۱۴۰۱ اردیبهشت ۳, شنبه

پیام شماره دو، بروجردی، کاشف توحید بدون مرز به شرکت کنندگان هشتمین پارلمان جهانی ادیان، سال ۲۰۲۱

 


دین چیست؟ راهی که انسان را به خدا می رساند. 

دیندار کیست ؟ کسی که همه زوایای زندگی اش را، دین تنظیم کرده است. 

شریعت چیست؟ شرایع، شارع، به معنای خیابان. 

متشرع در اخلاق و اعتقادات، به یک مکتب و مسلک و مرامی پایبند است که برای زندگی اش تکلیف روشن می کند. شما همگی تربیت شده دین هستید، بنده هم سی و پنج  سال در کسوت روحانیت بودم و طی این ۳۵ سال در همه موقعیت ها بودم، امام جماعت بودم، سخنران بودم، مولف بودم، تا اینکه در آغاز زندانی شدنم که به یازده سال منجر شد، به تفکر و تحقیق پرداختم. اسم زندان ندامتگاه است، یعنی جایگاه پشیمانی، کسی که قتل انجام داده، پشیمان می شود و از خودش می پرسد که چرا اون لحظه خودم را کنترل نکردم، شخصی که دزدی کرده از خودش سوال می کند که چرا برای یک لقمه نان باید پشت میله های زندان باشم؟ بنده هم نادم شدم، پشیمان شدم، یعنی از خواب بلند شدم! یک باره انقلابی در ذهنم شد که صاحب زندان کیست؟ مسئول زندان بودن من چه کسی است؟ به چه علتی به زندان آمدم؟ 

من این جرایمی که درجامعه معروف هست را انجام ندادم، بلکه به دلیل اعتقاداتم بود که منجر به یازده سال حبس در زندان شد. من به فکر فرو رفتم، ماه ها! درآنجا فرصت برای فکر کردن بود، فهمیدم که یک نقیصه ای باید در دین باشد، در غیراینصورت زندگی من نباید این گونه ختم می شد، برای مثال پیام هایی که از قرآن، احادیث و روایات بر مبنای حمایت از مظلوم ثبت شده است! من هم قبل از حمله به منزلم،کاری با سیاست نداشتم بلکه معتقد بودم دیانت باید از سیاست جدا شود. بعد از تفکرات چندین ماهه، به کتابخانه رفتم و مطالعات متون اسلامی را شروع کردم، نه فقط یک، ده، صد و هزار متن بلکه بیشتر! از زندان که بیرون آمدم، متوجه شدم که آن شخص یازده سال قبل به زندان رفته، نیستم! انگار چشمانم باز شده بود، گوش هایم باز شده بود تا تمام معارضاتی که از دین بدست آمده بود را در شکستن تعهدات دین شناسایی کنم. به عبارت دیگر ما آمدیم خرابی های دین را از خود دین گرفتیم. دین به ما پیکره داد، ما که اول دیندار بودیم! من بلندگوی اسلام بودم و خیلی هم موفق بودم. برای نمونه در جذب پیروان بسیار موفق بودم و آخرین نشست ما در زمینه مباحث دینی، در بزرگترین استادیوم سرپوشیده کشور قرار گرفت. نه تنها سرتاسر استادیوم مملو از مردم بود بلکه خیابانهای منتهی به استادیوم داخلی و بیرونی هم پر شده بود.

من به این موضوع رسیدم که دین اعم از آنچه که در دست داریم فرقی نمی کند، اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشتیت، کلا ادیان دور خودشان پیچیدند، چرخیدند، یعنی آنچه را که به عنوان تعلیم و تربیت بود به پیروانشان عرضه نکردند. قرار بود که دین،  پیرواش را پاکیزه کند در حالیکه گناهان عجیبی رایج است که فقط می گویند اگر اینها را انجام بدهی می روی به جهنم! توپ را می اندازند به میلیاردها سال بعد! و همینطور خوش اخلاقی، خوش خلقی، انصاف، مدارا، وجدان، عدالت، آرامش، صلح و صفا، نبود خشونت، نبود طلاق، فقدان تبعیض، تمام اینها باید در خود دین باشد!

 وقتی که از زندان بیرون آمدم، درخانه خود مطالعات را ادامه دادم، الان شاید بالغ بر هزار کتاب باشد که من مرور کردم هم از گروه شیعه و هم از قشر سنی. و الان به اینجا رسیدم که یک حلقه مفقوده ای هست بین ما و خدا، این حلقه مفقوده که حجاب است، ما را در عدم تمرکز به خدا سوق می دهد. 

مثال دیگر در عدم تطابق این است که دین مگر می تواند خشونت را تبلیغ کند؟ خشونتی که در قرآن آمده، با این حکم که اگر کسی مرتد شود، دست راست و پای چپش را باید قطع کنند. خب مرتد کیست؟ مرتد کسی هست که خسته شده از این دین! آیا این کتاب وحی است؟ خدایی که قرآن او را رحمان و رحیم معرفی می کند؟درنتیجه این عدم تطابق ها، بشر امروز دیگر به دین آباء و اجدادی علاقمند نیست و می خواهد از آن برگردد زیرا که هزار و یک سوال برایش بی جواب مانده! 

ما در آنچه که از عدم تطابق ها و معارضات در قرآن و حدیث و روایت از دو جبهه سنی و شیعه بدست آوردیم، فهمیدیم که خدایی که دین معرفی می کند خشن هست، قصاب است! سلاخ است! برای کوچکترین چیزی بزرگترین حد را جاری می کند. از این طرف قرآن می گویدکه شیطان را خدا مسلح کرد و به سمت مردم فرستاد و از آنطرف می گویند که مجازات آمیزش حرام سنگسار است! سنگسار یعنی یک نفر را تا نصفه در یک گودالی می اندازند و بعد از هر سمتی بهش سنگ می زنند، کم کم سرش خورد می شود،کمرش نابود می شود، مغزش بیرون می زند و می میرد! در مسیحیت هم همینطور، درست است عیسی مسیح دست به شمشیر نبرد، اما پیروانش در بالاترین مرحله ظلم بودند. همین اربابان کلیسا، همین فروش بهشت! کسی که ندارد باید در جهنم بماند و کسی که دارد باید برای رفتن به بهشت مالیات بدهد، یعنی اعمال تبعیض به نام خدا. یا زورگویی های شاهان و حکام و امپراطوری های منتسب به مسیحیت،تاریخ را نمی شود پاک کرد. حاکمیت کلیسا بر اروپا، چه جنایاتی کردند، چقدر دانشمندان را نابود کردند، چقدر مغزهای متفکر را در آتش سوزاندند به جرم اینکه نظریه شما را عیسی مسیح مطرح نکرده، مسیح وقت نکرد که همه چیز را بگوید! عیسی مسیح عمری نکرد در دنیا. یا جنگ های صلیبی که کشتاری وسیع کردند. یا جنگ جهانی اول و دوم که از کشورهای مسیحی آغاز شد. 

خب پس ما چه کنیم حالا که دین جوابگوی ما نیست؟ یک قانونی هست به نام انتظار. چطور زارع و کشاورز منتظر می ماند تا بذری که پاشیده در زمین، رشد کند و بالا بیاد یا گیاهی که کاشته، درختی که غرس کرده است. ما هم منتظریم که فرمانروای هستی خودش را نشون بدهد، چون ما به خدای دست ساز اعتقادی نداریم، خدایی که رعیت را بیچاره می کند. ما به دنبال پیدا کردن اصل هستیم که به او بپیوندیم. ما منتظریم! همه منتظرند! مسیحیت منتظر بازگشت عیسی مسیح است! اسلام منتظر است که یک مصلح و منجی بیاید، در تورات در جاهای مختلف آمده است که یک منجی خواهد آمد! ما هم همینطور، منتظریم! ولی الان که هنوز منتظریم و در حال زندگی کردن هستیم نیاز به قانون داریم، بدون قانون که نمی شود، ما قانون فطرت را دنبال می کنیم! درون ما وجدان ما خوب و بد را تشخیص می دهد. یعنی شما از هرچیزی بدت می آید، بد هست و چون برای تو بد است برای دیگران هم آن را نمی خواهیم. اگر برای کسی همه چیز خوب هست، باید به دیگران هم خوبی را انتقال بدهد! کینه توزی، سوءتفاهم، سوءبرداشت، ستم، فقر، درد، ناامنی، طلاق، اعتیاد، اینها همه چیزهایی است که وجدان با آن مقابله می کند یعنی ربطی به دین ندارد. یک کسی می تواند لامذهب باشد، بی دین باشد، و رعایت این اصول را بکند و برعکسش هم هست. یک دیندار مذهبی و پیرو شریعت باشد، همه کار بکند و بگوید که در چهارچوب دین عمل می کنم، که پیروان ادیان و مذاهب عموما در همین مسیر هستند که دیگران را به استثمار بگیرند و اکثر این استثمارگران در سده های قبل همه مسیحی بودند. ازکشورهای معروف اروپا بودند که هر کدام چند کشور را برای خود اختصاص داده بودند تا تامین نیرو و اموال کنند.

پس ما به این حرف رسیدیم که ادیان و مذاهب خدمتی به بشر نکردند بلکه برعکس انسان ها را از خدای واقعی دور کردند و ما در برزخ بین دین و بی دینی گیر کردیم. از دین خیر ندیدیم، وعده ندیدیم، و به سمت دین واقعی حرکت می کنیم، حالا دین واقعی کی بدست بیاید ما درحالت حرکت از موضع قبل به سمت مواضع جدید هستیم. یعنی ما در حال استحاله هستیم. پدران و اجداد خود را فراموش کردیم، پشت سرگذاشتیم و به سمت و سوی یک مرحله نوین می رویم.

خدا نگهدار

بروجردی کاشف توحید بدون مرز

June 24, 2021

از اینجا ببینید


 

هیچ نظری موجود نیست: