجموعه اش بیندازد، چگونه انتظار بازدهی روزه را از رعیّت بیچاره دارد!
وقتی که علماء، هدفشان از اسلام، چپاول دارائی های مسلمانان است و شرایط نداری و ناکامی و ناهنجاری و ناروائی جامعه را نمی بینند و در مقابل دیکتاتور، سکوت اختیار کرده اند و آهنگشان از معنویّات و الهیّات، تخدیر مردم و تسکین اعتراضات همگانی است؛ چه توقعی از بازدهی ماه رمضان دارند؟
این همه تبلیغات تصنّعی و تک محوری و هدفدار از روزه تنها برای پوشش دادن به استبداد دینی است . این سرباز وطن که عشق به میهن، او را به بندهای مخوف و موحش اوین کشانید و حاضر به ترک دیار نگشت و نخواست ایرانی مظلوم و بی پناه را در این لحظات سرنوشت ساز و حسّاس تاریخی، تنها بگذارد؛ ماه رمضان امسال را، ایّام درد و رنج و آه و اشکِ مسلمانان می داند و آنها را گرفتار گرانی ها و تبعیض ها و زورگویی های دولتمردان بی دین می بیند و از بستر خشونت و خفقان و شکنجه اش به ملّت های اسلامی در سراسر جهان، تسلیت گفته و وجدان دینی و الهی عموم را به کمک مردم ایران می خواند.
ای گرویدگان به ماه رمضان؛ به دادِ مردم روزه دار ایران برسید که در آتش خودکامگی رژیم ستم دینی می سوزند و درحالی که ثروتمندترین ملّت های جهان هستند امّا اکثریت قاطع آنها در زیر خطّ فقر به سر می برند. ای مدافعین حقوق بشر؛ ذلّت تحمیلی ملّت بزرگوار و نجیب ایران را درک کنید که صاحب بالاترین فرهنگ و فکر در موضوعات مختلف هستند امّا در تحت زنجیر قوانین پوچ و بی اساس و ظالمانه و غیر انسانی حکومت آخونديسم، به بدترین نوع استعمار دولتی و سلطه طلبی سیاسی، مبتلاء گشته اند.
پیام رمضان آیت الله بروجردی از قلب سیاه چال اوین به وجدانهای بیدار جهان، اینست که هرگز خداوند عزیز، پیامبری را به انحصار طلبی نفرستاد و کتابی را برای محو آزادی های مردم ، ارسال نکرد و قانونی در محدودیّتهای نیازهای بشر، وضع ننمود. آنچه که امروز در ترکیبات دینی سیاسی حکومت ایران، مشهود است، بدعتی خطرناک، منبعث از مشی امویان وعبّاسیان و عثمانیان است که ربطی به روحانیّت ریشه دار و مردمی و صلح طلب و آزادی خواه و میهن دوست ندارد .
در همین ماه بود که به جمعّیت روزه دار که برای دفاع از منادی شریعت نسخ نشده، در برابر منزلش اجتماع کرده بودند تا با جانشان از او دفاع کنند، حمله ناجوانمردانه کردند و با سلاح گرم و از مواضع نزدیک، هزاران زن و مرد و بزرگ و کوچک و خردسال را از دم گلوله های آتشین استبدادی، گذراندند و قصّه تلخ و رقّت بار عاشورا را تکرار کردند و با حملات شیمیایی و میکروبی، بسیاری را مصدوم نمودند که برخی از آنها در طول این دو سال با وضّعیتی تأسف بار، جان به جان آفرین، تسلیم کردند؛ که آمار و ارقامشان، موجود است . گناه پیروان مذهب غیر سیاسی چیست که نمی توانند آزادانه به پرستش معبودشان بپردازند؟
آیا چند میلیون نفر عائله حاکم، که بر جان و مال و ناموس و دین مردم، سوارند می توانند حاکمیّت ده ها میلیون نفر ایرانی را که از حقوق اوّلیّه خود محروم شده اند، سلب کنند؟ آیا دیانت آنها این ظلم بارز و آشکار را توجیه می کند ؟ روزه ای که شکنجه و زور و آدمکشی و مصادره اموال را تأیید می کند، وجاهت روحانی و اخروی دارد؟
آیا با عصای دین می توان بر پیکرهای ضعیف و بی جان و نحیف رعیّتی، راه رفت که سی سال است از بدست گرفتن سرنوشت خود، محروم شده و فریادش به جائی نمی رسد ؟ آیا با آموزه های مذهب دولتی، می خواهند نسلهای آتی را به سمت و سوی خداپرستی بکشانند ؟
آنها که مدام با برچسب مدّعی دروغین، به این پیشوای ضّد استبدادی زندانی، می تازند، با چه روئی به وعده های تو خالی و تکراری و خنده آورشان در اصلاح معیشت جامعه و ترمیم خرابی های اقتصادی، ادامه می دهند ؟
کلام این زندانی تحت قیود ولایت فقیه، از گوشه بندش به جهانیان، آنست که دولتهای اصلاح طلب و عدالت خواه، اقدامی جدّی در نجات ملّت ایران، بنمایند و صدای التماس و استمداد مردم رنجور و محروم این دیار را اجابت کنند. این سوّمین رمضانی است که آیت الله بروجردی، در دستبند و پابند و چشم بند است و امیدش به خدا و خلق با غیرت و شجاع می باشد تا به دوران استکباری دین شیطانی، پایان دهند. مراکز دینی جهان، به خاطر حسّ مذهبی و حرمتهای دینی، به ندای او پاسخ دهند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر