۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

می خواهم بدانم، دانستن حق من است!

می خواهم بدانم، چه بدانم؟ برای چه بدانم؟ که چه شود؟
دانستن، پرده‌گشایی از جهالت است. جهل، موجب سرنگونی بشر است. سکان داران جوامع انسانی همواره  جهال عصر بوده‌اند که حقایق اخباری و اخطاری را نادیده می‌گرفتند. حقیقت امور در گرو پیروی از حقایق محسوس و ملموس است، به دنبال واقعیت‌ها نمی‌توان رفت، مگر با ادراک صحیح و سالم و کامل و این ناممکن است.

دنیا باید بداند که در کدامین شرایط اعتباری قرار دارد، اهالی کره زمین، نیازمند شناسایی همه‌جانبه دانش زیست‌محیطی هستند. انسان‌ها، خیلی چیزها را باید بدانند، ما از خانه خاکی خود چه می‌دانیم؟  ازهمنوعانمان، چه می‌دانیم؟ از منابع داخلی زمین، چه می‌دانیم؟  از خطراتی که منزل گلی ما را تهدید می‌نماید، چه می‌دانیم؟ پس باید بدانیم، دانستن، حق مسلم ماست!
و نیاز به دانستن، نقش معلمین را  پررنگ می کند، مسئولیت محققین را بالا می‌رود، شغل خبرنگاران را سنگین می کند. همه به دنبال فهمیدن باشیم، که فهمیدن اسرار هستی، لازمه زندگی ایده آل است. رموزی که در اطراف ماست، ایجاب می‌کند که به دنبال حقایق باشیم. این واقعیت‌های پنهانی، متشکل در علوم و فنون مختلف است که هنوز بخش های مختلف آن بر بشر پوشیده است. آنگاه‌ که علم پزشکی در درمان بیماری‌های ناشناخته و لاعلاج درمی‌ماند، بن‌بست "دانستن" را اعلام می‌دارد، هنگامی‌ که آدمی در حفظ وحدت جامعه، درمانده می‌شود، هشدار به واماندگی اجتماع است. وقتی ‌که معضل اعتیاد و طلاق و بیکاری و فقر و درگیری، فراگیر می‌گردد، گویای تشنگی انسان‌ها در مقوله دانستن است. دین هم مجهول است، پیروان ادیان هم از دیانت ناب هیچ نمی‌دانند، مذاهب با وجود این همه فروع و اصولشان، قادر به جوابگویی سؤالات متعدد و متنوع پیروانشان نمی‌باشند.  

پس همگی پیش به سوی دانستن که با آن تاریخ از هرگونه وارونه‌نویسی، در امان می‌ماند.


گروه نمایندگان معلم توحیدی، سید حسین کاظمینی بروجردی

هیچ نظری موجود نیست: