۱۳۹۷ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

ممانعت از اجراي سخنراني و خواندن پيام اقاي بروجردي در مراسم سالگرد ترور دكتر بختيار در پاريس +متن پیام

روز دوشنبه ششم اوت اعضای نهضت مقاومت ملی مانع از ایراد سخنرانی نماینده بروجردی و قرائت پیام آقای بروجردی شدند در زیر متن سخنرانی و پیام را بخوانید 
درود بر شما حاضرین عزیز و گرامی / خوشحالم که در جمع شما هستم.
درود می فرستم به روان دکتر بختیار و دیگر آزادمردانی که جان خود را برای دفاع از میهن در برابر اهریمن جمهوری اسلامی و حامیانش فدا کردند
یادش گرامی باد که عاشق ایران بود، در بیان و گفتار، بی پرده و رو راست، در کردار، عمل گرا و در پندار، نیک اندیش و دوراندیش بود. او در همان 37 روز دوران صدارت خویش، به اندازه 37 سال درهم شکست و از نزدیک ترین دوستان خود که در آن هنگامه حساس تبدیل به رقیب نادان شده بودند تا دشمنان مذهبی و مکتبی خود آسیب فراوان دید؛ حتي  نظامیانی که سالیان متمادی از سفره میهن و مردم بهره گرفته بودند، به ناگاه به فرمانده خود و دولت قانونی کشور پشت کردند و اعلام بی طرفی نمودند تا راه برای اهریمن هموار شود و انیران بر ایران ما چیره گردد.
هر چند او تنها ماند، ولی هرگز آلوده سیاست بازی همرزمان پیشین خود نشد و از همین روی مورد خشم و نیرنگ کسانی قرار گرفت که به گمان خود راه رسیدن به قدرت را از نعلین و عمامه طلب می کردند.
او با قدرت و شجاعت خود در راه مبارزه با دیکتاتوری مذهبی لحظه ای از پای ننشست تا اینکه خونش را در همین راه ریختند و یک مبارز نستوه و خستگی ناپذیر را از مردم ایران گرفتند. اكنون این پرسش پيش مي آيد  كه آیا دلواپسی مرحوم بختیار در دوران ٣٧ روزه دولتش، جلوگیری از تشكیل دیكتاتوری مذهبی و حكومت ملاتاریا بود یا بررسی حوادث مرداد ٣٢؟ و آیا در این روزهایی كه هموطنان ما در خون و آتش به سر می برند و جانشان را در راه نجات میهن و رسیدن به آزادی فدا می كنند، وظیفه ما همراهی و حمایت از آنان و رساندن صدایشان به جهانیان است یا بازگو كردن كینه های دیرینه و واكاوی تاریخ، كه مرداد ٣٢ كودتا بود یا قیام؟
آیا زمان آن نرسیده است كه به جای اینكه از گذشته و تجربیات تلخ و شیرینش، مسندی بسازیم برای محاكمه یكدیگر، سكویی بسازیم برای باهم شدن و ساختن طرحی نو برای نجات میهن عزیزمان از یوغ اهریمن پلید جنایتكار؟  
من اینجا به نمایندگی از سوی یک مبارز خستگی ناپذیر دیگر شرکت می کنم کسی که از بعد از پیروزی انقلاب ننگین اسلامی، لحظه ای از مبارزه در سنگرهای اعتقادی، فرهنگی، سیاسی دست برنداشته است، بروجردی که در گذشته یک آیت الله و رهبر دینی بود و اجدادش همگی رهبران مذهبی شیعه بودند، اما برای اعتقاد راسخش به لزوم برپایی یک حکومت سکولار در ایران مبارزه کرد و هزینه های زیادی را متحمل شد. و پس از تحمل یازده سال حبس و شکنجه، اکنون نوزده ماه است که در شرایط حصر خانگی به سر می برد. ایشان ضمن ارسال درود و آروزی سلامتی برای شما عزیزان و احترام به روان و شخصیت منحصر به فرد دکتر بختیار که به درستی خطر حکومت دینی را گوشزد می کرد، ابراز می دارد:
گرفتاری اهل زمین از زمانی شروع شد که قدرت های فکری، سیاسی، اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، سعی کردند تا مدیریت جامعه را به دست بگیرند. ولی قاعدتاً، خیلی ها زیر بار نمی رفتند، چون همه انسان ها عقل دارند و اکثر مردم از درجاتی از علم و دانش برخوردار هستند، پس قدرت طلبان مجبور شدند که دست به دامن ماوراء بشوند و پای یک موجود نادیدنی به نام خدا را وسط بکشند، تا بتوانند بر بقیه مردم معاصرشان غالب بشوند، یا به این عنوان برای آیندگان درختی بکارند.
نتیجه تحقیقات من در منابع مختلف دینی و به ویژه منابع اسلامی نشان می دهد که اصل فتنه در ادیان است، من چندین منبع از منابع اسلام پیدا کردم و این ها را در کتاب های اخیر خودم جمع آوری نمودم، یک امر طبیعی است که انسان برای پیشبرد اهداف و اموراتش، زبان به تهدید بگشاید، یا هوادار جمع کند و با آنها مانور بدهد. و به همین صورت بود که این تهدید ها را بردند در فاز خدای نادیدنی، که بهشت و جهنم دارد، می بیند، می شنود و امر و نهی می کند، و این گونه شد که سلطه بر بشر از ده ها هزار سال قبل به نام معنویات و الهیات آغاز شد بدون این که این مذاهب آسمانی در اعصار مختلف، به ویژه در زمینه معرفی خداوند و شناخت خداوند خدمتی به مردم کنند.
در اینکه گیتی یک آفریدگار دارد، هیچ شکی نیست،  ولی حقیقت آن آفریدگار، با این خدایی که از زمان آدم تاکنون به واسطه ادیان گوناگون مطرح شده است، اصلاً مطابقت ندارد و نمی توان آن را پذیرفت.
خدایی که ما از ادیان تحویل گرفتیم، خدای کوچک و حقیری است که، تنها در کره زمین امر و نهی می کند و کارایی و مدیریت دارد، در حالی که هستی آنقدر بزرگ است که کره زمین در آن گم شده است.
سپس جنایتکاران آمدند و به نام همین خدا و ادیانی که آنها را به آسمان نسبت دادند، این همه جنایات را  روی زمین انجام دادند، یا تحت عنوان جهاد یا انتقال فرهنگ یا صادرات عقاید فتنه ها برپا ساختند، اکنون هم می بینیم که به نام ادیان جنایت می شود و نامش را خدمت به خدا می گذارند.
لذا به نام این خدا ترور و آدم کشی می شود، و خلق را شکنجه می کنند و اسمش را می گذارند خدمت به خداوند، يا ثواب و قربة الی الله، هر چه بدبختی و بیچارگی برای ملت ها است، در همه اعصار به نام خدا تمامش کردند، چون می دانند که خدا تنها نام و موضعی است که دست کسی به او نمی رسد که مورد پرسش قرار بگیرد! این هم برنامه خوبی برای همه ادیان است! می گویند: خدای آسمان! وقتی که گفت: آسمان، دیگر دستت کوتاه است و مشکل سر همین است صاحبان ادیان هر چه خواستند با مردم کردند، از نظر اقتصادی آن ها را استثمار کردند، از نظر امنیتی آن ها را به صلابه کشاندند، فرق نمی کند، در شرق، غرب، خاورمیانه، در اسلام، مسیحیت، یهود و در زرتشت. تاریخ ثبت شده از همه ادیان، برای ما گزارش های مهم و غیر قابل انکاری آورده، که همه سران ادیان جنایت های بسیاری بر بشر مرتکب شدند تحت عنوان خلق شرایع و مناسک و همه را اعتراف دادند، نشان دادند و فِلِش زنی کردند به سمت خدا، هر کس هر گونه که خواست به نام این خدا، خدای نامحسوس، نامرئی، هر کاری می خواهد بکند، کسی هم جرئت ندارد حرف بزند، فورا با تکفیر و اتهام محاربه مواجه می شود.
ما حرکتمان بر اساس این است که باید عبور کنیم از همه ادیان و مذاهب و راه را پی بگیریم 
ما هرگونه دخالت های خشونت آمیز را به نام ادیان در هر کجای جهان محکوم می کنیم، تاریخ گذشته را که یادآور ظلم و ستم و استعمار و استثمار بوده به نام ادیان که نسبت به خدا بوده، نسبت را می رساندند به خدا، امروز محکوم می کنیم، هرچند مربوط به دهها هزارسال قبل باشد.
ما معتقدیم که حتی روزگار جدایی دیانت از سیاست گذشته، یعنی مال دیروز بود، امروز زمانی است که ما باید خود ادیان را لایروبی کنیم که اصلاً این ها وصل به خدا نبودند، وصل به آن جایگاه عظیم و بزرگی که به عنوان فرمانروای آفرینش مطرح می شده نبودند، ما دیدمان نسبت به پروردگار فراتر از آن است که تاکنون ادیان آورده اند، و سیاست را هم سیاست درستی نمی بینیم، ما هم به ادیان اعتراض داریم هم به سیاسیون، سیاست جهانی همیشه در جهت استثمار ملت ها بوده، ما از تاریخ، هیچ گزارش خوشی نداریم، ما از تقویم بشر، هیچ کارنامه زیبایی نداریم، ما از سیاست هم عبور کرده ایم، سیاست جهانی در هر عصری، مبتنی بر انهدام ضعفا بوده، در هر جا که شما نظام طبقاتی می بینید، آنجا سیاست شیطانی است، مکرآمیز است، سیاست درست آن است که همه اهل زمین (این هفت میلیارد) دارا باشند، از منابع زمینی هم، برخوردار باشند، در بهداشت و سلامت و درمان، یکسان باشند، فقیری در عالم نباشد، گرسنه ای نباشد، دردمندی نباشد، وقتی که هست ما آن را از چشم هم الهیون می بینیم، هم سیاسیون، ما هر دو را رد می کنیم و جایگاه سومی را انتخاب کردیم که آن، عبور از سیاست و دیانت است. 

با سپاس از توجه شما گراميان
پاينده ايران
 ششم اوت 2018 پاریس

هیچ نظری موجود نیست: