۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

"توسل"

پادکست حلقه های مفقوده، قسمت یازدهم
توسل همان سوال است و سوال در واقع همان اعلام نیاز می باشد. اساسا نیاز، خمیرمایه انسان و انسان غریب عالم وجود است. توسل شفاعت گرفتن و وساطت جستن است. انسان متوسل در واقع مضطر، ملتهب و مضطرب است.
کسی که در دریا غرق می شود، فریاد استغاثه بلند می کند که نجاتم دهید. تمام انسان ها محتاج حمایت هستند، حتی قدرت ها و ابرقدرت ها، دانشمندان هم از این احتیاج مستثنی نیستند، چرا که آدمی ضعیف آفریده شده و ضعف او بر خودش آشکار است.
یک ویروس ناپیدا از چین، از یک ایالت آن کشور، مجموعه کره زمین را احاطه می کند. یک پشه ای که با چشم دیده نمی شود، آرامش تو را می گیرد.

بنابراین ساختار انسان بر پایه ناتوانی است. حال که محرز شد بنی آدم محتاج دستگیری است، پس باید به سراغ دستگیر برویم. عقل انسان دست او را می گیرد، ولی عقل خطاهای زیادی دارد که فراموشی و آلزایمر از آفات عقل است.
هر چند علم مددکننده انسان می باشد، ولی علم در همه جا سابقه بد داشته است. اکنون علم پزشکی در طی این چند ماه اخیر با ذلت کامل دست هایش را بالا برده و تسلیم قدرتی شده که مافوق اوست.
پیامبران آمدند و گفتند که از دین امداد بجویید، دین کمکتان می کند. ولی دین هم ناکارآمد شد و مذهب نتوانست گلیم بشر را از اقیانوس مواج و مهلک چه کنم چه کنم و حیرت بیرون بکشد. بنیانگذاران ادیان و مذاهب سعی کردند که مردم را امیدوار کنند که زیر سایه دیانت می توانند آرامش پیدا کنند، اما مقابله انسان ها در هر عصری با انبیا، خود نشانه ای از بی توفیقی آنها بود و این که نتوانستند دعاوی را به عمل برسانند. عدم تطابق ها، دوگانگی ها و تضادها در کتاب های منسوب به آسمان، گویای آن است که انسان از دین هم نمی تواند کمک بگیرد.
سیاست یعنی فرمول دهنده به حرکت مردم در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، اعتباری و اخلاقی. سیاسیون در طی هزاران سال تلاش کردند تا به مردم بقبولانند که تنها با سیاست است که حرمت آنها حفظ می شود و منافع آنها محفوظ می گردد، ولی سیاسیون هم به گزارش های معتبر تاریخ گذشته در کار خود ماندند که به مرحله باندبازی و سنگربندی و شگردهای جذب آرا و در نهایت بر باد دادن منابع ملی و مخازن میهنی رسید.
بنابراین باید پرسید که اکنون بشر به چه چیزی متوسل شود؟ خدایی که ادیان معرفی کردند، ناکارآمد بود. با ورود کرونا، درهای تمام معابد از همه مذاهب بسته شد. این به این معنا است که دین برای جامعه بشری ارمغانی در اصلاح امور و عافیت دهی ندارد.
اکنون انسان در بعد جهانی چشم به راه است، به هیچ کس اعتماد ندارد و به هیچ چیز دل خوش نمی کند، می سوزد و منتظر است که یک مصلحی بیاید و دست او را بگیرد و این مصلح مجهول و نامعلوم است.
به امید آن که توسل در واقعیت شکل بگیرد و از خرافه بیرون آید.
بروجردی، خرداد99
از اینجا بشنوید.

هیچ نظری موجود نیست: