۱۳۹۹ تیر ۱, یکشنبه

"کتابت"

پادکست حلقه های مفقوده،قسمت هفدهم
سابقه کتاب سابقه بیش از هزاران سال می باشد و قدمت آن به دوران برپایی ادیان برمی‌گردد. برخی گفته اند که آدم ابوالبشر اولین دارنده کتاب بوده است. کتاب مجموعه مباحثی است که انسان را راهنمایی می‌کند. هر کتابی یک نوشتاری دارد و دارای یک انگیزه ای از طرف نویسنده و یک هدفی برای آینده می باشد. ولی نوشتار وحی بر پایه دعاوی و ارتباط دادن به بالا است.
در این راستا کتاب های آسمانی ارائه شدند و مدعیان توانستند مردم را جمع کنند. البته اگر آن را کتاب زمینی می‌خواندند، لاجرم ارزش و اعتبار آن با دیگر کتاب ها برابر می‌شد، پس آن را به آسمان نسبت دادند. چون هم دست بشر به آسمان نمی‌رسد و هم چیزی را در آسمان نمی بیند. چون معمولا انسان با نگریستن به آسمان یا ماه و ستاره را در شب ها می‌بیند و روزها هم خورشید و یا گاهی هم ابر، باران و باد را مشاهده می‌کند.
کتاب های آسمانی به ویژه چند مذهب آخر، یا داستان گذشتگان را گفتند و یا امر و نهی کردند که البته این فرمان ها در حیطه ظرفیت بشر نبود و اوامر صادر شده بسیار سخت بود. مثلا در تورات اصیل آمده است که وقتی زن پریود می‌شود، باید در اتاق حبس شود و مثل جذامی با او برخورد شود، چون که کلا فضای خانه را نجس می‌کند. باز در تورات هست که گاهی وقت‌ها حوصله خدا سر می‌رود و به پیامبران که در زمین هستند، می‌گوید بیایید برای رفع خستگی کشتی بگیریم و یا بدنم را مشت و مال بدهید! به همین ترتیب در قرآن هم مواردی هست که انسان با عقل خود نمی‌تواند تحلیل کند. لذا باید به تمام ابعاد توجه نمود و هدفمندی را در مطالعات جدی گرفت و از کم و کیف زندگی در به کارگیری کلمات و جملات آن غافل نشد. هنگامی که ما عدم تطابق را در رسانه‌هایی که منتسب به خداست پیدا می‌‌کنیم، متوجه می شویم که این ها نمی تواند وسیله ای برای استحکام زندگی بشر باشد. چون نویسنده کتاب ها مشخص نیست، ما از انبیا گذشته فقط نوشتاری در کتاب خودمان داریم یا در کتاب‌های منتسب به آنها که البته علم را نمی توان صرفا با خواندن یک نوشته پیدا کرد. بنابراین شک و ظن و احتمال وجود دارد. در مورد پیامبر اسلام باید گفت به طوری که معروف است، سواد خواندن و نوشتن نداشت، ولی هفت نفر کاتب داشت که یکی از آنها معاویه پسر ابوسفیان بود، همان فردی که به زور شمشیر وارد اسلام شد. خود معاویه هم که با اسناد و مدارک ابراز کرد که پیغمبر متوجه نمی شد من چه چیزی می نوشتم. بر اساس همین شواهد تاریخی و ژرف اندیشی کنونی در کتاب قرآن، می توان گفت که این کتاب هم نتوانست دست بشر را بگیرد و او را خوشبخت کند و ما مجبوریم که دوباره به دنبال آینده برویم و راه بهتر را پیدا کنیم. به همین دلیل است که خط انتظار شکل می گیرد و فرد منتظر که جوینده حقیقت است، فلسفه ای برای کاوشگری خود می یابد.
بروجردی، کاشف توحید بدون مرز
خرداد 99
از اینجا بشنوید.

هیچ نظری موجود نیست: