آقای کاظمینی بروجردی در نیمه مهر ۸۵ مورد
هجوم نیروها قرار گرفت و به همراه اقوام و هوادارانش دستگیر شدند و تاکنون بدون یک
روز مرخصی در زندان می باشد .
وی اخیرا
دو نامه از اوین برای آیت الله سیستانی و شیخ عیسی قاسم بحرینی نوشته اند که در
این رابطه خبرگزاری فریاد سبز از دکتر رویا عراقی معاون آقای بروجردی می پرسید:
1-
اخبار بسیاری در مورد بیماری آقای کاظمینی بروجردی منتشر شده است چه
عاملی باعث شده که با مرخصی درمانی ایشان موافقت نشود؟
همانطور که مستحضر هستید ، آقای
بروجردی همواره زیر شدیدترین شکنجه ها بوده و از تاریخ دستگیری ایشان در 16 مهر
1385 تا کنون که حدود 6سال از زندانی شدن ایشان میگذرد، حتی یک ساعت هم مرخصی
نداشته اند و بدون وکیل و درمان بوده اند و تمام این شکنجه ها و رفتارها برای
خاموش کردن صدای عدالت خواهی و صلح طلبی این مبارز وآزادیخواه است.
آقای بروجردی به
دلیل رد اصل ولایت فقیه، آن هم براساس اصول و آیات قرانی که خود رژیم به آنها
استناد میکند برای توجیه رفتار خود،رژیم ایشان را اصلی ترین و سرسخت ترین دشمن خود
میداند و همواره تلاش داشته است که ایشان را حذف فیزیکی کنند.به عنوان مثال تا
کنون چندین بار اخبار سوء قصد به جان ایشان را داشته ایم که خوشبختانه ناکام مانده
است. حال ، عدم موافقت با مرخصی درمانی، خود تحمیل و فراهم آوردن شرایط یک مرگ تدریجی برای این آزادیخواه است وتمام
اینها نشان میدهد که رژیم تا چه حد در تلاش برای ازبین بردن ایشان جدی است.
2- خبری بود مبنی بر شایعه آزادی ایشان آیا صحت
دارد؟آیا امکانش هست که به این زودی ها شاهد آزادی ایشان باشیم؟
عرض کنم که این شایعه توسط عوامل خود
رژیم پخش شده است. یکی از علل انتشار این شایعه ، بررسی طرز برخورد جامعه بین
المللی و طرفداران ایشان با این موضوع است و علت دیگر این است که ایشان اخیرا نامه
های مهم زیادی از داخل زندان به مقامات و افراد سرشناس بین المللی فرستاده اند
ورژیم با انتشار شایعه آزادی ایشان، میخواهد اینطور عنوان کند که ایشان تحت هیچ
فشاری نیستند و آزادانه میتوانند در جامعه ایران انتقاد کنند و به نوعی تاثیر این فریاد های عدالت خواهی را
بی اثر نمایند.
من فکر نمیکنم با این شرایط رژیم
بتواند ایشان را ازاد کند بخاطر اینکه آقای بروجردی مطالبات شخصی ندارند ومطالبات مردمی ایشان از ابتدا
تا کنون مشخص و روشن بیان شده است. ایشان با ولایت فقیه و همچنین با نوع حکومت که
همانا حکومت دینی است مخالفند و نیز قانون اساسی کنونی را به رسمیت نمیشناسند.
در ضمن تقاضای برگزاری رفراندوم آزاد دارند.
ایشان سالها تحت بدترین نوع شکنجه های روحی و جسمی بوده اند و همچنین خانواده و
هوادارانشان هم هزینه داده اند اما هرگز از مواضع خود دست برنداشته و سازش نکرده
است . پس مشکل همچنان به قوت خود باقی است
اینکه ایشان همچنان در زندان است بدون
محاکمه علنی و یا بدون حضور وکیل مدافع بیانگر این است که پرونده ایشان از مسیر
قانونی و با عدالت بررسی نشده است .و....
3- هدف آقای بروجردی از نوشتن دو نامه اخیر به شیخ عیسی قاسم بحرینی و آیت الله سیستانی چه بوده است؟
رژیم ایران ادعا میکند که یک رژیم اسلامی و شیعی است و سعی دارد تا با
اتکا به این عناوین بین مردم ایران مشروعیت کسب کند و قوانین خود خواسته را به نام دین و سنت بر مردم تحمیل نماید ولی اقای بروجردی با
استناد به اسناد موثق و مورد توافق همه علمای اسلامی به ویژه منابع شیعی این
مشروعیت را زیر سوال برده است و در اصل، تیشه به ریشه این رژیم ستمدینی زده است،
ایشان در این زمینه بسیار شجاعت و فداکاری از خود نشان داده است و هزینه های زیادی
داده است . اگر سایر علمای اسلامی بویژه رهبران جهان تشیع و روحیانیون ایران با
ایشان همکاری و هم صدایی کرده بودند خیلی زودتر از این تاریخ ماهیت غیر دینی و
نامشروع این حکومت افشا می شد و کار به اینجا نمی کشید که به نام دین جوانان و
نخبگان ایرانی را زندانی کنند، تجاوز کنند
و یا به پای چوبه دار ببرند. هر گونه جنایتی که در این سی وسه سال ما شاهد آن بوده
ایم از کشتارهای دهه شصت ،قتلهای زنجیرهای وحمله به بیت مراجع مخالف ولایت فقیه تا
هجوم وحشیانه با سلاح گرم وگاز اشک اور و
به بند کشیدن آقای بروجردی وهوادارانش و کشتن بعضی از آنها در سال85، تا ویران
کردن قبر پدرایشان آقای سید محمد علی کاظمینی بروجردی وقتل وکشتارهای خونین در سال
88، همه این تجاوز وکشتار، تنها با مجوز وفتوای ولایت فقیه و تربیت نیروهای فدایی امام بوده است که جهان شاهد آن است که تا امروز چه به سر ایران که
نیاورده اند .و از طرف دیگر به بهای نابودی اعتقادات مردم، پول و ثروت این ملت را
به تاراج برده اند. از این رو، آقای بروجردی، به رهبران برجسته شیعه نامه نوشته اند و از آنان
خواسته اند که در مورد این رژیم با دید دیگری قضاوت کنند. نامه ایشان خطاب به
مراجع برجسته شیعه ، که پیروان زیادی دارند می باشد وهشدار در مورد اینکه سکوت آنها
به مفهوم حمایت از ملاهای درباری و جنایات آنها خواهد بود .
سوالی که مطرح است این است که:
آیا به عنوان یک متخصص دینی
وظیفه ایشان در مقابل جوانان شیعه
که به خاطر اوج محرومیتهای مالی و اعتقادی
در مسیر استحاله فکری قرار دارند، سکوت وسر در زیر عبا کشیدن است ؟
درحالت کلی، این نامه، نه تنها خطاب به ایشان، بلکه روی سخن آن با همه
مراجع است که در برابر مسئولیت تاریخی خود عکس العمل مناسب نشان دهند . تاریخ را نیز به شهادت گرفته است برچگونگی
مبارزات و گفته هایشان و رفتاری که با او و طرفداران و هم فکرانش شده است.
4- چرا ایشون که خودشان را مدافع
مذهب می نامند و در حال حاضر در زندان
هستند با رژیم
اسلامی مخالفت می کنند ؟
دفاع از انسانیت و حتی اسلام یک مسئله است و
دفاع از رژیم اسلامی یک مسئله کاملا
متفاوت. دفاع از هر عقیده ای آزاد است و دین یک مسئله کاملا شخصی و خصوصی است که
هر کسی میتواند برای خود اعتقاداتی داشته باشد حال این اعتقادات میتواند اسلامی یا
هرنوع دیگری باشد. حرف اصلی ایشان اینست که حکومت نباید دینی و ایدئولوژیک باشد و
سوء استفاده از قوانین دینی به عنوان
دستاویزی برای دیکتاتورها برای حفظ قدرت و منافع افراد قدرت طلب گردد. دین
سیاسی راه را برای سوء استفاده افراد سودجو هموار میکند و راه هرگونه اعتراض و
پاسخگویی مسئولین را در برابرمردم به اسم الهی بودن می بندد.البته موضوع بسیار مفصل
است که در اینجا نمیتوان به تمام جنبه های آن پرداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر