روز بیست و پنجم رجب مصادف است با شهادت زندانی سیاسی و اعتقادی، موسی بن جعفر
الکاظم، یاد آن بندی مظلوم را در سلول مخوف و موحشم گرامی داشته و از آفریدگار
بنده نواز و مهربان ختم غائله استبداد را در هر زمان و مکان مسئلت نمودم.
تاریخ مصلحان و منجیان و مبشران، آکنده از ظلم و خفقان و خشونت و قساوت
دیکتاتورانی است که سعی در سانسور حقایق کرده و اهتمام در بایکوت حقوق رعایای بی
گناه و بی پناه داشته اند.
امام هفتم ما، آلبوم آزار و اذیت منکران فضیلت و معارضان معنویت است. این
منادی الهی که گناهش، افشای ادبیات قدسی و ابلاغ انشات ربوبی بود. در بدترین شرایط
محبس و در سخت ترین وضعیت حیاتی تقویم بشریت را آهنگ آزادی داد و رنگ استقلال زد و
نوای رهائی بخشید.
او که
کیفر تنفس ظهوری در نشئه غیبت را می چشید بر در و دیوار زمان با خون مقدس خود
نوشت. أن للحق
دولة وللباطل جولة، حکومتهای مردمی و انسان دوست و وجدان
گرا، می مانند و رژیمهای خودکامه و شکنجه گر و زالوصفت نابود می شوند . من در این
زمانه درد آن الگوی شکیبائی و اسوه استقامت و تبلور ستم ستیزی را با گوشت و پوست و
استخوانم درک می کنم و نامش را در روزگار
روزمرگی خویش زنده نگه می دارم. به راستی که اعصار تکرار ادوار گذشته است. در آن
دوره، یکه تاز میدان رذائل و خبائث و خیانت، عباسی ها بودند و آثارجنائی و ظلمانی
مثبوته آنها کلاسهای درس خلفای نامیمون کنونی آنهاست. آن روز بنی عباس به عنوان
دیانت، سیاستهای شیطانی خویش را عملی می کردند و در لفافه خلافت نبوی تسمه از گرده
امت مسلمان می کشیدند و اینک نیز در قالب ولایت مطلقه فقیه سلطنت خونینی را بر پا
کرده اند که سی و پنج سال است یک چشم ملت موحد اشک و چشم دیگرشان خون می باشد. آن روز
صدای آزادیخواهانه مبلغان توحیدی را در سیاهچالهای مرگبار خفه می نمودند و امروز
نیز میراث بران زرو زور و تزویر سیاست زندان گرائی و محبس گشائی و بندی پروری را
اعمال می سازند.
من در این مقطع حساس و خطیر میهن بر بدن ضعیف و نحیف امام کاظم اذان استغاثه
می گویم و دست و پا و گردن زنجیر شده آن پیشوای معترضان بی عدالتی را به شفاعت
می گیرم تا هر چه زودتر به عمر جهنمی و زندگی ننگین مدعیان شریعت خاتمه آید و
پروردگار رئوف به فریاد مردم بی نوا و غارت شده
ایران برسد و ریشه حکام جور را بِکند.
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران – تهران – زندان اوین
4 خرداد 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر