۱۳۹۷ خرداد ۱۳, یکشنبه

حقوق بشر در توحید بدون مرز

مقاله ای دیگر از کتاب دایره المعارف ظهور، که با هدایت استاد ارجمند بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، نگارش شده بود، در کنفرانس بین المللی "دین و مطالعات دینی"، در کشور آلمان پذیرش و ارائه گردید
در این کنفرانس از تاریخ 21 تا 22 می 2018 در شهر برلین، پایتخت آلمان،برگزار شد پژوهشگران و کارشناسان دینی ادیان مختلف، از کشورهای ایران، امریکا، اسراییل ، و کشورهای اروپایی شرکت کرده بودند. 
متن کامل مقاله حقوق بشر در توحید بدون مرز:

آزادی، دموکراسی، صلح و امنیت، جزو حقوق مسلّمی هستند که اگر تامین نشوند زندگی مختل می‌گردد. این حقوق توسط حکومت‌های دینی پایمال می‌شوند چرا که بسیاری از تعالیم و قوانین دینی خصوصا در اسلام به گونه‌ای هستند که ناقض حقوق بشر می‌باشند و به حکام دینی و افراطیون مذهبی این امکان را می‌دهند که به بهانه‌های الهی، اقدام به پایمال کردن آزادی‌ها و حقوق فردی و اجتماعی در ابعاد مادی و معنوی کنند.

در تحقیق حاضر با استناد به منابع دینی به این پرسش حیاتی پاسخ داده می‌شود که آیا در مجموعه‌ی منابع کانونی دینی خصوصا در قرآن و احادیث اسلامی، مستنداتی وجود دارد که با محتویات مندرج در مجموعه اسناد جهانی حقوق بشر همسو باشند؟
نتیجه این تحقیق نشان می‌دهد که اگر با نگاه توحید بدون مرز، در مجموعه منابع دینی تحقیق شود اسنادی یافت می‌گردد که معنا و مفهوم آنها تا حدود قابل توجهی با مطالب مندرج در مجموعه اسناد جهانی حقوق بشر، همسو هستند و انتشار آن مطالب می‌تواند در رفع تضادهای میان دیانت و مدرنیته بسیار کارآمد باشد.
کلید واژه ها: حقوق بشر، ‌آزادی، دموکراسی، صلح،‌ امنیت، توحید بدون مرز
مقدمه
موضوعات حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، صلح و امنیت با مباحث انسان شناسی، جامعه شناسی و خداشناسی در رابطه می‌باشند و از ضرورت‌های حیاتی زندگی بشر محسوب می‌گردند و در تعدادی از اسناد جهانی به آنها پرداخته شده است. مهمترین این اسناد عبارتند از: 
The Universal Declaration of Human Rights (UDHR) 
The International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR)
The International Covenant on Economic،Social and Cultural Rights (ICESCR)
The Convention on the Elimination of all Forms of Discrimination Against woman(CEDAW)
The International Convention on the Elimination of All Forms of Racial 
Discrimination (ICERD)
The Convention Against Torture and other Cruel،inhuman or Degrading treatment or punishment
The UN Basic Principles on the Independence of the Judiciary (BPIJ) 
The International Convention for the Protection of All Persons from Enforced 
Disappearance (ICCPED)
The Convention on the Rights of the Child (CRC)
تاریخ نشان داده که انطباق بین قوانین و ارزش‌های دینی با مفاد اسناد جهانی حقوق بشر، در عمل غیر ممکن بوده. ولی یکی از وظایف رهبران دینی در سراسر دنیا آن است که با لحاظ کردن مقتضیات این عصر و شکستن مرزهای تعصبات، تلاش کنند برای کمک به حل بحران‌های فردی و اجتماعی و بین المللی، آن بخش از قواعد و تعالیم دینی که با اسناد جهانی حقوق بشر همسویی دارند را برجسته کنند.
این تحقیق چکیده‌ای است از سخنرانی‌ها‌ و آثار مکتوب نگارنده که مرتبط با حقوق بشر بوده و طی حدود سه دهه فعالیت دینی تدریس شده. انتشار آن می‌تواند در راستای استقرار حقوق بشر و بسط آزادی، دموکراسی، صلح و امنیت مورد استفاده قرار گیرد.
ضرورت احترام به کرامت انسانی - تساوی حقوق و کرامت انسانها - ضرورت  برخورد نیکو با همه مردم– ضرورت برقراری امنیت و آرامش - نفی بازداشت‌های خودسرانه – نفی سرکوب تجمعات - نفی محاکمات فرمایشی 
در مآخذ دینی از انسان به عنوان اشرف مخلوقات نام برده شده که مورد تکریم و خطاب خاص خداوند قرار گرفته و در برخی از آیات و روایات نیز بر تساوی حقوق انسانها و رفع تبعیض‌های دینی، جنسیتی، قومیتی، ملیتی و نژادی صحه گذاشته شده [1]. لذا نباید بین افراد از لحاظ احترام، آزاد بودن و برخورداری از حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قضائی، تبعیض وجود داشته باشد.
یکی از حقوق همه انسانها برخورد پسندیده، خوب سخن گفتن و نیت خوب داشتن با آنها است حتی اگر مخالف ما و دشمن ما باشند[2]. لذا روا داشتن هرگونه ظلم، آزار و استبداد، بر مردم، زشت و محکوم است[3].
همچنین امنیت به عنوان پایه زندگی، معرفی شده که حیات بشر بدون آن غیر ممکن است[4]و حتی یکی از وعده‌های ادیان و مذاهب آن است که برای پیروان خویش امنیت و آسایش و زندگی مسالمت آمیز می‌آورند[5].
دین واقعی هر نوع سخت گیری بر خود، اطرافیان و زیر دستان را محکوم می کند[6]و مخالف وضع قوانین آزار دهنده و احکام طاقت فرسا و خشن می‌باشد و حامی و خواهان تخفیف و تساهل و آسان گرفتن است[7]خداوندانسانها را مخیّرکردهکهاگرمیخواهند عبادتبه جای آورندواگرنمیخواهندانجامندهند؛هیچکسحقنداردبازور و تنبیه، عبادترا بر دیگران تحمیل کند یامانع از ارتکاب گناه آنها شود.مصادیق بارز آن در امور مربوط به فروع دین و محرمات شرعی است. یک نمونه مهم که چالش بزرگ این سالها بوده حجاب می‌باشد و هر کس مجاز است که حجابوچادرداشتهباشدوخودرابپوشاند،یابی‌حجاب باشد[8].
در برابر سخت‌گیری‌ها و خشونت‌هایی که در منابع دینی آمده، از عفو کردن، بخشیدن، مدارا نمودن، عادل بودن و ترحم داشتن، به عنوان اوصاف الهی و بالاترین ارزشها نام برده شده است[9]
بنابراین حکام حق ندارند به بهانه‌های الهی بر مردم سخت گیری کنند و در همه جای دنیا اگر قوانین آزار دهنده و محدود کننده و احکام و کیفرهای طاقت فرسا و خشن وجود دارند باید منسوخ شوند. این یک واقعیت است که انسانها غالبا به عواقب افعال خویش آشنایی کافی ندارند و در برابر نیازهای شدید نمی‌توانند چندان ایستادگی کنند. حتی پیامبران و اولیاء خدا نیز در برابر وسوسه‌ها و فشار نیازها، شکست ناپذیر نبودﻩاند و با شجاعت تمام رسما به ضعف خود اقرار کرده‌اند[10].
با این اوصاف چگونه می‌توان انسانها را به خاطر ارتکاب گناه و معصیت، مجازات نمود (شلاق زد، اعضای و جوارح آنها را قطع کرد، اعدام نمود و...). جای تعجب است خداوند که بشر را خلق کرده و ادیان آسمانی را نازل نموده، طبق بسیاری از اسناد، فرمان داده که سخت گیری نکنید و اهل اغماض کردن و تخفیف دادن و عفو کردن باشید؛ ولی حکام دینی که خود را جانشین خداوند روی زمین می‌دانند مردم را آزار می‌دهند و قوانین و مجازات‌های خشن و طاقت فرسا وضع می‌کنند و در زندانها مردم را برای اعتراف گیری و توبه نویسی شکنجه می‌دهند!
حق ملت ها برای داشتن خودمختاری – ضرورت  دموکراسی (رفراندوم های آزاد)
دیانت واقعی، حامی اراده آحاد مردم است و نباید سرنوشت ملت‌ها بدون خواست خودشان رقم بخورد[11]. مشارکت در تصمیم گیری و تعیین سرنوشت هر مملکتی، از یک سو حق همه مردم است و از سوی دیگر نیز وظیفه دینی و عقلی آنها می‌باشد[12].
پس اولا در بُعد بین المللی هر ملتی حق دارد خودمختار باشد و نوع حکومت خود را انتخاب کند و به شیوه دلخواه به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بپردازد و هیچ قدرت و حکومتی در جهان حق ندارد مملکت دیگری را تحت استعمار و استثمار خود قرار دهد و با اهداف منفعت طلبانه در امور داخلی دیگران دخالت کند و صلح و آرامش را بر هم بزند.
ثانیا در بُعد داخلی، باید برای امور کلانی چون تعیین نوع حکومت و تغییر آن، تجدید نظر در قانون اساسی، تعویض افرادی که قدرت را در اختیار گرفته‌اند و تصمیم پیرامون مسائلی که به سرنوشت عمومی کشور مرتبط است راه‌های مسالمت آمیز چون رفراندوم آزاد باز باشد. مثلا در ایران امروز، برای تعیین تکلیف پیرامون فعالیت‌های هسته‌ای و برقراری روابط مسالمت آمیز با دولت‌هایی چون امریکا باید رفراندوم آزاد برگزار گردد نه آنکه ولی فقیه در این باره تصمیم گیری کند.
در دنیای فعلی مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش از طریق وجود آزادی عقیده و بیان و فعالیت رسانه‌های آزاد، سازمانهای مردم نهادNGO ، سندیکاها، احزاب، مجلس شورای ملی و رفراندوم‌های آزاد محقق می‌شود. بنابراین حکام حق ندارند ادعا کنند که "مشروعیت" از طرف خداوند دارند و به این بهانه، دموکراسی را نادیده بگیرند. هر رژیمی که رفتارش بیانگر میل و اراده ملت خویش نباشد از طرف خداوند نیز مقبولیت ندارد و نامشروع محسوب می شود.
خداوند اگر می‌خواست دین واحدی را بر جهان حاکم کند، این کار را می‌کرد ولی برعکس، او برای هر امتی دین و آئینی را قرار داده تا از طریق آن به خداوند تقرب یابند[13]. لذا هرگونه نزاع دینی، تحمیل کردن دین و عقیده و تشکیل حکومت استبدادی دینی، سرپیچی از اوامر خداوند محسوب می‌شود. 
خداوند که ادیان را نازل کرده می‌گوید که دینِ اجباری و حکومتی، دین نیست و وادار کردن مردم به قبول نمودن دین و عقیده خاص، خارج از محدوده رسالت پیامبران است[14]. پیامبر در این خصوص می‌گوید که منمردمرادعوتمیکنموتبلیغمینمایمآنچهراکهازذاتاقدسمیگیرم و اصلا هدایت شدن مردم ارتباطی به من ندارد بلکه دست خدا می‌باشد[15].
در قرآن می‌خوانیم که میان انبیا تفاوتی نیست و پیروان ادیان، یک خانواده بزرگ توحیدی هستند[16]. در فرهنگ دینی، تحمیل عقیده از طریق تهدید، زندان و شکنجه، کاری فرعونی توصیف شده[17]و ایضا سرکوب قلم، اهانت به مقدسات محسوب گردیده چرا که خداوند به قلم قسم یاد کرده و آنرا وسیله تعلیم قرار داده[18]. همچنین توصیه کردن یا وادار نمودن مردم به تقلید در نگرش به خدا و اصول دین نیز غیر قابل اعتماد معرفی شده[19].
هیچ مجوزی برای جدل و جنگ با پیروان دیگر ادیان، سلب امنیت و آسایش آنها و جلوگیری کردن از فعالیت‌های تبلیغی ایشان صادر نشده[20]. دین امری خصوصی است و تجسس از امور آشکار و پنهانِ مادی و معنوی شهروندان، تفتیش عقیده و تحقیق پیرامون مذهب و باور مردم و ورود به حریم خصوصی آنها و کنکاش درباره اعمال و رفتار ایشان حرام است[21].
پس طبق این اسناد دینی، می‌توان نتیجه گرفت: حکومت‌های دینی مانند حکومت ولایت فقیه در ایران، نامشروع و باطل هستند. هر دین و ایدئولوژی استبدادی و دیکتاتوری محکوم است. آمران و عاملان تفتیش عقیده و سرکوب قلم و بیان، در حال جنگ با خداوند و خلایق می‌باشند و باید مورد پیگرد قرار گیرند. زندانی عقیدتی و زندانی سیاسی، نباید وجود داشته باشد. حقوق مدنی و شهروندی و مطالبات هیچ فرد و گروهی از مردم نباید به دلیل عقاید دینی و مذهبی پایمال گردد. نمی‌توان کسی را به دلایل دینی و اعتقادی، از حق تحصیل، ازدواج با فرد مورد علاقه، جواز کسب و حضور در مشاغل دولتی محروم نمود. در امور مختلف زندگی از جمله در واگذاری پست‌ها و مشاغل دولتی نباید دین و باور مردم را ملاک قرار داد. 
نفی استبداد، دیکتاتوریو خفقان - همه انسانها بی گناه هستند مگر آنکه خلافش اثبات گردد
در دنیایی که زندگی می‌کنیم شناخت و علم بشر پیرامون مسائل مربوط به مثلث انسان شناسی، جامعه شناسی و خداشناسی، ناقص و محدود است و آنچه که بشر می‌گوید بر پایه تصور، حدس و فرض قرار دارد و هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که مجتهد و علامه دهر است!
ابن سینا با آن نبوغ و دانش منحصر به فرد خویش می‌گفت آنقدر علم فرا گرفتم که فهمیدم چیزی نمی‌دانم! داود نبی به خاطر قضاوت عجولانه مورد توبیخ خداوند قرار گرفت! موسی بن عمران که جزو پیامبران اولوالعزم بود و در مقام خاص کلیم الله (سخن گفتن بی واسطه با خدا) قرار داشت وقتی از خدا پرسید آیا از من عالم تر وجود دارد؟ خداوند فرمود آری؛ خضر از تو عالمتر است! علی بن ابیطالب به جاهل بودن خویش در برابر خداوند اقرار کرد!
پس اولا هیچ حاکمی نباید بر علم و عقل خود تکیه کند و نظرات منتقدان و دگراندیشان را نادیده بگیرد و جو خفقان و ارعاب به وجود آورد. ثانیا هیچ قاضی حق ندارد ادعا کند حکمی که صادر کرده دقیق و درست است و باید به این قاعده احترام گذاشت که همه انسانها بی‌گناه هستند مگر آنکه خلافش اثبات شود.
در نفی استبداد و خفقان بیان این نکات نیز ضروری است که اولا در فرهنگ دین واقعی، تکیه کردن بر عقل فردی (خودرائی و استبداد) محکوم شده و خطرآفرین معرفی گشته.[22]ثانیا خداوند در فطرت انسانها مدارجی از قوای تشخیص خیر و شر را قرار داده[23]و در سرپرستی بشر نیازی به واسطه ندارد. لذا هیچ حاکمی حق ندارد مردم را نادان و فاقد صلاحیت تلقی کند و بر اساس عقاید خود یا در چارچوب ادیان و مذاهب، برای مردم تصمیم بگیرد. ثالثا پیامبران که صاحبان ادیان بوده‌اند صرفا مجاز به دعوت کردن و تبلیغ نمودن برای دیانت و الهیات بوده‌اند و اجازه نداشتند دین را به مردم تحمیل کنند[24]. رابعا بدترین مخلوقات، حکام ستمکار و کسانی هستند که به خاطر موقعیتشان مردم از آنها بترسند و برایشان احترام بگذارند و با بی‌میلی از‌ آنها اطاعت کنند[25].
ضرورت آزادی های فردی - حق مالکیت بر جان، مال، رأی و سرنوشت خویش 
در اسناد دینی اعلام شده که انسانها برده، نوکر و کنیز به دنیا نیامده‌اند، بلکه آزاد خلق شده‌اند[26]و مالک جان، مال، مِلک، ناموس، رای و سرنوشت خویش می‌باشند[27]. بنابراین در انتخاب شغل، محل سکونت، انتخاب همسر، داشتن نوع عقاید دینی، سیاسی، اجتماعی و... آزاد هستند و نباید تحت هیچ گونه فشار و تبعیض قرار بگیرند. همچنین هیچ انسانی نباید به دلیل فقر، ورشکستگی، بیماری، آوارگی، بی‌خانه‌مانی و بیچارگی، مورد بی‌احترامی قرار بگیرد و کرامت ذاتی و حقوق او پایمال گردد[28].
جوامع دینی مجاز هستند به طور مشترک میتینگ‌های کوچک و بزرگ برگزار کنند و حکومت‌ها نباید مانع آنها بشوند[29]. در عبادت خداوند نیز نباید دیگران را شریک قرار داد و نباید در مساجد و معابد، پایگاه‌های مردم آزاری، توطئه و نظامی‌گری برپا کرد و نباید مساجد و معابد مخالفین را مصادره نمود[30]
ملت ها نباید به جرم اقدامات سوء و جنگ افروزی‌های حکام خویش تحریم و مجازات شوند
طبق اسناد دینی و عقلی، هیچ فردی نباید به دلیل خطا و جرم دیگری، مجازات گردد و یا به وثیقه و گروگان گرفته شود. هیچ کس را نباید به دلیل ناتوانی در انجام تعهدات و ضمانت‌هایش اسیر کرد[31]
در بعد وسیعتر، این یک ظلم نابخشودنی است که حکومت‌های استبدادی، بطور خودسرانه و بر خلاف قوانین و تعهدات بین‌المللی عمل کنند ولی عواقب بد و تحریم‌های آنرا ملت‌ها تحمل کنند! ضرورت دارد که سازمان ملل، شورای امنیت و نهادها و اتحادیه‌های بین المللی نیز به این قاعده حقوق بشری توجه کنند و در وضع کردن تحریم‌ها و جنگ با حکومت‌های جنایتکار، مراقب باشند که مردم قربانی نشوند.
حق ملت های تحت ستم برای شکایت به نهادهای بین المللی  و سازمانهای حقوق بشری
حکومت‌ها وظیفه دارند با مردم مدارا کنند، حقوق بشر را رعایت نمایند و جامعه را به سمت پیشرفت مادی و معنوی سوق دهند[32]. همچنین یکی از گناهان بزرگ، وعده‌های توخالی سیاستمداران برای رسیدن به قدرت است خصوصا آنهایی که داعیه دینی نیز دارند[33]. اگر حکام، ستمکار باشند، قول و قرارها را پایمال کنند و به وظایف و تعهدات خود در امور مادی و معنوی عمل نکنند مردم حق دارند شکایت کنند و در سطح جهانی افشاگری نمایند و مجاز هستند از گزارشگران و ناظران حقوق بشر و سازمانها و اتحادیه‌های بین‌المللی کمک بخواهند. افشاگری علیه ظالم نه تنها بد نیست بلکه در جای جای قرآن نیز به چشم می‌خورد[34]. از سوی دیگر انسانها فطرتا و باطنا از مشکلات همنوع متاثر می‌شوند[35]و طبق یک قاعده دینی و عقلی معروف که سعدی آنرا به شعر بازگو کرده:
بنی آدم اعضای یک پیکرند ؛ که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار ؛ دگر عضوها را نماند قرار
لذا مدافعین حقوق بشر و دولت‌ها و سازمانهای بین‌المللی نیز موظفند بی‌تفاوت نباشند و به یاری مردم گرفتار و ستمدیده بشتابند و اقدامات بشردوستانه آنها نباید به منزله دخالت در امور داخلی دیگران به حساب آید.
ادیان خدا را اینطور توصیف کرده‌اند که او اولا ستمکار نیست[36]. ثانیا مامور بی‌رحم و جنایتکار ارسال نمی‌کند[37]. ثالثا امر به عدالت و احسان کرده[38]
واضح است که خداوند نیازی ندارد پایبند به عدالت و ترحم باشد؛ لذا مهمترین پیام سه موضوع فوق این است: حکام مدعی دین نباید به نام خداوند ظلم کنند و حقوق بشر را زیر پا بگذارند؛ نباید مخالفین خود را نابود کنند؛ نباید مردم را به زور، با سیاست‌های ماجراجویانه و جنگ طلبانه همراه کنند؛ نباید حق انتقاد و اعتراض و تجمعات را از شهروندان سلب کنند و در دادگاه ها نباید مردم را از حق دادرسی عادلانه و داشتن وکیل محروم کنند.
اینها مصادیقی از رعایت عدالت هستند. حکامی که چنین مواردی را نادیده بگیرند پروردگار را بدنام می‌نمایند و همچنین جامعه را به فقر و دردسر سوق می‌دهند. پس هم مُحارب با خدا و انبیا هستند و هم ظالم و ناقض حقوق بشر محسوب می‌شوند. مردم حق دارند از چنین حکامی بطور آشکار اعلام تنفر کنند و آنها را بازخواست و محاکمه نمایند.
طبق قواعد دینی و عقلی، مردم حق دارند تا مسئولین حکومت را مورد بازرسی و بازخواست قرار دهند زیرا هرکس مسئولیتی را به عهده می‌گیرد و منصبی را اشغال می‌کند باید جوابگوی عواقب کارهای خویش باشد[39]. هر مسئول حکومتی اگر بطور عمدی یا غیر عمدی باعث تلف شدن یا به سرقت رفتن اموال و دارائی مردم بشود، باید پاسخگو باشد[40].
شایعه سازی و نشر اخبار و اسناد جعلی، از قدیم الایام وجود داشته و خصوصا در دنیای امروز به مدد تلکنولوژی، ابعاد وسیعتری یافته است. لذا مردم باید به رسانه‌های آزاد دسترسی داشته باشند تا بتوانند پیرامون صحت اخبار و شایعاتی که می‌شنوند تحقیق کنند و از اخبار صحیح اطلاع پیدا نمایند[41].
همه مردم در قبال جامعه حکم نگهبان و مسئول را دارند و باید در تعیین سرنوشت مملکت دخالت کنند[42]. خبرنگاری و اطلاع رسانی درست و آزادانه، از خون دادن در میدان جنگ و شهادت در راه خدا بالاتر و مقدس‌تر است؛ در ردیف کار انبیاء قرار دارد و برای اصلاح قضاوتها و تصورات نادرست در مباحث توحیدی نیز مؤثر است[43].
هر انسان آگاه موظف است مردم را از آزادی‌ها و حقوقی که دارند مطلع نماید[44]افرادی که از ظلم و نقض حقوق بشر باخبر می‌شوند وظیفه دارند اطلاع رسانی کنند و هر کس که کوتاهی نماید ملعون است[45].
همچنین هیچ کاری بالاتر و مهمتر از تحقیق و بررسی آزاد نیست[46]. به ویژه پیرامون مسائلی که با معیشت، امنیت، اعتبار و اعتقادات مردم مرتبط است. واضح است که تحقیق و پژوهش اصولی و درست، بدون تکیه بر اطلاع رسانی‌های صحیح و رفع سانسور و خفقان، ممکن نیست.
همه پیامبران با وجود معجزاتی که داشته‌اند اهل بحث و مناظره نیز بوده‌اند و یکی از ویژگی‌های هر دین آسمانی آن است که پایه‌های عقلی آن استوار باشد و اصول و فروعش بر استدلال و برهان بنا شده باشد تا دشمنان فکری نتوانند بر آن غالب شوند[47]. اینها اثبات می‌کنند که در تبلیغ هر دین و عقیده‌ای باید امکان بحث و مناظره وجود داشته باشد و نباید هیچ دین و عقیده‌ای را با اجبار، ترور شخصیت، خفقان و سرکوب، بر دیگران تحمیل کرد.
البته این درست است که در سنت و سیره انبیا و اولیا، مصادیقی از صدور دین به زور شمشیر وجود داشته ولی نمی‌توان جنگ طلبی حکام دینی را پیروی از آنها دانست. یکی از دلایلش این است که آنها حکم از طرف خداوند داشته‌اند.
در فرهنگ دینی، از زندان به عنوان قبرستان نام برده شده است![48]یوسف پیامبر وقتی که از زندان آزاد شد، بر سردر زندان به یادگار نوشت که اینجا "قبرستان زنده‌ها" است!
یوسف به هنگام آزادی همبندی خود که پیشکار پادشاه بود از او خواست که سفارش وی را بکند. منقول است که خداوند او را به خاطر چنین تقاضایی توبیخ کرد و هفت سال دیگر دوره حبس او را تمدید نمود! پیامبر خاتم نه تنها او را برای چنین فعلی سرزنش نمی‌کرد بلکه می‌گفت که برادرم یوسف حق داشت در زندان رو به سوی شاه کند و تقاضای دستگیری و آزادی نماید؛ اگر من هم جای او بودم همین کار را می‌کردم![49]در واقع قساوت زندان آنقدر شدید است که خاتم الانبیاء هم نسبت به آن واکنش تند بروز می‌دهد و از طولانی شدن حبس یوسف تعجب می‌کند[50].
خداوند اعلام نموده که هیچ پیامبری حق ندارد با حکمی که وضع می‌کند یا خبری که انتقال می‌دهد مردم را محدود کند، به غل و زنجیر بکشاند و به وحشت اندازد[51]. زندانی کردن و شکنجه نمودن مخالفین حکومت و دگراندیشان از ویژگی‌های حکومت‌های فرعونی است[52]و پیامبران خود را از زندانی کردن، ناسزا گفتن، لعن نمودن و شکنجه دادن مردم تبرئه کرده‌اند[53]
خداوند حق مردم را مقدم بر حقوق خود قرار داده؛ یعنی کسی اجازه ندارد به بهانه‌های دینی (مثل "امر به معروف و نهی از منکر" یا اجرای قوانین و احکام دینی) بر دیگران سخت بگیرد یا مورد آزار و ضرب و شتم قرار دهد[54].
در فرهنگ دینی در نفی شکنجه کردن انسانها (شامل ضرب و شتم، تهدید کردن، ترساندن، تحت فشار قرار دادن، سخت گیری نمودن و... بر مرد، زن، مؤمن، کافر، دگراندیش و...) آمده است که خداوند آمران و عاملان اینگونه رفتارها را به شدت مجازات خواهد کرد[55]
اگر از کسی که در زندان باشد یا مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و یا تهدید شود و بترسد، اعتراف بگیرند در اینصورت گفته‌های او قابل استناد در دادگاه نیست. نمی‌توان بر اساس اعترافات در زیر شکنجه‌های جسمی و روحی، کسی را محکوم کرد[56].
هر کس که دیگری را بترساند و یا از طریق جاسوسی و پرونده سازی کاری کند که او از حکومت بهراسد؛ مجرم است. کسی که با گرفتن عکس، صدا، فیلم یا اجیر کردن شاهد مزدور یا حرف کشیدن و اعتراف گیری، برای دیگران پرونده درست کند و باعث شود آنها در چنگال حکومت گرفتار شوند حتما جزو فرعونیان است (یعنی در زمره کسانی است که دست و پای مردم بی‌گناه را قطع می‌کردند؛ شکم زنان حامله را می‌دریدند و پسران را سر می‌بریدند)[57]
با اسیران باید به نیکی رفتار شود؛ نیازهای اولیه  آنها تامین گردد و از آزار و شکنجه و قتل آنان پرهیز گردد[58]
نفی ترور – نفی عملیات انتحاری – نفی جنگ طلبی
با توجه به اینکه در دین، اجبار نیست[59]آیا می‌توان مخالفین خود را کشت؟ افراطیونی چون داعش، القاعده و تکفیری‌ها با چه مجوزی حکم به ترور، عملیات انتحاری، جنگ و قتل عام می‌دهند؟! در حالی که در ادیان، کشتن اسیران تحریم شده پس چگونه می‌توان انسانها را در صحنه غیر جنگی (از طریق ترور و عملیات انتحاری) بطور ناگهانی کشت؟!
ادیان برای استقرار ابعاد مختلف عدالت نازل شدند[60]. آیا قتل دیگران بدون محاکمه، اقدامی عادلانه است؟! عملیات انتحاری اولا باعث مرگ افراد بی‌گناه می‌شود. ثانیا خود شخص نیز از بین می‌رود. ثالثا غالبا در راستای "قصاص قبل از جنایت" انجام می‌گیرد. این در حالی است که هر سه مورد مذکور، در دین تحریم شده[61]
ضرورت احترام به همسایگانو نفی آزار همسایگان در ابعاد اجتماعی و بین المللی – ضرورت صلح جویی – نفی جنگ طلبی
در فرهنگ دینی احترام گذاشتن به همسایگان، داشتن روابط مسالمت آمیز و رعایت حقوق آنها، جزو امور واجب و ارزشمند معرفی شده که باعث تقویت امنیت، آرامش و آبادانی می شود[62]. نشانه اسلامیت و ایمان در پایبندی به نماز و روزه و حج نیست بلکه مسلمانان و مؤمنین واقعی کسانی هستند که مورد اعتماد مردم باشند و کل جامعه جهانی ("الناس") با هر عقیده و قومیت و موقعیتی که دارند از دست و زبان و برخورد آنها در امان باشند[63].
بخشی از تعالیم و توصیه‌های مهم دینی، مربوط به حفظ صلح و آرامش داخلی و بین المللی، رفع تنش و درگیری و نفی جنگ طلبی می‌باشد[64]. پیامبر در جریان فتح مکه فرمان عفو عمومی صادر کرد و با کسانی که سالها با او جنگیده بودند و عزیزانش چون حمزه را کشته بودند صلح کرد و دست رفاقت و دوستی داد. پیام چنین اسنادی این است که باید در مسیر صلح و آرامش قرار گرفت نه ماجراجوئی و جنگ طلبی. 
منع استفاده از سلاح های شیمیایی، میکروبیو کشتار جمعی
استفاده از سلاح‌ها و روش‌های کشتار جمعی حتی در جنگ با دشمنان خدا حرام است؛ مانند ریختن سم در آب و غذا، استفاده از سلاح‌های شیمیایی، میکروبی و...[65]
کشتن زنان و کودکان و افراد پیر و فرتوت و نابینا در جنگ، حرام است[66].
ضرورت گرامی داشت سنت های ملی و قومی
فرهنگ دینی، دوستدار سنت‌های ملی و باستانی بوده و آداب و رسوم اقوام را گرامی می‌دارد. هنگامى که اُسراى ایرانى را به مسجدالنّبى در مدینه آوردند تا در حضور خلیفه دوم به عنوان برده بفروشند، علی‌ ابن ابیطالب در برابر فروش شاهزادگان خروشید و نهیب زد که این کار، شکستن حرمت‌ها است و بجاست که آنها را براى ازدواج به مسلمانان عرضه نمائید. ایشان یکى از دختران یزدگرد را به ازدواج پسرش حسین درآورد و بارها بر منبر موعظه مى‏کرد که "اَلْاِسْلامُ یحِبُّ ما قَبْلَه" این دین آسمانى، دیدگاه‏ها را محترم داشته و خداوند هرگز راضى به تحمیل عقیده نمى‏باشد.
زمانی که مأمون عباسی، پیرامون بزرگداشت عید نوروز ایرانیان، از علی ابن موسی الرضا سؤال نمود ایشان فرمود که امر و نهى در این خصوص از پیامبر نداشته‏ایم و چون پایتخت شما در ایران است آنرا تکریم نمائید و پابه‏پاى مردم گرامى دارید.
حق مردم در مالکیت و بهره برداری از سرمایه های مملکت (نفت، معادن و...)- ضرورت فقر زدایی – لزوم بهبود وضع معیشتی - وظیفه دولت‌ها در ایجاد اشتغال
خداوند زمینه‌ها و ابزار لازم برای اشتغال و کسب روزی را خلق نموده و زمین و ذخایر آن (مثل نفت، گاز، معادن و...) در دست ساکنین آن قرار داده شده تا مردم هر مملکتی به صورت مشاع از آنها بهرمند باشند[67].
سرمایه‌های عمومی ملت (اموال و دارائی های عمومی نقدی و غیر نقدی و ذخائر زمینی) همانند خون آنها محترم و مقدس است[68]پس اگر حکام به دلیل بی‌تدبیری یا چپاولگری، مانع از رسیدن منافع حاصله از آنها به ملت شوند به نوعی مرتکب قتل عام بی‌صدا شده‌اند! 
فقر، مانند خنجر مرگ‌آوری است که بر بدن فقرا فرو می‌رود[69]. پیامبری بزرگ چون ابراهیم می‌گوید که تحمل فقر برای من از تحمل آتش نمرود سخت تر است[70]. خداوند نیز به عزت و جلال خویش قسم یاد کرده که در همه اجزای آشکار و پنهان آفرینش، درد و شکنجه‌ای بدتر از فقر وجود ندارد![71]
طبق تجارب تاریخ و آموزه‌های دینی، وقتی مردم در زیر فشار فقر، خدا را صدا نمایند ولی کمکی دریافت نکنند کم کم به خداوند بدبین می‌شوند. هرجا که فقر وجود دارد خداوند مستقیم و غیر مستقیم متهم می‌شود؛ اعتقادات دینی تباه می‌گردد؛ عقل از کار می‌افتد و انسان به گمراهی و انجام کارهای ناروا وادار می‌گردد[72]
طبق قواعد عقلی و دینی، برای رسیدن به زندگی بهتر، کار و تلاش لازم است. هرکس که بار زندگی خویش را بر دوش دیگران اندازد و از کسب درآمد حلال طفره رود ملعون است و از اینها بدتر کسانی هستند که افراد تحت کفالت خود را ضایع می‌کنند[73]. بنابراین یکی از وظایف همگانی، تلاش برای فقر زدایی و بهبود وضع زندگی مردم می‌باشد و همچنین قوانین و سیاستگذاری‌های حکومت‌ها نیز باید در راستای حمایت بی‌چون و چرا از کسب و کار مردم برای رسیدن به توسعه و رفاه باشند و بهترین فضا را برای به بار نشستن کوشش‌ها فراهم کنند. در غیر اینصورت، مسئولین و حکام، مشمول لعن و نفرین‌های مذکور خواهند بود نه جوانان و مردمی که در یافتن شغل و تامین روزی خود و خانواده ناکام مانده‌اند.
نفی بذل و بخشش های خودسرانه حکام به دور و نزدیک
در استفاده از ثروت‌های یک مملکت هیچ کس نسبت به مردم آن سرزمین اولویت ندارد. بذل و بخشش‌های حکام به خودمانی‌های نور چشمی، ظلم به جامعه است. هزینه کردن در اموری مانند زد و بندها، تبلیغات نمایشی برای فریب افکار عمومی، توسعه طلبی در دیگر ممالک و عقد پیمان‌های سیاسی و نظامی در آن راستا، باعث فقیر شدن مردم که صاحبان واقعی آن سرمایه‌ها هستند می‌شود و ستمکاری است و حرام می‌باشد[74]
ضرورت آباد کردن دنیا
حکام به جای آنکه به فکر باج گیری و اخذ مالیات باشند باید به فکر توسعه آموزش، صنعت، تجارت، بهبود اقتصادی و آبادانی ممالک خود باشند[75]. آباد کردن دنیا آنقدر ارزشمند و مقدس است که هر کس زمینی را آباد کند مالک آن محسوب می‌شود[76]. یکی از دلایلی که در محکوم کردن استبداد مطرح شده این است که عمران،آبادانی،تعمیروترمیم، هرگز درجامعهایکهتحتسلطهظلموجوراست،محقق نخواهد گشت[77]و حتی نعمت و برکت الهی نیز مشمول سرزمین تحت استبداد و بی‌عدالتی نمی‌شود[78]
ضرورت  بهره مندی از رفاه، لذت، تفریح،‌ شادی، خنده و استراحت 
جایز نیست به بهانه زهد و پرهیزکاری، نعمت‌ها و لذت‌ها را بر خود و دیگران تحریم کرد[79]. طبق سنت و سیره محمد و علی مردان و زنان در برقراری روابط عاطفی و جنسی که دو طرف راضی به آن هستند نباید مورد تجسس و تفتیش قرار بگیرند و حتی باید به عنوان اقدامی جوانمردانه، کمک نمود تا اسرار آنها فاش نشود[80]. دیانت واقعی، خواهان زندگی خوب و خوش در هر دو دنیا است. لذا سعادت اخروی نباید مانع از رفاه و آرامش در این دنیا باشد[81]. سهمی که خداوند برای لذت‌ها و بهره‌گیری از دنیا نصیب کرده را نباید از بین برد و باید دانست که بهره برداری و لذت بردن از جوانی و زندگی، نه تنها بد نیست بلکه نوعی عبادت است و راهی برای تقرب به درگاه باری تعالی می‌باشد[82].
احکام و قوانین نباید مانع از خوشگذرانی، لذت بردن، تفریح داشتن، شادی کردن و استراحت نمودن مردم باشند[83]. عایشه می‌گوید که پیامبر ملایم ترین مردم بود؛ مثل همه مردها عادی زندگی می‌کرد (همۀ مردها در خانه چه کار می‌کنند؟ لخت می‌شوند، دراز می‌کشند، می‌خوابند، می‌نشینند، می‌خورند، حرف می‌زنند و کار می‌کنند) و بسیار خنده رو بود[84].
حق استفاده از زینت، تجملات و گوش دادن به موسیقی - تحریم حجاب اجباری
خداوند زینت و تجمل را دوست دارد[85]. یکى از زینت‌ها و نعمت‌های الهی، صدا و آواز خوش و نواختن موسیقی است. فطرت انسان به چنین چیزهایی تمایل دارد و لذا هیچ دین و مذهبی مجاز نیست آنها را تحریم کند[86]
در حکومت ولایت فقیه به گونه‌ای بر حجاب اجباری تاکید و نظارت می‌شود که گویی جزو فرامین اساسی الهی است! این در حالی می‌باشد که حجاب، نه در میان اصول دین و در نه میان فروع دین (فروع ده گانه) قرار دارد بلکه صرفا به عنوان یک توصیه مطرح بوده است. بنابراین هرکس بنابر مصالح فردی، خانوادگی، فرهنگی و اقتضای محیطی، در داشتن یا نداشتن حجاب آزاد است و کسی حق ندارد حجاب را بر دیگری تحمیل کند.
در دین واقعی، نه تنها حجاب اجباری امری نادرست است بلکه بانوان حق دارند لباس‌های شیک بپوشند؛ آرایش کنند؛ ناخن‌های خود را برای زینت خویش بلند کنند و با زیور آلات طلا و نقره در مجامع عمومی ظاهر شوند[87]
ضرورت رفاقت و محبت در خانواده - منع آزار زنان– لزوم رعایت تساوی در میان فرزندان 
ثبات و آرامش خانواده یکی از مسائلی است که مورد توجه دین واقعی است. حضور مرد در منزل کنار زن و بچه و دلبستگی و همبستگی داخل خانه، از اعتکاف در مسجد النبی بالاتر است![88]با خدمتگذاری به خانواده، گناهان بزرگ انسان بخشیده می‌شود و خشم و مجازات الهی فروکش می‌کند[89].  روابط باید دور از عصبیت و بر پایه محبت و عشق باشد[90]. رفاقت و صمیمیت در خانواده و پایبند بودن به تامین نیازهای مادی و معنوی خانوادگی از جمله نعمت‌هایی است که باید قدر آنرا دانست و اهمیت آن از فروع دین و دیگر عبادات بالاتر است و نمی‌توان به بهانه اجرای فروع دین (نماز، حج، جهاد، امر به معروف و...) از زیر بار تعهدات خانوادگی فرار کرد یا سخت گیری نمود[91]. همسریابی و وساطت در برقراری پیوند بین زنان و مردان قداست دارد و جزو بهترین اقدامات است و باعث تقویت آرامش، مودت و تکامل می‌شود[92]. هر کس که اختلاف و درگیری بین زن و شوهر را حل کند و باعث تشدید محبت و مودت خانوادگی شود، ثواب هزار شهید را می‌برد[93].
هر کس که کانون خانوادﻩای را به درگیری بکشاند، گرفتار غضب و لعنت دنیا و آخرت می‌شود[94]. هر کس سیلی بر صورت زنش بزند، خداوند به سختی او را مجازات خواهد کرد[95]. کسی که ازدواج می‌کند باید زن خود او را گرامی بدارد و او را تکریم نماید. یعنی با بغض، تکبر، بی‌مهری، بداخلاقی و خشونت رفتار نکند[96]. والدین در امور مادی و معنوی مربوط به فرزندان باید رعایت عدالت و مساوات را بکنند و بین فرزندان تبعیض قائل نشوند[97]
در فرهنگ دینی کودکان جایگاه ویژه‌ای دارند. کتک زدن آنها تحریم شده[98]و برای خوشحال کردن و خنداندن آنها بسیار سفارش شده[99]. در دورانی که پیامبر ظهور کرد، یکی از سنت‌های غیرانسانی، زنده به گور کردن کودکان به خاطر ترس از فقر و تعصبات ناموسی بود. ایشان فرهنگ سازی زیادی برای رفع این فاجعه بزرگ انجام داد و آن پدیده بیرحمانه را به کلی محو کرد. سنت پیامبر نشان می‌دهد که باید با فرزندان خردسال جوشید و آنها را در آغوش گرفت و به طرق مختلف سرگرم کرد[100].
در روز فتح مکه نیز پیامبر به جای انتقام گرفتن از دشمنان قسم خورده، ضمن اینکه آنها را بخشید بچه‌هایشان را نوازش نمود و دست روی سرشان کشید و برایشان دعا کرد[101].
علی ابن ابیطالب نیز جایگاه خاصی برای کودکان و به ویژه برای ایتام قائل بود. با آنکه به شجاعت و جنگ آوری معروف بود ولی اگر کودکان گریان و یتیم را می‌دید به یک باره زانو می‌زد! آنها را بر پشت خود سوار می‌کرد و با کارهای مختلف آنها را خوشحال و خندان می‌کرد! اطرافیان می‌گفتند یا علی این رفتار باعث می‌شود پرستیژ و ابهت خلیفه اسلام خراب شود! ولی ایشان می‌گفت که مقام یتیم خیلی بالاتر از این حرف‌هاست! 
بدترین و منحوس‌ترین چیزی که در دین حلال شده طلاق است! یکی از دلایل مهم آن، کودکان هستند. فرزندان طلاق در دنیای بی‌اخلاق و شرارت بار امروز، سرنوشت خطرناکی خواهند داشت. لذا بجاست که والدین در حفاظت از کانون خانواده مراقبت نمایند و اجازه ندهند با شکل گیری طلاق، کودکان بی‌گناه قربانی شوند!
طبق یک سخن معروف دینی همانطور که نقشِ حک شده بر روی سنگ، باقی می‌ماند، تاثیر آموزش و پرورش در سنین کودکی و نوجوانی نیز ماندگار خواهد بود[102]. فراگیری علم، جزو اموری است که به آن اهمیت زیادی داده شده[103]و یکی از مصادیقش نیز فراهم کردن تحصیل اجباری برای کودکان است.
ضرورت حمایت از انسان های گرفتار
آموزه‌ها و احکام متنوعی در ادیان مطرح شده برای حمایت مادی و معنوی از مستمندان، ضعفا، فقرا، قحطی زدگان، مصیبت دیدگان، ورشکستگان اقتصادی و تجاری، معلولین، بیماران، پناه جویان، آوارگان جنگی و دیگر افراد گرفتار، تا هیچ انسان محتاجی احساس درماندگی و ذلت نکند.
ضرورت حفاظت از طبیعت، آب، هوا، گیاهان و حیوانات
خداوند در صدها آیه، از مظاهر و اجزای طبیعت و زیبائی‌های آن یاد کرده و آنها را نشانه‌های خود معرفی نموده و حتی به آنها قسم خورده. بدینسان به طبیعت و جزئیات آن تقدس بخشیده. ضمن اینکه در فرهنگ دینی نیز توصیه‌های مستقیم و غیر مستقیم در حفاظت از آنها ثبت شده[104]. اینها نشان می‌دهند که محیط زیست در حیات و سلامتی انسانها اهمیت ویژه‌ای دارد و باید حرمت و پاکیزگی آنرا حفظ کرد تا امکان زندگی خوب برای معاصرین و آیندگان وجود داشته باشد.
بنابراین هرگونه سهل انگاری و بی‌توجهی که آب شرب، هوا، جنگل‌ها، رودها، دریاها و دیگر اجزای طبیعت را آلوده کند یا به آنها آسیب برساند، مصداقی از اهانت به مقدسات و پایمال کردن حقوق بشر محسوب می‌شود!
خداوند گرفتن حق حیات از هر موجود زنده‌ای که به انسان آزاری نمی‌رساند را نهی کرده[105]. از آنجا که گیاهان (علف، سبزه، درخت و...) و حیوانات، دارای روح هستند بنابراین هیچ گیاه یا حیوانی را نباید آسیب رساند یا از بین برد مگر آنکه سلب حیات از آن جنبه دفاعی داشته باشد. 
همچنین هر کسی که حیوانی دارد شش مسئولیت بر ذمه او وارد می‌شود: باید آب و غذایش را فراهم کند، نباید او را بزند، نباید بی‌جهت و طولانی مدت بر پشت آن توقف کند، نباید بیش از توان و طاقتش بار سنگین با او حمل کند یا کار بکشد[106]. کسی مجاز به کتک زدن و فحش دادن به حیوانات نیست[107]. جنگ انداختن میان حیوانات حرام است مگر سگهای شکاری برای تمرین دادن[108].
نتیجه گیری
همان طور که این تحقیق نشان می‌دهد اگر با نگاه توحید بدون مرز و بطور ساختار شکنانه و بدون تعصب، منابع دینی مورد بررسی قرار بگیرند به اسنادی بر می‌خوریم که با ارزش‌های وجدانی و انسانی و ایضا با مفاد مندرج در اسناد جهانی حقوق بشر همسویی دارند. نگارنده طی سالهای طولانی تدریس و نیایش توحیدی، سعی در تبلیغ و ترویج چنین اسنادی را داشته که متاسفانه با مانع‌تراشی عوامل حکومتی و مذهبیون سیاسی مواجه گردید و بارها با زندان، شکنجه و منع فعالیت مواجه گردید.
شایان ذکر است که مطالب این تحقیق از منابع معتبر دینی استخراج شده‌اند و علما و روحانیون دینی از آنها مطلع می‌باشند اما غالبا از روی تعصبات، عادات و یا به دلیل منفعت طلبی‌های شغلی و سیاسی، مورد توجه و تفکر قرار نداده‌اند.
امید است با ترویج و تقویت چنین نوشتارهایی قدم‌های بزرگی برای حذف قوانین و احکامی که سخت گیرانه، تبعیض آمیز، اهانت بار، بیرحمانه و جنگ طلبانه هستند برداشته شود و راه برای استقرار حقوق بشر و دموکراسی، بسط آزادی، تامین رفاه و معیشت و گسترش صلح و امنیت در جهان خصوصا در کشورهای اسلامی و خاور میانه هموار گردد.

-->

منابع:
اصول کافی (الکافی)، شیخ کلینی، م 329.
الادب المفرد، بخاری (محمد ابن اسماعیل)، م 256.
الامامه و السیاسه،‌ ابن قتیبه دینوری، قرن 3.
الجامع للشرایع، یحیی بن سعید ‌حلی، م 690.
الجعفریات، کوفی، قرن 4.
الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، ‌م 230.
الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)، شیخ حر عاملی، م 1104.
الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا، منسوب به علی ابن موسی الرضا.
المحاسن، برقی (احمد ابن محمد)، م 274.
امالی شیخ صدوق، م 381. 
إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات‏، شیخ حر عاملی، م 1104، چاپ بیروت.
بحارالانوار،‌ علامه مجلسی، م 1110.
تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام‏، ذهبی (شمس الدین)، م 748.
تحف العقول، حرانی (ابن شعبه)، قرن 4.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جعفری (محمد تقی).
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، تمیمی آمدی، م 550.
تفسیر عیاشی (محمد ابن مسعود)، م 320.
تقریرات ثلاث، طباطبائی بروجردی (سید حسین).
تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، م 460.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، م 381.
جامع احادیث شیعه، طباطبائی بروجردی (سید حسین).
جامع الاخبار، شعیری (محمد ابن محمد)، قرن 6.
دعائم الاسلام، ‌ابوحنیفه مغربی، م 363.
دیوان امیرالمؤمنین،‌ منسوب به علی ابن ابیطالب. 
سفینه البحار، ‌شیخ عباس قمی. 
شرح اصول کافی (الذریعة إلى حافظ الشریعة)، جیلانی، قرن 11.
شرح الکافی- الأصول و الروضة، مازندرانی، م 1081.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، م 656. 
صحیح مسلم، قرن 3.
علل الشرایع، شیخ صدوق، م 381.
عوالی اللئالی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ابن أبی جمهور، م 901.
عیون الحکم و المواعظ، لیثی واسطی، قرن 6.
غرر الحکم و درر الکلم‏، تمیمیم آمدی، م 550.
کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین، علامه حلی، م 726.
کنز الفوائد‌، کراجکی (محمد ابن علی)، م 449.
کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، متقی هندی، م 975.
محجه البیضاء، فیض کاشانی، م 1091. 
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نوری (حسین بن محمد تقی)، م 1320.
مسند ابن ‌حنبل (احمد ابن حنبل)، م 241.
مسند الامام الرضا.
مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسى (على ابن حسن)‏، م 600.‏
مصنف عبد الرزاق الصنعانی، م 211.
معانی الاخبار، شیخ صدوق، م 381.
مفاتیح الشرایع، فیض کاشانی، م 1091.
مکارم الاخلاق، طبرسی (حسن ابن فضل)، قرن 6.
من لا یحضره الفقیه،‌ شیخ صدوق، م 381.
مهج الدعوات و منهج العبادات‏، ابن طاووس، م 664.
مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام‌، سبزواری (سید عبد الاعلی)، م 1414.
میزان الحکمه،‌ محمدی ری شهری.
نهج البلاغه، ‌شریف رضی، م 406.
نهج الفصاحه (کلمات قصار پیامبر)، ابوالقاسم پاینده.
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی،  م 1104.



[1]برای توضیح بیشتر رجوع کنید به مقاله نگارنده تحت عنوان "ضرورت و راهکارهای منسوخ کردن تبعیض و خشونت دینی".
[2]"صافِح عَدوّک و اِن کَرِه"وسائل الشیعه، ج 12، ص 225، از علی ابن ابیطالب؛ "قُولُوا لِلناس کُلهم حُسنا مُؤمنهم و مُخالفهم"مستدرک الوسایل، ج 9، ص36، از حسن العسکری؛ "قُولُوا لِلنَّاسِ‏ أَحْسَنَ‏ مَا تُحِبُّونَ‏ أَنْ یقَالَ لَکمْ‏"اصول کافی، ج 2، ص 165، از باقر العلوم؛ "و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل... و قولوا للناس حسنا"(بقره، 83)؛ "فقولا له قَولا لینا" (طه، 44)؛"منلقیالمسلِمِینَبِوَجهَینِوَلِسانَینِجَاءَیَومَالقِیامَهِوَلَهُلِسَانَانِمِننَارٍ"،اصولکافی،ج4،ص 51،ازجعفر صادق؛"و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله... کذلک زینا لکل أمة عملهم" (انعام، 108)؛ "احسن کما احسن اللَّه الیک" (قصص 77)؛ "فَاعفوا و اصفحوا حتی یأتی الله بِامرِه" (بقره، 109).
[3]"آفَةُ الْمُلُوکِ سُوءُ السِّیرَة" غررالحکم، ص 278؛ "مَنْ‏ جَارَتْ‏ وِلَایَتُهُ‏ زَالَتْ‏ دَوْلَتُهُ" غررالحکم، ص 611؛ "اللَّهُمَّ مَنْ وَلِیَ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِی شَیْئًا فَشَقَّ عَلَیْهِمْ فَاشْقُقْ عَلَیْهِ" صحیح مسلم ( از کتب اهل سنت است)، ج 3، ص 1458، از پیامبر؛ "الملک یبقى مع الکفر و لا یبقى مع الظلم" بحارالانوار، ج 72، ص 331. 
[4]"کف ایدیهم عنکم و ایدیکم عنهم"(سورة الفتح24)؛ "رفاهیه العیش فی الامن" غرر الحکم، ص 389.
[5]"الحمدالله الذی شرع الاسلام فسهّل شرایعه لمن ورده... فجعله امنا لمن علقه، و سلما لمن دخله" نهج البلاغه، خطبه 105.
[6]"شرّ النّاس المضیق‏ على‏ أهله‏" نهج الفصاحه، ص 538.
[7]"لا یکلف الله نفسا الا وسعها" (بقره، 286)؛ "لا نکلف نفسا الا وسعها" (مؤمنون، 62)؛ "ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج" (مائده، 6)؛ "و ما جعل علیکم فی الدین من حرج" (حج، 78)؛ "یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر"(بقره 185)؛ "فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم" (آل عمران، 159)؛ "نبئ عبادی أنی أنا الغفور الرحیم" (حجر، 49)؛ "کل یعمل علی شاکلته" (اسرا، 84)؛ "یرید الله ان یخفف عنکم"(نساء، 28)؛ "وَ لَک الْحَمْدُ عَلَى‏ قِلَّةِ التَّکلِیفِ‏ وَ کثْرَةِ التَّخْفِیفِ‏ وَ تَقْوِیةِ الضَّعِیف‏" مهج الدعوات، ص 264، از امام جواد؛ "مَا عَهِدَ إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ فِی شَیْءٍ مَا عَهِدَ إِلَیَّ فِی نَهْیِ مُعَادَاةِ الرِّجَالِ" وسائل الشیعه، ج 12، ص 239، از پیامبر؛ "ثَلَاثَةٌ تَجِبُ‏ عَلَى‏ السُّلْطَانِ‏ لِلْخَاصَّةِ وَ الْعَامَّةِ مُکافَأَةُ الْمُحْسِنِ بِالْإِحْسَان‏..." بحارالانوار، ج75، ص 233، از جعفر صادق؛ "نَسْأَلُهُ‏ الْمُعَافَاةَ فِی‏ الْأَدْیانِ‏ کمَا نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِی الْأَبْدَان‏" ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 18، ص 8؛ "عَلَیکُم بِرُخْصَةِ الِّلهِ الَّتی رَخَّصَ لَکُم"، کنزالعمال، ح 5338؛ "الایمان الصبر و السماحه" نهج الفصاحه، ص 369،‌ از پیامبر؛ "خَیرُ خِصَالِ الْمُسْلِمِینَ السَّمَاحَةُ وَ السَّخَاء "مستدرک الوسائل، ج 15،‌ص 258؛ "اللّهُمَّاَوْجِبْلَنابِجُودِکَعَظیمَالاَجرِوَکریمَالذُّخرِوَدَوامَالیسْر"مفاتیحالجنان، دعایعرفهازحسین ابن علی.
[8]"انَّاللهَسُبحَانَهُأَمَرَعِبَادَهُتَخْییراًوَنَهَیهُمتَحذِیراًوَکَلَّفَیسِیراًوَلَمیکَلِّفعَسِیراًوَأَعطَیعَلَیالقَلِیلِ کَثِیراً"نهجالبلاغه،حکمت 75.
[9]"شَیْئَانِ لَا یُوزَنُ ثَوَابُهُمَا، الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ" غررالحکم، ص 414؛ "فمن عفی له من أخیه شی‏ء فاتباع بالمعروف و أداء إلیه بإحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه" (بقره، 178)؛ "و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما" (نساء، 64)؛ "یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو"(بقره، 219)؛ "رحمته وسعت کل شیء" (اعراف، 156)؛ "ان الله بالناس لرئوف رحیم"(بقره، 143)؛ "یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من الرحمه الله ان الله یغفرالذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم" (زمر، 53)؛ "کتب علی نفسه الرحمه" (انعام، 12)؛ "فَعَفُوُکَ عَنْ ذَنْبِی أَجَّلُ وَ اَوْسَعِی" دیوان منسوب به امیرالمؤمنین، ص 265؛ "کونوا قوامین بالقسط" (مائده، 8)؛ "لَا تَقطَعْ صَدِیقاً وَ إِنْ کَفَرَ" غررالحکم، ص 414؛ "اِستَعِن عَلَی العَدلِ بِحُسنِ النِیَّهِ" عیون الحکم و المواعظ، ص 77؛"الرَّعِیَّهُ لَا یُصلِحُهَا اِلَّا العَدلُ" غررالحکم، ص 815؛ "الذُّنُوبُ الَّتِی تَحْبِسُ غَیثَ السَّمَاءِ جَوْرُ الْحُکامِ‏ فِی‏ الْقَضَاءِ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ کتْمَانُ الشَّهَادَة" معانی الاخبار، ص 271، از زین العابدین؛ "إِذَا کانَ أُمَرَاؤُکمْ شِرَارَکمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیرٌ لَکمْ‏ مِنْ‏ ظَهْرِهَا"بحارالانوار، ج 74، ص 139، از پیامبر. 
[10]برای توضیح بیشتر رجوع کنید به مقاله نگارنده تحت عنوان "ضرورت و راهکارهای منسوخ کردن تبعیض و خشونت دینی".
[11]"إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِم" (رعد، 11).
[12]"و أمرهم شورى بینهم" (شوری، 38)؛ "و استغفر لهم و شاورهم فی الأمر فإذا عزمت فتوکل على الله" (آل عمران، 159)؛ "قالَتْ یا أَیهَا الْمَلَأُ أَفْتُونی‏ فی‏ أَمْری ما کنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُون" (نمل، 32)؛ "مَا رَأَیتُ اَحَداً اَکثَرُ مَشْوَرَةً لِاَصْحَابِهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ"مسند ابنحنبل، ج 6، ص496، حدیث 18950؛ نهج البلاغه، خطبه 127؛ مفاتیح الشرایع، ج 3، ص 45.
[13]"و لو شاء ربک لجعل الناس امه واحده و لا یزالون مختلفین" (هود، 118)؛ "و على الله قصد السبیل و منها جائر و لو شاء لهداکم أجمعین" (نحل، 9)؛ "و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله... زینا لکل أمة عملهم" (انعام، 108)؛ "لکل امه جعلنا منسکا لیذکروا اسم الله"(حج، 34)؛ "لکل امه جعلنا منسکا هم ناسکوه فلا ینازعنک فی الامر" (حج، 67)، "و الذین یؤمنون بما أنزل إلیک و ما أنزل من قبلک و بالآخرة هم یوقنون أولئک على هدى من ربهم و أولئک هم المفلحون" (بقره، 4و5).
[14]"لا اکراه فی الدین" (بقره، 256)؛ "ما علَى الرسولِ الا البلاغ" (مائده، 99، نور، ‌54، عنکبوت، 18)؛ ‌"إن تولوا فإنما علیه ما حمل و علیکم ما حملتم" (نور،‌54)؛ "و ما علینا الا البلاغ المبین" (یس، 17)؛ "ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین" (اعراف، 68)؛ "الذین یبلغون رسالات الله" (احزاب، 39)؛ "بلغ ما انزل الیک من ربک" (مائده، 67(؛ "و من تولى فما أرسلناک علیهم حفیظا" (نساء، 80)؛ ‌"حکمه بالغه"(قمر، 5)؛ "إنا هدیناه السبیل إما شاکرا و إما کفورا" (دهر، 3). 
[15]"بُعِثتُدَاعِیاًوَمُبَلِّغاًوَلَیسَاِلَیَّمِنَالهُدَیشَئٌوَخُلِقَاِبلِیسُمُزَیِّناًوَلَیسَاِلَیهِمِنَالضِّلَالَةِشَئٌ" میزان الحکمه، ج 13، ص 6634؛ کنزالعمال، حدیث 546.
[16]"لا نفرق بین احد من رسله"(بقره، 285)؛ "سارعوا الی مغفره من ربکم" (آل عمران، 133)؛ "شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا و الذی أوحینا إلیک و ما وصینا به إبراهیم و موسى و عیسى أن أقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه" (شوری، 13).
[17]"لأقطعن أیدیکم و أرجلکم من خلاف ثم لأصلبنکم أجمعین" (اعراف، 124)؛ "لئن اتخذت الها غیری لاجعلنک من المسجونین" (شعراء، 29).
[18]"ن و القلم" (قلم، 1)؛ "الذی علم بالقلم"(علق، 4).
[19]"مَنْ دَخَلَ فِی هَذَا الدِّینِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ‏ مِنْهُ‏ الرِّجَالُ‏ کمَا أَدْخَلُوهُ فِیهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِیهِ بِالْکتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ یزُول" اثبات الهداة، ج 1، ص 95، از جعفر صادق.
[20]"و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالَتی هی احسن" (عنکبوت، 46).
[21]"اجتنبوا کثیرا من الظن إن بعض الظن إثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا" (حجرات، 12)؛ "لا تفتشن الناس عن ادیانهم" میزان الحکمه، ج 2، ص 208، از جعفر صادق؛ "لا تحسسوا و لا تجسسوا" میزان الحکمه، ج 2، ص 206، از صحیح مسلم ج 4، ص 1985، ازپیامبر؛ "وَ إِذَا ظَنَنْتَ‏ فَلَا تُحَقِّق‏"تحف العقول, ص 50، محجهالبیضاء فیض کاشانی،ج۵،ص۳۲۵،از  پیامبر؛"لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها" (نور، 27)؛ "مَنْ کانَ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَلَا یرْفَعَنَّ إِلَینَا عَوْرَةَ أَخِیهِ الْمُسْلِم‏" مشکاه الانوار، ص 193، از پیامبر.
[22]"اتَّهِمُوا عُقُولَکمْ‏ فَإِنَّهُ‏ مِنَ الثِّقَةِ بِهَا یکونُ فی الْخَطَأ" غررالحکم، ص 158؛ "الْمُسْتَبِدُّ مُتَهَوِّرٌ فِی الْخَطَإِ وَ الْغَلَط" تصنیف غررالحکم، ص 165؛ "بِئْسَ‏ الِاسْتِعْدَادُ الِاسْتِبْدَاد"غررالحکم، ص 310؛ مَنِ‏ اسْتَبَدَّ بِرَأْیهِ‏ هَلَک‏، نهجالبلاغه، حکمت 152.
[23]"فالهمها فجورها و تقویها" (شمس، 8)؛ "ان الانسان علی نفسه بصیره" (قیامت، 14). 
[24]توضیحات بیشتر: پاورقی 14 و 15. 
[25]"شَرُّ النّاسِ یَوْمَ الْقِیامَة الَّذِینَ یَکْرَمُونَ إِتِّقاءَ شَرِّهِمْ" اصول کافی؛ ج 4، صفحه 16، از پیامبر؛ "وُلَاةُ الْجَوْرِ شِرَارُ الْأُمَّةِ وَ أَضْدَادُ الْأَئِمَّةِ" تصنیف غررالحکم، ص 348؛ "انَ‏ شَرَّ النَّاسِ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ إِمَامٌ‏ جَائِر" نهج البلاغه، خطبه 164. 
[26]"أَیهَا النَّاسُ‏ إِنَ‏ آدَمَ‏ لَمْ‏ یلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ کلَّهُمْ أَحْرَار" اصول کافی، ج 8، ص 69، از علی ابن ابیطالب.
[27]"الناس [عموم الناس] مسلطون علی اموالهم و انفسهم" از قواعد فقهی، معروف به قاعده "سلطنت" - در همسویی با سخن مذکور به نظرات آیت الله آقا سید حسین طباطبایی بروجردی، مرجع بزرگ شیعه استناد می کنیم: "فیکون المراد انّ الناس مالکون لأموالهم، و على تقدیره"، یعنی مراد از این قاعده، مالکیت بر مال و سرنوشت است (تقریرات ثلاث، ص181).
[28]"الْحُرُّ حُرٌّ وَ إِنْ‏ مَسَّهُ‏ الضُّر"غررالحکم، ص71؛ "جَاءَ إِلَى عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ لَهُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ لِی إِلَیک حَاجَةً فَقَالَ اکتُبْهَا فِی‏ الْأَرْضِ‏ فَإِنِّی أَرَى الضُّرَّ فِیک بَیناً فَکتَبَ فِی الْأَرْض‏" امالی شیخ صدوق، ص 273.
[29]"تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضا بعضا اربابا من دون الله"(آل عمران، 64).
[30]"ان المساجد لله، فلا تدعوا مع الله اله"(جن، 18) و "و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیه اسمه و سعی فی خرابها" (بقره، 114).
[31]"و لا تسئلون عما کانوا یعملون" (بقره، 134 و 141)؛ "لا تزر وازرة وزر أخرى" (انعام، ‌164، اسراء، ‌15، فاطر، ‌18، زمر، 7).
[32]وَ أَشْعِرْ قَلْبَک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ‏ لَک‏ فِی‏ الدِّینِ‏ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَک فِی الْخَلْق‏" نهج البلاغه، نامه 53 و اسناد و ادله دیگر. 
[33]"کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون" (صف، 3)؛ "مَنکَانَیُومِنُبِاللَّهِوَالیَومِالآخِرِفَلیَفِاِذَاوَعَدَ"اصولکافی، ج2، ص 364، ازجعفر صادقازرسولخاتم؛ "لَیسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ مَاکرَ مُسْلِما"اصول کافی، ج 2، ص 337، ازجعفر صادقازپیامبر؛مَنْ لَقِی الْمُسْلِمِینَ بِوَجْهَینِ وَ لِسَانَینِ جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَهُ‏ لِسَانَانِ‏ مِنْ‏ نَار”  اصولکافی،ج، ص 51، از جعفر صادق.
[34]"لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم" (نساء، 148) و همچنین (انعام، 20 و 21، سجده، 22، زمر، 32، بقره، 114 و...؛ 
[35]"سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یُصْبِحُ مَغْمُوماً لا یَدْرِی سَبَبَ غَمِّه إِذا اَصابَهُ ذَلِکَ فَلْیَعْلَمْ اَنَّ اَخاهُ مَغْمُوم"ٌ الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا، ص 335.
[36]"ان الله لیس بظلام للعبید" (حج، 10، انفال، 51، آل عمران، 182 و آیات مشابه: یونس، 44، فصلت 46، ق، 29 و....
[37]"لا ینال عهدی الظالمین" (بقره 124)؛ "و لم یکن جبارا عصیا" (مریم، 14)؛ "و لم یجعلنی جبارا شقیا" (مریم، 32). 
[38]" إن الله یأمر بالعدل و الإحسان" (نحل، 90)؛ "کونوا قوامین بالقسط " (نساء، 135).
[39]"الزعیم غارم" (قاعده فقهی).
[40]"من اتلف مال الغیر فهو له ضامن" (قاعده فقهی).
[41]"ان جائکم فاسق بنبإ فتبینوا" (حجرات، 6).
[42]"کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته" عوالی اللئالی، ج 1، ص 364.
[43]"نبیء عبادی انی انا الغفور الرحیم" (سوره حجر، 49)؛ "و اما بنعمه ربک فحدث" (ضحی، 11)؛ "فانظر الی آثار رحمت الله" (روم، 50)؛ "مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"جامع الأسرار، ص 211.
[44]"اعلام الجاهل علی العالم واجب" (قاعده فقهی).
[45]"اخذ الله من العلما ان لا یقاروا على کظه ظالم و لا سغب مظلوم" نهج البلاغه، خطبه 3؛ "إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ‏ وَ إِلَّا فَعَلَیهِ‏ لَعْنَةُ اللَّهِ‏ وَ الْمَلائِکةِ وَ النَّاسِ‏ أَجْمَعِین‏"؛ بحارالانوار، ج 54، ص 234‌؛ "اذا ظهر فی العالم البدع فعلى العالم أن یظهر علمه‏ و الا فعلیه‏ لعنة اللّه‏ و الملائکة و الناس‏ أجمعین‏" شرح اصول کافی مازندرانی،‌ج 7، ص 397.
[46]"لا عمل کالتحقیق" غرر الحکم، ص 768.
[47]"و اعز ارکانه علی من غالبه... و برهانا لمن تکلم به" نهج البلاغه، خطبه 105؛ "لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان"  (حدید، 25) و...
[48]"السِّجْنُ‏ أَحَدُ الْقَبْرَین"‏ تصنیف غررالحکم، ‌ص 479.
[49]"رَحِمَ اللهُ أَخِی یُوسُف لَو اَنَا اَطَانَ الرَّسُولُ بَعدَ طُولِ الحَبس لَاَسرَعت الاِجَابَة" کنزالعمال، حدیث 32402.
[50]"لَوْ کنْتُ‏ بِمَنْزِلَةِ یوسُفَ‏ حِینَ أَرْسَلَ إِلَیهِ الْمَلِک یسْأَلُهُ عَنْ رُؤْیاهُ مَا حَدَّثْتُهُ حَتَّى أَشْتَرِطَ عَلَیهِ أَنْ یخْرِجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَ عَجِبْتُ لِصَبْرِهِ عَنْ شَأْنِ امْرَأَةِ الْمَلِک حَتَّى أَظْهَرَ اللَّهُ عُذْرَه‏" تفسیر عیاشی، ج 2، ص 179؛ بحارالانوار، ج 12، ص 303.
[51]"ما کان لنبی ان یغل" (آل عمران،‌161).
[52]"قال لئن اتخذت إلها غیری لأجعلنک من المسجونین" (شعراء، 29)؛ "قال فرعون آمنتم به قبل أن آذن لکم... لأقطعن أیدیکم و أرجلکم من خلاف ثم لأصلبنکم أجمعین" (اعراف، 123و 124).
[53]"انّی‏ لم‏ أبعث‏ لعّانا و لکنّی بعثت داعیا و رحمة"سفینه البحار، ج 2، ص 681؛ "إنّی لم أبعث‏ لعّانا، و إنّما بعثت‏ رحمة" میزان الحکمه، ج 10، ص 310 و  صحیح مسلم، ج 8،‌ص 24؛ "إنما بعثت‏ رحمة و لم أبعث‏ عذابا" شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص 221؛ برای توضیح بیشتر رجوع کنید به مقاله نگارنده تحت عنوان "ضرورت و راهکارهای منسوخ کردن تبعیض و خشونت دینی".
[54]"جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ‏ عِبَادِهِ‏ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عَبَّادِ اللَّهِ کانَ ذَلِک مُؤَدِّیاً إِلَى الْقِیامِ بِحُقُوقِ اللَّه‏" غررالحکم، ص 340؛ "عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکعَتَینِ الْأَخِیرَتَینِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ شَی‏ءٌ قَالَ وَ مَا ذَاک قَالُوا خَفَّفْتَ‏ فِی‏ الرَّکعَتَینِ‏ الْأَخِیرَتَینِ فَقَالَ لَهُمْ أَ وَ مَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِی‏" وسائل الشیعه، ج 8، ص 419، از جعفر صادق.
[55]"ان الله یعذب یوم القیامه الذین یعذبون الناس فی الدنیا" کنزالعمال، ج5، حدیث 13377 و مهذب الاحکام سبزواری، ج 15، ص 223؛ "و من لطم خد امرئ مسلم او وجهه بدد الله عظامه یوم القیامة و حشر مغلولا حتى یدخل جهنم الا ان یتوب" من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 15، از پیامبر؛ "من ضرب غیر ضاربه فعلیه لعنة الله" دعائم الاسلام، ج 2، ص 402،‌ از پیامبر؛ "لو ان رجلًا ضرب رجلًا سوطا لضربه الله سوطا من نار" دعائم الاسلام، ج 2، ص 541، از جعفر صادق.
[56]"لَا حَدَّ عَلَى مُعْتَرِفٍ بَعْدَ بَلَاءٍ إِنَّهُ مَنْ قَیدْتَ أَوْ حَبَسْتَ أَوْ تَهَدَّدْتَ‏ فَلَا إِقْرَارَ لَه‏"کشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین‏، ص 63؛ "مَنْ‏ أَقَرَّ بِحَدٍّ عَلَى‏ تَخْوِیفٍ‏ أَوْ حَبْسٍ أَوْ ضَرْبٍ لَمْ یجُزْ ذَلِک عَلَیهِ وَ لَا یحَد" دعائم الاسلام، ج 2، ص 466،‌ از علی ابن ابیطالب؛ "لَا یجُوزُ عَلَى‏ رَجُلٍ‏ قَوَدٌ وَ لَا حَدٌّ وَ لَا بِإِقْرَارٍ بِتَخْوِیفٍ وَ لَا حَبْسٍ وَ لَا بِضَرْبٍ وَ لَا بِقَید" الجعفریات، ص 122،‌ از جعفر صادق.
[57]"مَنْ‏ رَوَّعَ‏ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ‏ لِیصِیبَهُ مِنْهُ مَکرُوهٌ فَلَمْ یصِبْهُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ مَنْ‏ رَوَّعَ‏ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ‏ لِیصِیبَهُ مِنْهُ مَکرُوهٌ فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِی النَّاراصول کافی، ج 2، ص 368، از جعفر صادق.
[58]"و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و أسیرا" (دهر، ‌8)؛ "استوصوا بالاساری خیرا" تاریخ الاسلام، ج 2 (المغازی)، ص 119.
[59]"لا اکراه فی الدین" (بقره، ‌256).
[60]"لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان"  (حدید، 25)؛ "کونوا قوامین لله شهداء بالقسط... اعدلوا هو أقرب للتقوى" (مائده، 8)؛ "و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط" (انعام، 152)؛ "کونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْط" (نساء، 135).
[61]"لا تلقوا بأیدیکم إلى التهلکة" (بقره، 195)؛‌ (مائده 28 و 32).
[62]"حُرْمَةُ الْجَارِ عَلَى‏ الْجَارِ کحُرْمَةِ أُمِّه‏" و ایضا "حُسْنُ‏ الْجِوَارِ یعْمُرُ الدِّیارَ وَ یزِیدُ فِی الْأَعْمَار"و همچنین "یزید فی الرزق" اصول کافی، ج 2، ص 666، از جعفر صادق از پدرانش؛ "کف ایدیهم عنکم و ایدیکم عنهم" (فتح، 24) و همچنین آیه 36 از سوره نساء.
[63]"الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ‏ النَّاسُ‏ مِنْ یدِهِ وَ لِسَانِه‏" معانی الاخبار، ‌ص 239،‌از جعفر صادق؛ "الْمؤمِنُ مَنْ آمَنَهُ النّاسِ عَلَی دِمائِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ" میزان الحکمه، ج 1، ص 455، از کنزالعمال، ص 739، از پیامبر.
[64]"مَااُرِیدُلَکَحَرْباًوَلَاعَلَیکَخِلَافاًوَاِنّیلَخَائِفُاللهِفِیتَرْکِذلِکَ...وَفِیاَوْلِیائِکَالْمُلحِدِینِحِزْبُالظَّلَمَهِوَاَوْلیاءِالشَّیاَطِینِ" امامه و السیاسه، ج 1، ص 202 و انساب الاشراف، ج 5 ص 128،‌ نامه حسین ابن علی به معاویه؛ آیات 109 و 197 از سوره بقره، 20 و 64 از سوره آل عمران، 128 از سوره نساء، 64 از سوره مائده (کلما أوقدوا نارا للحرب أطفأها الله)،‌ 61 از سوره انفال، 53 از سوره اسراء، 10 از سوره حجرات، 8 از سوره ممتحنه، 6 از سوره کافرون. 
[65]"نَهَى رَسُولُ اللَّهِ اَنْ یلْقَى السَّمُّ فِی بِلَادِ الْمُشْرِکینَ"اصول کافی، ج 5، ص 28، از علی ابن ابیطالب.
[66]"نَهَى‏ عَنْ‏ قَتْلِ‏ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ فِی دَارِ الْحَرْب‏... ِ وَ الْأَعْمَى وَ الشَّیخُ الْفَانِی وَ الْمَرْأَةُ وَ الْوِلْدَانُ فِی أَرْضِ الْحَرْب‏" تهذیب الاحکام، ج 6، ص 156.
[67]"هو الذی جعل لکم الارض ذلولا فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور"(ملک، 15) و "سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا" (جاثیه، 13).
[68]"حرمة ماله‏ کحرمة دمه‏"(قاعده فقهی).
[69]"الْفَقْرُ أَشَدُّ مِنَ‏ الْقَتْل‏" جامع الاخبار، ص 109، ‌از پیامبر.
[70]"الْفَقْرُ إِلَی‏ أَشَدُّ مِنْ‏ نَارِ نُمْرُود" جامع الاخبار، ص 109، ‌از پیامبر.
[71]"قَالَ اللَّه‏تعالی فَبِعِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ‏ فِی‏ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‏ أَشَدَّ مِنَ‏ الْفَقْر"جامع الاخبار، ص 109، ‌از پیامبر.
[72]"لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیةِ یا بُنَی إِنِّی أَخَافُ عَلَیک الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیةٌ لِلْمَقْت‏" نهج البلاغه،  حکمت، 311، کلام علی به فرزندش محمد حنفیه؛"لا دین لمن لا معاش له" و "من لا معاش له، لا معاد له".
[73]"مَلْعُونٌ‏ مَنْ‏ أَلْقَى‏ کلَّهُ‏ عَلَى‏ النَّاسِ‏. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیعَ مَنْ یعُول‏" اصول کافی، ج 4، ص 12،‌ از پیامبر.
[74]"الاقرب یمنع الابعد"(قاعده فقهی)؛ "جُودُ الْوُلَاةِ بِفَیْ‏ءِ الْمُسْلِمِینَ جَوْرٌ" غررالحکم، ص 336.
[75]"نَظَرُک‏ فِی‏ عِمَارَةِ الْأَرْضِ‏ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِک فِی اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِک لَا یدْرَک إِلَّا بِالْعِمَارَة"نهج البلاغه، نامه 53.
[76]"ان الارض ارض الله و العباد عباد الله من احیا مواتا فهی له (فهو احق به)" نهج الفصاحه، حدیث 1051.
[77]"لَا یکونُ‏ الْعُمْرَانُ‏ حَیثُ‏ یجُورُ السُّلْطَان‏" عیون الحکم، حدیث 10022، از علی ابن ابیطالب.
[78]"الذُّنُوبُ الَّتِی تَحْبِسُ غَیثَ السَّمَاءِ جَوْرُ الْحُکامِ‏ فِی‏ الْقَضَاءِ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ کتْمَانُ الشَّهَادَةمعانی الاخبار، ص 271، از زین العابدین؛ اذَا کانَ أُمَرَاؤُکمْ شِرَارَکم‏فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیرٌ لَکمْ‏ مِنْ‏ ظَهْرِهَاتحف العقول، ص 36؛ بحارالانوار، ج 74، ص 139، از پیامبر.
[79]"لَیسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا تَحْرِیمَ‏ الْحَلَالِ‏ وَ لَا إِضَاعَةَ الْمَال‏"مستدرک الوسائل، ج 12، ص 51،‌ از پیامبر.
[80]"عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ: أَنَّهُ قَالَ لَهُ النَّبِی ص لَوْ رَأَیتَ‏ رَجُلًا عَلَى‏ فَاحِشَةٍ قَالَ أَسْتُرُهُ قَالَ إِنْ رَأَیتَهُ ثَانِیاً قَالَ أَسْتُرُهُ بِإِزَارِی وَ رِدَائِی إِلَى ثَلَاثِ مَرَّاتٍ فَقَالَ النَّبِی: لَا فَتَى إِلَّا عَلِی‏" میزان الحکمة، ج 8، ص 580، از مستدرک الوسایل، ج 12، ص 426.
[81]"ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه" (بقره، 201).
[82]"و لا تنس نصیبک من الدنیا" (قصص، 77).
[83]"الهوا و العبوا، فانی اکره ان یرى فی دینکم غلظة" کنزالعمال حدیث 40616؛ نهج الفصاحه، ص 105، حدیث 531؛ "و من آیاته منامکم باللیل و النهار" (روم، 23).
[84]"اَلیَنَ النَّاسِ فَقُولُ لَهُ قَالَ لَیِّنَا وَ کَانَ رَجُلاً مِن رِجَالِکُم اِلَّا اَنَّهُ کَانَ ضَحَّاکاً بَسّاماً" الطبقات کبری، ج 10، ص 365، از عایشه زن پیغمبر.
[85]"اَللَّهُمَّاِنِّیاَسْأَلُکزِینَهمکارمالاخلاق،ص6؛ "إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّجَمُّل‏" اصول کافی، ج 6، ص 440. 
[86]"قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده" (اعراف، 32)؛ "ان الله اذا انعم علی عبد نعمة احب ان تری علیه" نهج الفصاحه، ‌ص 289.
[87]"زوجوا ابناءکم و بناتکم، قیل یا رسول الله هذا ابناؤنا فکیف بناتنا؟ قال حلوهن الذهب و الفضة، و اجیدوا لهن الکسوة، و احسنوا إلیهن بالنخلة لیرغب فیهن" میزان الحکمه، ج 3، ص 272، از پیامبر؛ "لِلرِّجَالِ قُصُّوا أَظَافِیرَکمْ وَ لِلنِّسَاءِ اتْرُکنَ‏ فَإِنَّهُ أَزْینُ لَکن‏" اصول کافی، ج 6، ص 492.
[88]"جلوس المرء عند عیاله احب الی الله من اعتکاف فی مسجدی هذا" میزان الحکمه، ج 4، ص287، حدیث 7884.
[89]"خدمه العیال کفاره للکبائر و یطفی غضب الرب" مستدرک الوسایل، ج 13، ص 49؛ جامع احادیث شیعه، ج 22، ص 306، از علی ابن ابیطالب.
[90]"قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا" اصول کافی، ج 5، ص 569، از پیامبر؛ "و إذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها" (نساء، 86).
[91]"إذَا أرَادَ اللهُ بِأَهلِ بَیتٍ خَیراً أدخَلَ عَلَیهِم بابَ رِفقٍ" شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، صفحه 339 از علی ابن ابیطالب؛ "کَانَ النَّبِی اَرْحَمَ النَّاسِ بِالْعَیالِ" الادب المفرد، ص 119، حدیث 376،‌ از پیامبر؛ "أَقْرَبُکمْ مِنِّی مَجْلِساً یوْمَ الْقِیامَةِ- أَحْسَنُکمْ خُلُقاً وَ خَیرُکمْ خَیرُکمْ‏ لِأَهْلِه‏" مسند الامام الرضا، ص 297، از علی ابن موسی الرضا؛ " الَّذِی یطْلُبُ‏ مِنْ‏ فَضْلِ‏ اللَّهِ‏ مَا یکفُّ بِهِ عِیالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه‏" وسائل الشیعه، ج 17، ص 67،‌ از علی ابن موسی الرضا؛ َ"أَنَّ الْحَجَ‏ أَفْضَلُ‏ مِنَ‏ الصَّلَاةِ وَ الصِّیامِ‏ لِأَنَّ الْمُصَلِّی إِنَّمَا یشْتَغِلُ عَنْ أَهْلِهِ سَاعَةً وَ أَنَّ الصَّائِمَ یشْتَغِلُ عَنْ أَهْلِهِ بَیاضَ یوْمٍ وَ أَنَّ الْحَاجَّ یشْخِصُ بَدَنَهُ وَ یضْحِی نَفْسَهُ وَ ینْفِقُ مَالَهُ وَ یطِیلُ الْغَیبَةَ عَنْ أَهْلِهِ لَا فِی مَالٍ یرْجُوهُ وَ لَا إِلَى تِجَارَة" وسائل الشیعه، ج 11، ص 112، از امام محمد باقر؛ "مِنِ امْرَأَةٍ تَحَمَّلُ‏ مِنْ‏ زَوْجِهَا کلِمَةً إِلَّا کتَبَ اللَّهُ لَهَا بِکلِّ کلِمَةٍ مَا کتَبَ مِنَ الْأَجْرِ لِلصَّائِمِ وَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه‏" مستدرک الوسائل،‌ج 14، ص 245، از پیامبر؛ "جاء رجل الی النبی و هو یرید الجهاد و امه تمنعه فقال النبی: عند امک قر فان لک من الاجر عندها مثل ما لک فی الجهاد" مصنف عبد الرزاق، ج 8، ص 463، حدیث 15914؛ "سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذَّهَبِ یحَلَّى بِهِ الصِّبْیانُ فَقَالَ کانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع یحَلِّی‏ وُلْدَهُ‏ وَ نِسَاءَهُ‏ بِالذَّهَبِ‏ وَ الْفِضَّة" اصول کافی، ج 6، ص 475.
[92]"افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فی نکاح حتی یجمع الله بینهما" اصول کافی، ج 5، ص 331؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص45؛ آیات 223 و 187 از سوره بقره؛ 21 از سوره روم و 32 از سوره نور.
[93]"مَنْ مَشَى فِی إِصْلَاحٍ بَینَ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى أَجْرَ أَلْفِ‏ شَهِیدٍ قُتِلُوا فِی‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ‏ حَقّا" ثواب الاعمال، ص 289، از پیامبر.
[94]"مَنْ‏ عَمِلَ‏ فِی‏ فُرْقَةٍ بَینَ‏ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا کانَ عَلَیهِ غَضَبُ اللَّهِ وَ لَعْنَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة" ثواب الاعمال، ص 288، از پیامبر.
[95]"فَأَی رَجُلٍ لَطَمَ امْرَأَتَهُ لَطْمَةً أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَالِکاً خَازِنَ‏ النِّیرَانِ‏ فَیلْطِمُهُ‏ عَلَى حُرِّ وَجْهِهِ سَبْعِینَ لَطْمَةً فِی نَارِ جَهَنَّم‏" مستدرک الوسایل، ج 14، 250.
[96]"مَنِ‏ اتَّخَذَ زَوْجَةً فَلْیکرِمْهَا" مستدرک الوسایل، ج 14، 251،‌ از پیامبر.
[97]"اِعْدِلُوا بَیْنَ أوْلَادِکُمْ کَمَا تُحِبُّونَ أنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْف‏" مکارم الاخلاق طبرسی، ص 220،از پیامبر؛ "سَاوُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ فِی الْعَطِیَّةِ فَلَوْ کُنْتُ مُفَضِّلاً اَحَداً لَفَضَّلْتُ النِّساءِ" نهج الفصاحه، ص 519.
[98]"لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَکم‏" علل الشرایع، ج 1، ص 81، از پیامبر.
[99]"ان فی الجنه دارا یقال لها دار الفرج لا یدخلها الا من فرح الصبیان" کنزالعمال، ج3، حدیث 6009.
[100]"عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ: رَأَیتُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ عَلَى عَاتِقَی رَسُولِ اللَّهِ ص فَقُلْتُ نِعْمَ الْفَرَسُ لَکمَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ وَ نِعْمَ‏ الْفَارِسَانِ‏ هُمَا"بحارالانوار، ج 43، ص 285.
[101]"لَمَّا فَتَحَ نَبِی اللَّهِ مَکَّةَ جَعَلَ اَهْلُ مَکَّةَ یاْتُونَهُ بِصِبیانِهِم فَیدعُوا لَهُم بِالبَرَکَةِ وَ یمْسَحُ رُؤسَهُمسنن ابی داود، ج 4، ص 80، حدیث 4181؛ معجمکبیر، ج 22، ص 151، حدیث 406.
[102]"اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کالنَّقْشِ‏ فِی‏ الْحَجَر" کنز الفوائد، ‌ج 1، ‌ص 319، از علی ابن ابیطالب.
[103]"طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ فِی‏ کلِ‏ حَال‏" وسائل الشیعه، ج 27، ص 27، ‌از جعفر صادق؛ "اطلبوا العلم ولو بالصّین‏" شرح اصول کافی جیلانی، ج 2، ص 389،‌ از پیامبر.
[104]"لَا تُفْسِدْ عَلَى‏ الْقَوْمِ‏ مَاءَهُم‏" اصول کافی، ج 3، ص 65، از جعفر صادق؛ "لَا تَطِیبُ‏ السُّکنَى‏ إِلَّا بِثَلَاثٍ الْهَوَاءِ الطَّیبِ وَ الْمَاءِ الْغَزِیرِ الْعَذْبِ وَ الْأَرْضِ الْخَوَّارَة" تحف العقول، ص 320 و....
[105]"نهی عن قتل کلّ ذی روح الّا ان یؤذی" کنزالعمال، حدیث 39981.
[106]"لِلدَّابَّةِ عَلَى صَاحِبِهَا خِصَالٌ یبْدَأُ بِعَلْفِهَا إِذَا نَزَلَ وَ یعْرِضُ عَلَیهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ وَ لَا یضْرِبُ وَجْهَهَا فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهَا وَ لَا یقِفُ عَلَى ظَهْرِهَا إِلَّا فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ لَا یکلِّفُهَا مِنَ‏ الْمَشْی‏ إِلَّا مَا تُطِیق‏" الفصول المهمه،‌ شیخ حر عاملی، ج 3، ص 348، از پیامبر.
[107]"لَا تَضْرِبُوا وُجُوهَ‏ الدَّوَابِ‏ وَ کلُّ شَی‏ءٍ فِیهِ الرُّوحُمحاسن برقی، ج 2، 633، از علی ابن ابیطالب؛ "لا تضربوا الوجوه و لا تلعنوها" من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 287، از علی ابن ابیطالب.
[108]"و نهى عن التحریش بین البهائم الا بالکلاب" الجامع للشرایع، ص 397.

هیچ نظری موجود نیست: