۱۳۸۶ آذر ۸, پنجشنبه

آخرين تحولات در ارتباط با دستگيري و ربودن هواداران آيت الله کاظميني بروجردي

  با گذشت 48 ساعت از موج جديد حملات به ياران و هواداران آيت الله کاظميني بروجردي روحاني دگرانديش مذهبي، همچنان ياران ايشان تحت تعقيب و متواري هستند. در اين سري از حملات، مامورين وزارت اطلاعات با هماهنگي شركت مخابرات ايران، ابتدا در اواخر شب تلفن و موبايل افراد را قطع كرده و سپس در ساعات اوليه بامداد به منازل آنها يورش مي برند.
تا اين ساعت دستگيري 7 تن از هواداران آيت الله بروجردي تاييد شده است که اسامي آنها به شرح ذيل مي باشد:
1- خانم ياسمن رضايي 34 ساله داراي دو فرزند خردسال 7 و 9 ساله خانه دار
2- خانم فاطمه عبدالله وند متاهل داراي فرزند خردسال 7 ساله خانه دار
3- خانم نرگس غفار زاده ( وي پيش تر نيز 2 بار در مرداد ماه 1385 و مهرماه 1385 دستگير شده بود كه در دور دوم پس از تحمل چندين ماه شكنجه و آزار با قرار وثيقه سنگين ملكي آزاد شده بود ) .
اين سه خانم در ميان چشمان خانواده ها و اهالي محل ربوده شده اند.
4- خانم مريم عظيمي ( نامبرده به مدت 15 ماه تهديد به قتل شده و تحت تعقيب بوده و چندين بار موفق به فرار از دست مامورين وزارت اطلاعات شده بود كه نهايتا ًبامداد سه شنبه 6/9/1386 در منزل يكي از دستگير شدگان شناسايي و بازداشت گرديد ).
5- آقاي امير عليزاده 39 ساله متأهل داراي 3 فرزند 6، 10 و 12 ساله، کارمند دولت
6- آقاي سيد مرتضي حسيني 36 ساله متاهل و داراي 1 فرزند 10 ساله شغل آزاد .
7- آقاي محمدرضا صادقي (حال ايشان به علت شكستگي در ناحيه پا و جمجمه و خونريزي از ناحيه سر بسيار وخيم گزارش شده است. وي چند ماه قبل با قرار وثيقه سنگين ملكي آزاد شده بود).
مقامات امنيتي و انتظامي استان تهران از علت دستگيري و سرنوشت دستگير شدگان اظهار بي اطلاعي مي كنند.

انتقال مجدد آيت الله کاظميني بروجردي به بند مخوف 209 زندان اوين
با گذشت 48 ساعت از موج جديد حملات به ياران و هواداران آيت الله کاظميني بروجردي روحاني دگرانديش مذهبي، منابع آگاه در زندان اوين از انتقال مجدد ايشان به بند مخوف 209 زندان اوين و آغاز دور جديد شكنجه و آزار بر عليه ايشان خبر دادند. ظاهرا پس از بازجويي اوليه از دستگير شدگان اخير، مسئولين وزارت اطلاعات و دادسراي وي‍ژه روحانيت تصميم دارند آيت الله و دستگيرشدگان را وادار به اعترافات جديد تلويزيوني و رسانه اي نمايند.
نظام ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران كه در دوره هاي پيشين با صحنه سازي و پخش اعترافات تلويزيوني سعي در تخريب شخصيت اين روحاني مخالف ولايت فقيه داشت، اكنون مصمم به تكرار چنين نمايش هاي دروغين مي باشد تا حداقل بخشي از آبروي از دست رفته خود در عرصه بين المللي را بازيابد.
تهران- خبرگزاري مستقل هواداران آيت الله بروجردي

موسی در کاخ فرعون چکار می کرد ؟!

مسئول بازرسی دفتر ریاست جمهوری رژیم ، حضور احمدی نژاد را در دانشگاه کلمبیا از برخی جهات همچون حضور حضرت موسی در کاخ فرعون دانست . به گزارش خبرگزاری فارس ، برادر رئیس جمهور رژیم ، داود احمدی نژاد در مراسم هفته بسیج در دانشگاه تربیت معلّم ، سفر رئیس جمهور ایران به ایالات متحده و سخنرانی در دانشگاه کلمبیا را با حضور حضرت موسی در کاخ فرعون مقایسه کرد و گفت : استکبار از قبل برنامه ریزی کرده بود که به ایشان ضربه بزند اما با شرح صدری که خداوند به ایشان داد ، او عصبانی نشد و کلماتی روحانی بر زبانش جاری شد و فضا به طرز اعجاب آوری آرام شد .
از زمان روی کار آمدن دولت نهم به ریاست احمدی نژاد ترویج و اشاعه ی خرافه پرستی شدّت بیشتری به خود گرفته است . مشاهده هاله ی نورانی ، ادعای پرچم داری عدالت در جهان و مأموریت ویژه جهانی از جانب خدا ، جزئی از بازار خرافه پرستی رژیم است که این روزها رونق عجیبی پیدا کرده است .
این درحالی ست که رژیم دیکتاتوری ایران همواره آیت الله بروجردی را بدلیل اعتقاد به جدائی دین از دولت ، آزادی ادیان ومذاهب ، برابری حقوق بشر و عدم اعتقاد به ولایت فقیه ، فردی شیّاد و خرافه پرداز معرفی نموده که با این شعارها باعث بدعت گذاری در دین انقلاب 57 شده است .
مردم آزاده ایران باید بسیار هوشیار باشند تا بیش از این اسیر فریبکاری مُلّایان دین فروش نگردند . امید است با حمایت قاطع از آیت الله بروجردی به عنوان رهبر اپوزیسیون مذهبی در ایران شاهد تحقق شعار آزادی اعتقادی و مذهبی و رهائی ملّت ایران از یوغ استبداد دینی باشیم . استفاده از حربه ی دین و اعتقادات ، تنها سلاح رژیم در طول 28 سال گذشته بوده است .
انتقال دوباره آيت الله بروجردي به سلول انفرادي
به گزارش يك منبع آگاه، در ادامه آغاز دوباره دستگيري طرفداران آيت الله بروجردي طي روزهاي گذشته ، مسئولين زندان اوين اقدام به تشديد فشار بر آيت الله بروجردي نموده و ايشان را روز چهارشنبه 7 آذر ماه به بند انفرادي منتقل كردند.
برغم هشدارهاي مكرر سازمانهاي حقوق بشري و عفو بين الملل نسبت به ادامه بازداشت آيت الله بروجردي در شرايط غير انساني و با وجود ابتلاء نامبرده به بيماريهايي چون فشار خون،ديابت،پاركينسون و اختلالات تنفسي و عصبي و عدم برخورداري از امكانات مناسب درماني و پزشكي ، مسئولين ر‍‍‍ژيم بدون توجه به اين هشدارها ، همچنان به اقدامات غير انساني و غير قانوني در برخورد با دگر انديشان ادامه مي دهند.
لازم بذكر است آيت الله بروجردي روحاني مخالف رژيم كه معتقد به جدايي دين از دولت بوده ، در تلاش براي نهادينه كردن شعار آزادي اعتقادي و فردي ، همچنان به مبارزه با رژيم ديكتاتوري ايران و اعلان مخالفت با شعارمجعول ولايت فقيه و دين انقلاب 57 ادامه مي دهد.
لازم بذكر است بدنبال اقدام سركوبگرانه و ظالمانه ي مامورين رژيم در هفته هاي گذشته در تخريب حسينيه ي دراويش و سركوب ناجوانمردانه ي دراويش توسط اشرار دولتي در شهر بروجرد، دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا، ضمن محكوم كردن اقدام صورت گرفته، در هشداري به سازمانهاي مدافع حقوق بشري ، از آغاز موج جديد سركوب مخالفين مذهبي خبر داده و خواستار برخورد قاطعي با نقض گسترده حقوق بشر و ازجمله نقض آزاديهاي اعتقادي در ايران شده بود.
حمايت از آيت الله بروجردي حمايت از آزاديهاي اعتقاديست .براي رهايي مردم ايران از شر ديكتاتوري مذهبي ، ضمن محكوم كردن اين گونه اقدامات خواهان آزادي آيت الله بروجردي و ساير زندانيان عقيدتي مي باشيم.

۱۳۸۶ آذر ۶, سه‌شنبه

آغاز مجدد حملات سرکوبگرانه و دستگيري هواداران آيت الله کاظميني بروجردي

موج جديد حملات به ياران و هواداران آيت الله کاظميني بروجردي با هجوم به منازل و دستگيري ياران ايشان در شهر تهران آغاز گرديد. در اين ميان ماموران وزارت اطلاعات و دادسراي ويژه روحانيت در همه موارد پس از شکستن درب منازل و پنجره ها و درگيري با خانواده هاي دستگير شدگان، در شب دوشنبه 5 آذر و بامداد سه شنبه 6 آذر، قربانيان را مورد ضرب و شتم قرار داده و به صورت خون آلود از منازل خارج نمودند. از طرف ديگر ماموران رژيم در ميان چشمان خانواده ها و اهالي محل، اقدام به ربودن سه خانم هوادار آيت الله بروجردي نموده اند. حال يکي از دستگير شدگان که دچار شکستگي شديد در ناحيه پا و جمجمه شده است، بسيار وخيم گزارش شده است. تا اين ساعت دستگيري 7 تن از هواداران آيت الله بروجردي تاييد شده است، که اسامي 3 تن از آنها به شرح ذیل مي باشد:
1- آقاي امير عليزاده 39 ساله متاهل داراي 3 فرزند 6، 10 و 12 ساله، کارمند دولت
2- خانم ياسمن رضايي 34 ساله داراي دو فرزند خردسال 7 و 9 ساله خانه دار
3- آقاي سيد مرتضي حسيني 36 ساله متاهل و داراي 1 فرزند 10 ساله شغل آزاد
مقامات امنيتي استان تهران از سرنوشت و علت و نحوه دستگيري اين افراد اظهار بي اطلاعي نموده اند.
اين موج جديد حمله و دستگيري ها، با گذشت چند روز پس از سرکوب شديد هواداران فرقه دراويش گنابادي در شهر بروجرد و سکوت مجامع حقوق بشري و بين المللي شروع شده است.
ياد آوري مي گردد که حملات دوره ای عليه دگرانديشان مذهبی در ايران در سال های اخير شدت گسترده ای يافته است. در اواسط سال 1385 نيز تنها چند روز پس از حمله به هواداران فرقه هاي دراويش گنابادي، هجوم همه جانبه به آيت الله بروجردي و يارانش که جهت دفاع از ايشان در اطراف منزل وي تجمع کرده بودند، آغاز شد و منجر به بروز درگيري هاي خونين و زخمي شدن صد ها نفر و دستگيري بيش از هزار تن از هواداران ايشان گرديد.
ياد آوري مي گردد آيت الله کاظميني بروجردي يکي از طرفداران نظريه جدايي دين از سياست و از سرسخت ترين مخالفين نظام ولايت فقيه در ايران مي باشد که پس از 14 سال فعاليت مذهبي مستقل و به دور از جنبه هاي سياسي که همراه با چندين بار دستگيري و شکنجه ايشان در زندان هاي رژيم بود، در تابستان 1385 پس از خودداري از مراجعه به دادسراي ويژه روحانيت عملاً بر عليه نظام ديکتاتوري مذهبي در ايران به پا خاست و در نهايت در 15 مهرماه 1385 (7 و 8 اکتبر 2006) همراه با هواداران خود به شدت سرکوب گرديده و به زندان اوين منتقل شد. از آن زمان تاکنون ايشان در زندان انفرادي به سر مي برد و از حق داشتن وکيل مدافع و ساير حقوق قانوني و شهروندي محروم است.
به اميد شکست اهريمن
تهران- خبرگزاري مستقل هواداران آيت الله بروجردي

۱۳۸۶ آبان ۳۰, چهارشنبه

در حریم کبریایی علیّ بن موسی الرّضا

يا سَريعَ‏الرِّضا بِمُولانَا الرِّضا اَجِبْنا فى‏ مَرْضاتِكَ‏
براى عرض دينم سراغ تنها امام آسمانى را گرفتم كه در وطنم خانه دارد و به مشهد رسيدم ؛ خيابانها و كوچه‏ها و ميدانها را زير پا گذاشتم و به حياط منزلش وارد شدم. صحن‏هاى بزرگ را زيارت كردم و خرجهاى هنگفت شده را؛ امّا از تابلوى اصلى موجود در زيارت نامه‏اش اثرى نديدم كه آمده : « مَنْ زارَ الرِّضا عارِفاً بِحَقِّهِ وَجَبَتْ لَهُ‏الْجَنَّةُ ». جمعيّت مملو بود و هر كس پى كارى آمده بود ؛ يكى درد داشت و درمان مى‏خواست ؛ يكى غم در سينه‏اش موج مى‏زد و رهايى مى‏طلبيد ؛ يكى هشتش گرو نُهش بود و كمك هزينه مى‏جست ؛ يكى از تهديدكننده‏اى رميده بود و مدافع مى‏خواست ؛ ديگرى به تماشاى كاخ نشسته بود و آن يكى، مات طلاكارى‏ها و سنگ‏بريها و نقّاشيها گشته بود ؛ در اين بين مُرده‏هايى را براى طواف آورده بودند تا مثل زنده‏ها، بهانه‏اى براى رفتن به بهشت پيدا نمايند و من غرق اين درياى تضادها بودم. به واقع من در چه كانالى سِير مى‏كردم؟ آمده بودم تا خودش را ببينم با او صحبت كنم و دين غبار گرفته‏ام را با اخذ مشى الهى، خرافه زدايى نمايم ؛ امّا امامم را اسير حجابهايى ديدم كه در دوران حيات مباركش از آنها گريزان بود.

منبع : کتاب حکیم
اثر : آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی
جامعه جهانی نقض حقوق بشر در ایران را بشدت محکوم کرد
به گزارش خبرگزاری فرانسه از نیویورک، سازمان ملل متحد شب گذشته نقض سیستماتیک و مداوم حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت ملایان را شدیدا محکوم کرد.
سازمان ملل در قطعنامه خود عمیقا از وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرده است.
این پنجاه و چهارمین قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است.
قطعنامه ای که شب گذشته به تصویب رسید، توسط 41 کشور عضو به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه شده بود.
در این قطعنامه، اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل متحد، نگرانی عمیق خود را از نقض سیستماتیک حقوق بشر و آزادیهای اساسی در جمهوری اسلامی ابراز کردند.
سازمان ملل متحد در قطعنامه خود اِعمال شکنجه های وحشیانه، مجازاتها و رفتارهای ضدانسانی نظیر شلاق زدن و قطع اعضای بدن، اعدامهای خیابانی، سنگسار بعنوان شیوه ای از اعدام، اعدام افرادی که هنگام ارتکاب جرم زیر 18 سال سن داشتند، دستگیری و سرکوب زنان که خواستار حقوق حقه خود هستند، ادامه تبعیض و نقض حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی، محدودیتهای جدی و مستمر آزادی عقیده و بیان، سرکوب تجمعات مسالمت آمیز و افزایش اذیت و آزار و تهدید فعالین حقوق بشر در ایران را بشدت محکوم کرده است.
خبرگزاری فرانسه نوشت قطعنامه مزبور از سوی کانادا پیشنهاده شد و از حمایت اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا و برخی دیگر از کشورها برخوردار بود.
جمهوری اسلامی تلاش زیادی کرد تا با کمک پاره ای از کشورهای ناقض حقوق بشر از تصویب این قطعنامه جلوگیری کند، اما تمام این تلاشها به شکست انجامید و قطعنامه با اکثریت آرا به تصویب رسید.
نکته قابل توجه در این قطعنامه این است که در آخرین بند آن از دبیرکل سازمان ملل متحد خواسته شده تا با توجه به اینکه رژیم تهران، قطعنامه های قبلی این سازمان را رعایت نکرده است، یک گزارش کامل از نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه دهد.

۱۳۸۶ آبان ۲۸, دوشنبه

اعلان موضع دفتر نمايندگي رهبرضد استبداد زنداني،
آيت الله كاظميني بروجردي
پيرامون تخريب عبادتگاه متصوّفه و خشونت برعليه پيروان آنها و ادامه تهديدات وزارت اطّلاعات
بار ديگر نقض آشكار حقوق بشر از آستين استبدادگران تاريخ ايران، بيرون آمد و در شهر بروجرد، محل عبادت صوفيّان اين شهر به تعرضات وحشيانه و خشونت‌طلبانه در نيمه‌شب منجر شد و صدها نفر از طرفداران اين مذهب، مصدوم و مجروح و بازداشت شدند و امنيّت هزاران نفر ديگر از اين عزيزان بر طبق تهديدهاي حكومتي در خطر قرار گرفت.
متاسّفانه به خاطر خفقان موجود در ايران، امكان ابراز همدردي علني هموطنان با صوفيان مورد حمله قرار گرفته ، وجود نداشته؛ فلذا ما از طرف مخالفين دين انقلاب در ايران ضمن ابراز همدردي اعلام مي‌داريم كه وقتي آزادي عقيده و بيان نباشد و كشور در تصّرف دين سياسي باشد و ملّت، جملگي در حوزه تفتيش عقايد قرار گيرند، بايد انتظار چنين حملاتي را كشيد؛ چرا كه روحانيّون حكومتيِ انقلاب، خواهان سركوب تمامي اديان الهي هستند و مذاهب آسماني را مانع گسترش اهداف استعماري خود مي‌بينند، لذا در هر فرصتي ، در هر گوشه و كناري از مملكت، به ريشه‌كني آئين‌هاي فكري ايرانيان مظلوم مي‌پردازند.
روزي كه رهبر آزاديخواه زنداني ايران را به شكنجه‌گاه بردند ،هدفمندانه اقدام كردند تا صُلح و آزادي را خفه كنند و مردم را به سركوب دائمي مبتلا سازند.
اكنون از مجامع بين‌المللي مي‌خواهيم تا هرچه سريعتر به خفقان عمومي و اختناق فكري توجّهي كنند و با مطرح نمودن قطعنامه‌اي در شوراي امنيّت سازمان ملل متّحد، در خصوص پايبند كردن حكومت ايران به آزادي‌هاي خداداده، ملّت ستمديده ايران را از ورطه هلاكت دائمي نجات دهند.
انتظار اقشار مختلف اين ملّت از مجامع رسمي و قانوني و حقوقي جهان آنست كه از تمامي نيروهاي خود در راه اعتلاي آزادي بيان و استقلال قلم و حرمت اعتقادات استفاده كنند و براي نجات پيشواي ديكتاتورستيز زنداني ايران فشارهاي كارآمد را بر رژيم قانون‌شكن و نامردمي ايران، وارد آورند و آسايش مردم بي‌پناه و محروم ايران را فراهم كنند.
الان چنين حادثه‌اي خونبار و وحشتناك در شهر بروجرد انجام گرديده و فرداست كه در شهرهاي ديگر ضايعات اين چنيني را به نمايش گذارند. فلذا بجاست كه به استمداد اين ملّت پاسخ دهيد و رهبران ديني جهان از دولت پليسي ايران بخواهند تا بيش از اين، باهرج و مرج اجتماعي و اعتباري، جامعه‌ي وحشت‌زده ايران را در اسارت نگيرد.
با سپاس از مراحم مجامع طرفدار حقوق بشر
دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا

۱۳۸۶ آبان ۲۵, جمعه

نامه دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا به پروفسور هاله افشار
سركار علّيّه ، پروفسور هاله افشار
با سلام و تبريك به مناسبت عضويت در مجلس اعيان انگلستان و آرزوي ترفيع فراتر در مصادر بزرگ جهاني، نظر آن بانوي مصلح و انسان‌دوست و مدافع حقوق بشر را به وضعيّت رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي، جلب مي‌كنم.ايشان سالهاي زيادي را صرف مقابله با دين استبدادي كرده‌اند و اكنون عوارض سنگيني را در موارد روحي و جسمي و خانوادگي و مالي و امنيّتي و تبليغي مي‌دهند. اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مورد بي‌رحمانه‌ترين آزارهاي حكومتي قرار گرفته‌اند كه قتل پدر و مادرشان، از جمله آثار جاودانه‌اي در تاريخ معاصر ايران‌زمين است. اين روحاني آزاديخواه و مستقل كه حاضر به پذيرش "مذهب انقلاب" نشده، پايگاه مردمي وسيع و گسترده‌اي دارد كه نگاهي به مجالس معنوي و اخلاقي او در سالهاي گذشته، تائيد اين
ادّعاي حقيقي را به ثبوت مي‌رساند.

۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

نامه دفتر نمایندگی آیت الله بروجردی در اروپا خطاب به اعضاء شرکت کننده در کنفرانس صلح خاورمیانه
مسئولين محترم كنفرانس صلح خاورميانه
خانمها، ‌آقايان ، ‌جناب رئيس
درود بر ساحت مقدّس آن جايگاه شريف
با اداء احترام به منويّات و اهداف آن مكان
صلح، هديه‌ي خداوند به تمامي موجودات است. با صلح، زندگي بشر زيبا و گوارا مي‌شود. بدون صلح، دنيا جهنم مي‌گردد. اگر صلح را از دست بدهيم، دچار جنگهاي ويرانگر و خانمانسوز مي‌شويم. چه خوب بود كه يك مصلح غيرتمند و با شرافتي پيدا مي‌شد و دنيا را از شرّ هر تهديدي كه صلح را به خطر مي‌اندازد، آسوده مي‌كرد. صلح بين دولتها،‌ اهميّت وافر دارد امّا كسي به فكر ملّتهاي تحت ستم حكومتهايشان نمي‌باشد. آيا مي‌دانيد كه چه به سر مردمي آمده كه تاوان استبداد حاكمانشان را مي‌دهند؟ آيا حكومتها،‌ حق دارند تا هرجا كه اشتهايشان ايجاب كند ديكتاتوري كرده و دمار از روزگار رعيّت بينوا و بي‌پناهشان درآورند و به قدرتهائي كه به دفاع از مظلومين زير سلطه‌ي آنها، اعتراض مي‌كنند، بگويند كه چرا در امور داخلي ما ، وارد مي شويد!؟ اگر اينطور است پس چه كسي بايد به داد اقشاري برسد كه مي‌خواهند آزاد زندگي كنند و هر لحظه در اسارت خشونت و خفقان، تلفات رواني و جسماني و مالي و خانوادگي مي‌دهند و صدايشان به جائي نميرسد؟
اكنون در كشور ايران، شديدترين نوع سركوب و شكنجه برقرار است و از سازمانهاي طرفدار صلح و مجامع بشر دوستانه، هيچ حركت مؤثر و مناسب و مهمّي ديده نمي‌شود.
عاليجنابان ؛
درايران، به نام خدا و مذهب، نسلها را بي‌دين مي‌كنند و آحاد جامعه‌ي ايراني را نابود مي‌سازند. مصداق روشن اين دعاوي تلخ و ناگوار، وجود رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي است كه هم‌اكنون در زير شكنجه‌هاي شكننده‌ي روحي و جسمي در زندان اوين قرار دارد و خانواده‌اش دراسارت دستگاه امنيّتي قرار دارد و بسياري از پيروانش، مضروب و مجروح و مقتول شده‌اند.
اين پيشواي ديكتاتورستيز حرف اكثريّت قاطع ملّت ايران را مي‌زند و با وجود جوّ پليسي حاكم بر رسانه‌هاي داخلي، در آخرين جلسه‌اش، ده‌ها هزار نفر زن و مرد و بزرگ و كوچك از طيف‌هاي مختلف جامعه شركت كردند كه عكسها و فيلمهايش موجود است و بعد از انعقاد آن مجلس باشكوه كه به منزله‌ي رفراندومي آرام بود تاريخ معاصر را چنين نگاشت كه يك روحاني آزاديخواه و مستقل، بدون بهره‌برداري از رسانه‌هاي همگاني، بزرگترين استاديوم سرپوشيده ايران را با نفوس ملّت، مفروش كرد و اين سيل جمعيّت، به ميادين و خيابانهاي اطراف آنجا نيز كشيده شد.
انتظار مردم آزاديخواه و گريزان از مذهب دولتي، آنست كه با حمايت جدّي و جهاني از اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مانع تفتيش عقائد شويد و ته‌مانده‌ي آبروي خداوند بزرگ را بخريد و مجال قدرت نمائي به آنها ندهيد كه ايشان خشونت‌طلبان و تروريست‌پروراني هستند كه تحت عناوين مذهبي، دست به هر عمل منافي با حقوق بشر مي‌زنند و خود را مالك جان و مال و ناموس و فكر ايراني مي‌دانند و در امور لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان دخالت مي‌كنند . در حاليكه ادعاي خيرخواهي از سوي كساني كه به مردم خود رحم نمي‌كنند دروغيست بس آشكار.
يك سال و نيم است كه آيت الله بروجردي در بندهاي مخفي و مخوف زندان اوين به سر مي‌برد و در دادگاه‌هاي پنهاني و دور از چشم وكلاي با شرافت و باوجدان، به اشدّ مجازاتهاي ناعادلانه و غيرانساني، محكوم گرديد و خانواده‌اش در تعقيب عوامل خشونت‌طلب حكومتي، دربه‌در كوچه و خيابانند و يارانش به محض طرفداري، سركوب مي‌شوند. در اين مدّت، كار اساسي از ناحيه‌ي سازمان ملل صورت نگرفت و اين روال همچنان ادامه دارد.
بزرگواران ؛
اگر آزادي و صلح و حقوق بشر براي شما مهّم است، اوّل از ايران آغاز كنيد و اين دردنامه را در آن كنفرانس بخوانيد تا تقويم بشري، ‌قضاوت شايسته‌اي از اوضاع فعلي ايران داشته باشد. برخورد با اين روحاني معترض و مخالف، بهترين دليل بر نقص آشكار حقوق بشر در ايران است. بيائيد و با تمام قوا از او دفاع كنيد تا حرمت آزادي فكري واعتقادي، پاسداري شود. از اعضاي شوراي امنيّت سازمان ملل بخواهيد تا قطعنامه‌اي در حمايت از آزادي‌هاي مذهبي به سرپرستي ايشان صادر شود.
از خبرگزاريهاي بين‌المللي بخواهيد تا اخبار ايشان را به دنياي حسّاس به حقوق بشر، بفرستند تا مقابله‌اي با اختناق رسانه‌اي ايران گردد؛ چراكه اين مبارز ميهني، مدتهاست كه مورد بمباران شديد و ناجوانمردانه‌ي رسانه‌هاي مزدور داخلي ايران قرار دارد و آنها مي‌خواهند تاريخ زنده و پاينده را وارونه بنويسند و باعث اغفال جهانيان گردند. حمايت بي‌چون و چرا از آزادي مطلق و همه جانبه‌ي ايشان، موجب مي‌شود تا او بطور علني و فعّال و همه جانبه به جنگ با استبداد ديني برود و قفلها را از دهان اكثريّت قاطع مردم ايران باز نمايد.
بيست و هشت سال است كه آئيني به نام اسلام به فرمانروائي رسيده در حاليكه ساليان درازي در اين كشور، مسلمانان زندگي مي‌كردند و به اجراي احكام اسلامي مي‌پرداختند. امّا آن دين كه در حكومت شاهان قرار داشت در قلبهاي مردم مي‌تپيد و مورد عشق‌ورزي عامّه قرار مي‌گرفت و در آن هيچ اثر و خبري از خودكامگي و خونريزي وجود نداشت امّا اين مذهبي كه به نام انقلاب، روح و معنويت جامعه را خشك كرده، و كالبد ايرانيان را فرسوده كرده، يك حركت بي‌پايه و اساس است كه ربطي به اديان توحيدي و آسماني ندارد. و اين بحث، موضوع اصلي درگيري آيت الله بروجردي با روحانيّون سلطه‌گر و ماجر‌اجو و تفتيشگر است.
اكنون به نام "آزادي" و "عدالت" و بخاطر آفريدگاري كه از اين دو قانون باستاني حمايت مي‌كند، از شما مي‌خواهيم تا اين نامه را سندي بر توحّش حكومت ايران دانسته و دادخواهي ملّت زير ستم ايران بدانيد و آن را در مباحث خود با قدرتهاي طرفدار حكومت ديني ايران، مطرح كرده تا روسيّه و چين نيز همراه جامعه جهاني شوند و به دولت ديكتاتور ايران فشار بياورند.
اگر براي مردم فلسطين و عراق و افغانستان و لبنان ، دلسوزي مي كنيد ، چرا مردم بيچاره و زبان بريده‌ي ايران را فراموش كرده‌ايد. زندانها، پر از معترضين است و خانه‌ها خالي از امنيّت و حرمت مي‌باشد.
چشم به راه محصول اين كنفرانس هستيم تا هديه‌اي به مردم ايران دهيد و مانع از شكستن كمر ايرانيان نجيب و غريب در زير بار ستمكاري حكومت ديني شويد. با سپاس و توقع به‌جا در پذيرش نامه ما.
ارسال از دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا

۱۳۸۶ آبان ۲۱, دوشنبه

از سروده های آیت الله بروجردی در زندان اوین
*******
آدمي همچو كبوتر به قفس ميخ شده ******* پر و بالش گِلي و خيس شده
اين بشر اَشرف خلق است ، گرفتار شده ******* حق او از همه سو غصب و لگد مال شده
شاهكارست چو انسان كه به سر ، دار شده ******* شهره خاك نشين است كه در بند شده
اي خداوندِ اِوين ، پيكر ما ، سست شده ******* ناله هاي دلِ ما ، خار به هر باغ شده
سوز زنجيرِ بدن ، تاول هر داغ شده ******* اي ملائك به خدا ، سجن به ما تنگ شده
شهر تهران ، ز ستم ، وحش به تاريخ شده ******* همه جا غلغله از نفرت خودكامه شده

۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه

آيت الله بروجردی روز گذشته به بيمارستان منتقل شد

بنا بر گزارشات رسيده آيت الله بروجردي روحاني مخالف به بيمارستان مدرس تهران انتقال يافت
آيت الله کاظميني بروجردي زنداني عقيدتي که در بازداشت وزارت اطلاعات قرار دارد و در زندان اوين نگهداري مي شود به دليل بيماري هاي جسمي که در زندان بدان مبتلا شده است طي روز گذشته به بيمارستان مدرس تهران انتقال يافت. وي پس از انجام عکس برداري و معاينات پزشکي به زندان اوين منتقل شد .
فعالان حقوق بشر در ايران نسبت به سلامت جسمي آیت الله بروجردی اعلام نگراني مي کند و خواهان آزادي بي قيد و شرط وي جهت رسيدگي پزشکي در بيمارستان مي باشد.

تمامی دولتهای آزاده ی جهان ، واجب وجدانی و انسانی است که پژواک فریادهای این روحانی مصلح زندانی ایران باشند که او خدای ادیان آسمانی را تبلیغ می کند و فلسفه ی درگیری او با اسلام حکومتی ، بر همین موضوع است که میگوید : چرا به نام پروردگار بخشنده ، جنایت می کنید و زیر عنوان دین ، معیشت مردم را تنگ می کنید و آسایش جامعه را می گیرید ؟!
تقاضای ایشان و همه ی گرویدگان به او از مقامات اثر گذار در شورای امنیّت سازمان ملل ، آنست که به هر طریق که میتوانند از دولت ایران ، آزادی مطلق او و هوادارانش را بخواهند و چنانچه از او به درستی حمایت نشود ، خواهید دید که اکثریّت قاطع مردم ایران در پشتیبانی او قرار دارند . به خواسته ی به حق سیاست زدگان مخالف اسلام سیاسی ، توجه کنید .
اطلاعیه دفتر اروپایی آیت الله بروجردی

شیرین عبادی در مصاحبه با فیگارو

شيرين عبادي که به دليل دفاع از زندانيان سياسي و حقوق زنان در ايران، در سال 2003 جايزه صلح نوبل را از آن خود کرده ‏است، در مصاحبه اي با فيگارو به بحث پيرامون ضرورت توقف غني سازي اورانيوم و همچنين عدم کارآيي تحريم هاي اعمال ‏شده از سوي جامعه بين الملل مي پردازد.
‏‎‎آيا شما از وقوع جنگ بين ايران و امريکا نگران هستيد؟
‎بله، نگرانم. درست به مانند مردم ايران. زماني که جرج بوش و کاندوليزا رايس از "گزينه" بمباران ايران سخن مي گويند، مطمئناً ‏نگراني هم وجود دارد.
‏‎‎به نظر شما چه مسأله اي مي تواند باعث جلوگيري از وقوع اين جنگ شود؟
‎ ‎منطقِ ِ بين دو طرف. از طرف ايران، منطق حکم مي کند به توصيه هاي سازمان ملل گوش دهد. براي مردم ايران به هيچ وجه ‏منطقي نيست که پشت يک ديوار بمانند و بگويند که ما هيچ رابطه اي با جهان خارج نداريم. تمامي کشورهاي جهان از ما مي ‏خواهند که برنامه غني سازي اورانيوم را متوقف کنيم و به همين دليل منطقي نيست که اين کار را نکنيم. ‏از طرف آمريکا، منطق حکم مي کند که از ماجراجويي نظامي و فاجعه بار خود در عراق درس بگيرد. امريکا به هيچ وجه نبايد به ‏صورت نظامي به ايران حمله کند. مردم ايران ملتي غيور و مقاوم هستند و به شدت از خود دفاع خواهند کرد.
‎‎آيا اعمال تحريم هاي بازرگاني راه حل بهتري براي مجاب کردن تهران به تغيير در سياست هسته اي خود نيست؟‎
‎‎‎تحريم هاي اقتصادي هيچ گاه کارساز واقع نمي شوند، زيرا چنين تحريم هايي هميشه به مردم ضربه مي زنند تا به دولتمردان. مردم ‏ايران هيچ گاه اعمال تحريم هاي اقتصادي را تصديق نخواهند کرد. برعکس چنين تحريم هايي مي تواند مردم را عليه غرب ‏بشوراند. من به تحريم هاي سياسي معتقدم: به حداقل رساندن روابط سياسي با يک حکومت ديکتاتور مي تواند مفيد واقع شود.‏از زماني که پرونده هسته اي به اين حد از اهميت رسيده، در غرب ديگر کمتر به افزايش نقض حقوق بشر در ايران پرداخته مي ‏شود. وضعيت زنان و آزادي آنان روز به روز تحليل مي رود. حق آزادي بيان به سخره گرفته مي شود: مطبوعات مستقل از سوي ‏حکومت توقيف و برخي روزنامه نگاران به زندان افتاده اند. تظاهرات و تجمعات دانشجويي به شدت سرکوب مي شوند.
‏‎‎آيا شما با جدايي دين از سياست در ايران موافق هستيد؟
‎ ‎بله، من موافق جدايي دين از سياست هستم. آميختن دين و سياست به دولتمردان اجازه مي دهد تا از اعتقادات عميق مذهبي در نزد ‏اکثريت ايرانيان به نفع خود سودجويي کنند. امروز هرکس که تأييديه مقامات مذهبي را نداشته باشد نمي تواند در انتخابات شرکت ‏کند. ولي اين تنها مانع نيست. سياست ايران از سوي سپاه پاسداران انقلاب نيز تحت کنترل است.

۱۳۸۶ آبان ۱۵, سه‌شنبه

شکوائیه ی جمعیت مردمی حمایت از آیت الله بروجردی در ایران
به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

بیش از یکسال از بازداشت و شکنجه ی روحانی آزادیخواه آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی در ایران می گذرد . ایشان بعنوان رهبر اپوزیسیون مذهبی در ایران ، از زمان وقوع انقلاب 57 تا کنون ، همواره مغضوب حکومت بوده در حالیکه آرزوی قلبی اش همواره نهادینه شدن آزادی اعتقادی در ایران زمین و سایر ملل دنیا بوده است . ایشان بخاطر این اندیشه ی مترقی ، تا کنون هزینه های سنگینی را متحمل گشته ولی مجامع و مراجع تصمیم گیرنده ی حقوق بشری دنیا ، حمایت بایسته ای از این چهره ی محبوب و مردمی در ایران بعمل نیاورده اند .
تنها جرم آیت الله بروجردی ، وجدان بیدار اوست . ایشان در طول فعالیتهای مذهبی خویش ، بدون لحاظ کردن رنگ ، مذهب ، نژاد ، فرهنگ و قومیت ، اصالت را در کرامت انسانی می نگریست و بدین خاطر است که در طول سالیان گذشته ، از حمایت تعداد کثیری از اقلیتهای مذهبی و پیروان ادیان و مذاهب غیر مسلمان در ایران بهره مند شده بود . حکومت جمهوری اسلامی ایران بدلیل افکار ارتجاعی بسیار خطرناک ، همواره دگر اندیشی و جدائی از اندیشه ی انقلاب 57 را جرمی بزرگ تلقی کرده و در این راستا اقدام به سرکوب و حذف دگراندیشان در کشور نموده است .
پرسش ما از سازمان ملل متحد و مخصوصا شورای حقوق بشر سازمان ملل این است که چرا حمایت قاطعانه از آیت الله بروجردی را امری واجب و فوری تلقی نمی نمایید ؟ مسئله ، مسئله ی شخص نیست بلکه مسئله ی نقض آزادیهای فکری و اعتقادی در ایران است . بعنوان جمعیت مردمی حمایت از آیت الله بروجردی در ایران ، با تقدیم این شکوائیه ، خواستار رسیدگی فوری برای آزادی آیت الله بروجردی و سایر زندانیان اعتقادی و همچنین صدور قطعنامه ای در الزام حکومت ستم دینی ایران ، برای در نظر گرفتن آزادیهای فردی و اعتقادی در کشور می باشیم .
جمعیت مردمی حمایت از آیت الله بروجردی در ایران
6 نوامبر 2007
رونوشت :
بان کی مون دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
عفو بین الملل
پارلمان اروپا
وزیر خارجه محترم نروژ
نخست وزیر محترم استرالیا
نخست وزیر محترم نیوزلند
نخست وزیر محترم کانادا
دیده بان حقوق بشر واشنگتن
کمیته سازمان ملل متحد علیه زجر و شکنجه
احتمال صدور قطعنامه جدید برعلیه رژیم
قطعنامه پیشنهادی‌ کانادا علیه رژیم بدلیل نقض گسترده ی حقوق بشر امروز ارایه می شود
صدور جدیدترین قطعنامه علیه جمهوری اسلامی‌ به دلیل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران از امروز در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورد بررسی قرار خواهد گرفت.گزارشها حاکیست دولت کانادا قطعنامه خود را امروز سه شنبه به مجمع عمومی‌سازمان ملل ارایه می دهد تا پس از یک بررسی دو روزه به رای گذاشته شود.
ایالات متحده آمریکا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا، استرالیا، نیوزلند، ژاپن و نروژ حمایت خود را از قطعنامه پیشنهادی کانادا برای محکومیت نقض حقوق انسانی در ایران اعلام کرده اند.
بسم الله الصادق المُصدّق و لَهُ اَصدَق المَصادیق فی الصّدقات

صادقان را صداقتی می باید تا بر مصادیق وحی ، آگاه شوند . این صداقت در تصدیق نسخ صادقی است که اتقیاء امت ، آنها را بر جای نهادند و خلایق ، ملزم به فراگیری آن می باشند . رشد معنوی و تکامل عرفانی ما ، در گرو صادق نامه ای است که راستی را به حیاتمان دهد و درستی را منظرمان آورد وصحت را به اعمالمان داده و سلامت بر کردارمان باشد . پس تو ای گریزان از نادرستی ؛ برخیز و در خیمه گاه جعفر صادق ، مسکن گزین و مسیر پیشوایان حقیقی بشر را بپیمای تا از فراز و نشیب عمر ، به آسانی بگریزی و در عوارضی ِ برزخ ، معطّل توبیخ ها نگردی و در محاکم پر حجم نهایی ، افول شخصیت نداشته باشی .
آفریدگار تو در بین چهارده خلیفه اش ، یکی را ملقب به صادق نموده تا مرز بین خود ساخته و سازه های بشری مشخص گردد . بگونه ای که از امام رضا سوال نمودند که مگر جمله ی رهبران الهی ، صادق نیستند که در مقطع ششمین ولیّ عرشی ، تخصیص آمده !؟ و سلطان سریر ارتضی فرمود : بلی منصب صداقت در کلیه ی منصوبین جبروتی ، تجلی دارد اما در جعفر ابن محمد ، آئینه ی فضایل و رذایل حاکم بر اعصار ، تبلور داشته و فوران کشمکش حق و باطل را نمودار گشته تا آنجا که قانون ولایت غدیر ، به نقد و تهاجم رفته و ایادی اهریمنی ، اراده به تقلید بی خردانه از احکام ایزدی نموده و در فریب جامعه ، جعل سرپرستی خلق کرده و اصول دینی ، سوای آنچه از منابع غیبی حاصل گشته را ، ترتیب داده که حافظ منافع شریعت ، امامت را نشانه کرده و تا کرانه ای که امروز شاهدش هستیم ، گرویدگان به مذهب مطهر ، در اقلیت بوده و پرچم تمدن حاکم ، بر دوش نابخردان و نابکاران قرار گیرد و روح انسانی بخاطر تجاوز متجاسران به حریم فرهنگ اصیل آدمیت ، آزرده و افسرده گردد و ناله ی تشنگی فطرت بنی آدم ، گوشهای پاک را خراش عاطفی دهد و اینجاست که ابوالائمه ، در کلمات قصارش می گوید : ظَلم الحَقّ مَن نَصَرَ الباطل ؛ تعدی آشکار به حقایق آفرینش است زمانی که عامه ی مردم برای سردمداران باطل ، هورا می کشند و سینه می زنند و نیز از گلهای بوستان نهج البلاغه است که می طراود : الصِدقُ لِباس الحق ؛ اونیفرم زیبا و جذاب که بر قامت میهمانان کره ی خاکی میدرخشد ، لباس صادقان خواهد بود و در مقوله ای دیگر ، معلم مجرّب باستانی می فرماید : الصدقُ لسان الحق ؛ زبان مکالمه ی مشترک و مفهوم امتهای پاک سرشت ، تخلیه از فضولات هوی و هوس است و به مصداق : هر دم از این باغ ، گلی می رسد ؛ صحیفه ی حیدریه می نگارد : افضل المقال ما طابق الصدق ؛ که وعظی مفید خواهد بود اگر گوینده اش از چارچوب صلاح و صِداق ، خارج نشود و در نهایت ، ابَرمرد میدان بلاغت و فصاحت ، مسیر صدق و صفا را اینچنین می فهماند که : اصدق القولِ ما طابق الحق .
حال که وجه امتیاز مخلوق برتر ، سخن گفتن اوست ؛ پس چه بهتر که جز حقیقت نگوید و به غیر واقعیت نچرخد و قطب نمای مبحث صدق و کذب ، امام بِحق ناطق جعفر بن محمد الصادق است که بر کرسی لسان الحق ، تکیه زده و چشم و چراغ حق جویان گشته و به وجدانهای خدا جوی سلیم وکریم ، تغذیه ی اخلاقی و اعتقادی می رساند .
در خاتمه از پروردگار دیّان ، استقامت در مکتب صادقیه
و استمرار سرافراز نهضت جعفریه را مسألت می نماییم .
نوشتاری از آیت الله سید حسین بروجردی در یادواره ی شهادت امام صادق ؛ 1420 ه.ق

۱۳۸۶ آبان ۱۴, دوشنبه


بيانيه دانشجويان ليبرال دانشگاههای تهران به مناسبت 13 آبان

13 آبان سالروز اشغال سفارت آمریکا در تهران و سر آغاز 444 روز گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی توسط نیرو های موسوم به خط امام است. اکنون با گذشت قریب به سه دهه از این واقعه ی تلخ با فرو نشستن غبار احساسات و سرد شدن تنور «شعار های انقلابی»، می توان به باز خوانی این حادثه ی مهم تاریخی پرداخت. مسلما هر گونه باز خوانی حوادث تاریخی اگر به نیت مچ گیری و تسویه حساب سیاسی صورت گیرد نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه مقصود اصلی را در لا به لای مجادلات روزمره ی سیاسی به بوته ی نسیان خواهد سپرد. دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران، لازم می دانند، فارغ از مجادلات روزمره ی سیاسی بین طیفهای مختلف اپوزیسیون و حکومت، با محور قرار دادن منافع ملی، و ارزشهای جهانشمول لیبرالی، به تحلیل این حادثه و پیامدهای آن مبادرت کنند.
1- به لحاظ حقوقی و بر اساس موازین مصرح حقوق بین الملل در عهدنامه های وین- مربوط به حقوق دیپلماتیک و کنسولی- اقدام دانشجویان معروف به خط امام در اشغال سفارتخانه و گروگانگیری کارکنان و دیپلماتها، عملی مخالف تمامی موازین مسلم حقوق بین الملل بوده است. حتی در صورت پذیرفتن ادعای این دانشجویان مبنی بر دخالت امریکا در امور داخلی ایران، اشغال سفارت به لحاظ حقوقی باز هم توجیه ناپذیراست. دولتها در چنین شرایطی از حق «قطع رابطه » برخوردارند. ولی هیچ دولت و گروهی در هیج شرایطی حق تعرض به سفارتخانه های دول دیگر را ندارد.
2- دانشجویان پیرو خط امام وگروههای متعدد سیاسی که از اقدام آنان حمایت کردند- طیفی از حزب توده و مجاهدین خلق گرفته تا جناح چپ اپوزیسیون ملی مذهبی- بهانه ی این اقدام را دخالتهای سیاسی و کارنامه ی منفی آمریکا در ایران اعلام می کردند. اگر چه عملکرد و نقش امریکا در ایران طی سالهای پیش از انقلاب محل بحث فراوان است – بحثی که متاسفانه به دلیل وجود جو سانسور و ارعاب و فقدان آزادی بیان سالهاست که یکجانبه و یک طرفه پیش می رود- اما همچنان جای این پرسش باقی است که چرا کسانی که اینگونه از حضور آمریکا در ایران بر آشفته بودند هیچگاه از نقش مخرب و خانمان برانداز کشوری مانند روسیه(که در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی و تحت حاکمیت حزب کمونیست بود) به ستوه نیامدند؟ آیا جز این است که مسئله ی اصلی این افراد نه منافع ملی که چیز دیگری بوده است؟
3- به لحاظ تئوریک پشتوانه ی اصلی این قبیل اقدامات ایده ی منحط و خسارت خیز امپریالیسم ستیزی بوده است. ایده ای که مارکسیستها آن را پروریدند و انقلابیون بنیادگرا به بهترین وجه ممکن آن را به کار بستند. به راستی از 30 سال امپریالیسم ستیزی چه چیزی عاید ملت ایران شده است؟ چرا کشورهایی که خود زمانی پرچمدار این ایده بودند اکنون یا به جایی در موزه ی تاریخ پیوسته اند یا با سرعتی باور نکردنی مسیر انحطاط و عقب ماندگی را می پیمایند. نه تنها حکومت ایران که برخی روشنفکران ایرانی نیز باید بار دیگر در مبانی این ایده تامل کنند.
4- حفظ منافع ملی مهمترین کارویژه ی دولت در عرصه ی بین المللی است. سیاست خارجی ایدئولوژیک و یوتوپیا محور نه تنها هیچ حاصلی در بر ندارد بلکه تنها می تواند بخشی مهم از چرخه ی عقب ماندگی اقتصادی و سیاسی باشد. به راستی چرا ایران که زمانی مهمترین قدرت منطقه بود کارش که به جایی کشید که اکنون حتی کشورهای کوچک و ذره ای حاشیه ی خلیج فارس به خاک آن طمع بسته اند؟ آیا جز این است که وضعیت اسفناک کنونی در نتیجه ی ضعف مفرط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی و حاکمیت نگرشهای غرب ستیز و انزوا گرایانه بر ذهنیت تصمیم گیران اصلی کشور است؟
5- حادثه ی 13 آبان و به دنبال آن 444 روز گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی به غیر از نتایج مصیبت باری که در عرصه ی بین المللی برای منافع ملی ایران داشت در عرصه ی داخلی نیز بهترین محمل و بستر را جهت حاکمیت ارتجاعی ترین نیروهای حاضر در صحنه ی سیاسی کشور مهیا کرد. این حادثه مقدمه و در واقع زمینه ساز سالهای سیاه اختناق و کشتار در دهه ی 60 بود. بنیادگرایان سوار بر اسب چوبین آمریکاستیزی جامعه ی ایران را که فریفته ی یوتوپیاهای ایدئولوژیک – چه اسلامی و چه مارکسیستی- بود به سوی نا کجا آباد وحشت و خشونت بردند. در این میان اما در حالی که قاطبه ی اپوزیسیون ایرانی از اقدام دانشجویان خط امام حمایت کرده بودند. باید از نقش ممتاز سیاستمداران لیبرالی نظیر مهدی بازرگان و همفکرانش که با درک خطر، به سهم خود در مقابله ی هر چند نا موفق با آن کوشیدند تقدیر کرد.
6- باید از این تجربه آموخت. باید آموخت که حرکت بر امواج احساسات انقلابی جز خسارت بر خسارت نمی افزاید. باید آموخت که دشمنی با آمریکا و سیاستهای انزواگرایانه به سود هیچ ملتی نیست- چیزی که «ویت کنگها» آموختند اما هنوز بخشی از اپوزیسیون ایرانی نیاموخته است- ایران برای بازگشت به مدار توسعه و آبادانی محتاج ارتباط سالم با دنیای آزاد و همه ی کشورهای بزرگ صنعتی از جمله ایالات متحده ی آمریکاست. تصور پیشرفت بدون رابطه ی دوستانه با آمریکا و غرب تنها یک دروغ یا اشتباه بزرگ است.
7- غرب نیز باید بداند وجود یک ایران دموکراتیک، توسعه یافته، مقتدر و یکپارچه در منطقه ی خاورمیانه به نفع همه دنیا و مهمترین عامل برقراری صلح و ثبات در منطقه خواهد بود. ایران دموکراتیک و هماهنگ با موازین و ارزشهای دنیای آزاد نه تنها به حاکمیت بنیادگرایان «نه» خواهد گفت بلکه به مهمترین کانون مقابله با بنیادگرایی و تروریسم در خاورمیانه تبدیل خواهد شد.

۱۳۸۶ آبان ۱۲, شنبه

مصاحبه يك خبرنگار آماتور

در آخرين ساعات محاصره منزل آيت الله كاظميني بروجردي

سلام ؛ من م .س هستم . وبلاگ نويسي كه چندين ماه به خاطر فعاليتهاي اينترنتي آزاد و ستم ستيزي ، در بند 209 اوين زنداني و تحت آزار بودم . به تازگي با نام شما از طريق ماهواره‌ها آشنا شدم و به اينجا آمدم و اكنون در كنار شما مي‌باشم و به راستي كه چقدر به اين مكان آمدن مشكل است . چندين خيابان پر از مأمور اونيفورم ‌پوش ِ مسلح و لباس ‌شخصي‌هاي امنيتي و اطلاعاتي را پشت سر گذاشتم و در حالي به كوچه‌ي سرو قدم نهادم كه اوضاع جاري را جنگي ديدم و حال و هواي عجيبي را در كنارتان ملاحظه مي‌كنم . جدّي جدّي قيام كرده‌ايد و يارانتان نيز مصمم به دفاع از شما هستند و شرايط حاكم بر محيط به هيچ وجه نمايشي و شوخي‌بردار نمي باشد.
همگان بر اين باورند كه تمامي روحانيون موجود در كشور، هماهنگ با حكومت مي‌باشند اما سروصداي شما ، چيز ديگري را نشان داد و به گمانه‌زني‌هاي عمومي پايان داد.

_ لطفا بگوئيد از چه زماني با اين رژيم به درگيري رسيد يد؟
از سال هفتاد شمسي وقتي كه اصول دين سنتي را تدريس مي‌كردم و در كلاسهايم با اسناد توحيدي و مدارك الهي ضدّيت مذهب انقلاب را با اديان آسماني نمايان مي‌ساختم ؛ كه بعد از چهار سال دستگير شدم و به شكنجه‌گاه مخفي توحيد در پشت پست خانه‌ مركز منتقل شدم و مسجدم را مصادره كردند. دوباره در سال هفتادونه به علت محبوبيت اجتماعي ، و به جرم ايجاد دفاتر معنوي در راستاي اشاعه‌ي مذهب غيرسياسي بازداشت شدم و در زندانهاي مختلف ، مورد برخوردهاي ايذائي واقع گرديدم . در سال هشتاد ، مجددا به خانه بازگشتم و از آن سال ، به امر پدرم كه از علماء بزرگ پايتخت بودند و به سختي مغضوب دستگاه استبدادي بودند ، متصدي امور ديني در مسجد نور ميدان خراسان شدم و جبهه جديدي عليه ديانت سياسي گشودم و موحدين رميده از روحانيون دنياطلب و دين‌فروش را جذب كردم ؛ ولي متصديان زر و زور و تزوير، آهنگ خشونت كردند و براي انهدام ماشين تبليغي و عملي ما و تصاحب سنگر نوين ضد استبدادي ، در سال هشتاد و يك ، آن فقيه را ناجوانمردانه به قتل رساندند و بار ديگر ما را از حركتمان باز داشتند و مسجد نور را مصادره نمودند .
از سال هشتاد و دو، فكر تازه‌اي به سرم زد و مردم را براي اقامه دعاوي شخصي و خصوصي و ضروري تحت اجتماعات وسيع گرفتاران و بيچارگان گرد آوردم و آنها را با انگيزه حاجت‌خواهي به خدايشان نزديك كردم و مجالس دعا و توسل و نيايش خاصي را برقرار نمودم كه اينبار تاكتيك اعتباري و اختصاصي بنده ، كارگر افتاد و جماعت فراگيري از اقشار ضعيف و محروم و ناتوان را فراهم نموده و مانوري از مشكل‌داران جامعه را به اوراق تاريخ سپردم . هراس هيئت حاكمه خودكامه از آمار و ارقام واقعي مصيبت‌زدگان كشور، و تظاهرات ستمديدگان و استعمارشدگان و رسوائي نيروهاي انقلابي و عوام فريبي‌هاي دولتي ، موجب خشم خشونت‌طلبان شد و تراژدي كنوني را ترسيم كردند.

نوبت به آيت الله صانعي رسيد!

حذف و تخريب منتقدان، از مراجع عظام تا مراجع نظام
با حمله شديد روزنامه هاي کيهان و رسالت به آيت اله صانعي، کليد حذف يکي ديگر از آيات عظام که بقول سازمان ‏مجاهدين انقلاب اسلامي خودي و غير خودي دارند، زده شد.‏
حمله هماهنگ به اين مرجع شيعه از زماني آغاز شد که او در ديدار با اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي گفت:‏‎ ‎‏خداوند در امور سياسي هيچکس را قيم مردم قرار نداده است. ‎او تاکيد کرد:‏‎ ‎‏معصومين(ع) نيز هرگز خود را قيم ‏ندانسته و طريق استبداد نپيموده‌اند. ‏
به دنبال اين اظهارات به گزارش روزنامه اعتماد ملي، روزنامه کيهان تحريف سخنان آيت اله خميني را توسط يکي از ‏نزديک ترين و برجسته ترين شاگردانش بهانه کردتاچنين نتيجه گيرد كه آيت‌ا...العظمي‎ ‎صانعي به عمد و براي نيتي ‏خاص به تحريف كلا‌م امام مبادرت كرده‌اند‎.‎‏‏
‏روزنامه رسالت هم درهماهنگي کامل با روزنامه کيهان نوشت:‏‎ ‎‏جمله‌اى که آيت الله صانعى فرمودند در مورد تلاش ‏براى فهماندن اينکه خدا کسى را قيم مردم قرار نداده است، يک حرف جديد نيست اين پيام بسته‌بندى شده طرفداران ‏جدايى دين از سياست و فرمولى براى سکولاريزاسيون حکومت است.
و به اين ترتيب به نوشته روزنامه اعتماد ملي‎ ‎‏مرجع‎ ‎تقليدي همچون اين فقيه ساده‌زيست نيز در خيل مخالفان نظام و ‏انقلا‌ب قرار گرفت.‏
يک استاد علوم سياسي دانشگا ه تهران در همين ارتباط به روز گفت:‏‎ ‎‏سياست حذف اقتدار گرايان سابقه اي به اندازه ‏عمر جمهوري اسلامي دارد. چند تن از علماي بزرگ قرباني اين سياست شده اند و اکنون به نظر مي رسد نوبت آيت اله ‏صانعي است که اگر به دنبال اين اخطارهاي اوليه سکوت نکند، بايد منتظر بود تا مراحل ديگر حذف اجرا شود.

‎‎حذف مراجع‎‎
روزنامه اعتماد ملي نوشت:‏‎ ‎‏حفظ‎ ‎حريم مرجعيت آنچنان جايگاهي رفيع در جامعه ايران دارد كه حتي در قانون ‏مطبوعات پيش‎ ‎از انقلا‌ب و در زمان طاغوت نيز به صراحت بر آن تاكيد شده و مطبوعات اجازه هتك حرمت‎ ‎مراجع را نداشته‌اند. ‏
امري که از همان روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي زير پا گذاشته شد و‏‎ ‎‏ آيت الله قمي، با وجود سوابقي که ‏در همراهي با آيت الله خميني داشت، همراه با آيت الله روحاني و آيت الله شيرازي - ديگر مراجع تقليدي - که علناً در ‏ايران به مخالفت با نظريه ولايت فقيه پرداختند‏‎ ‎را قرباني کرد. آِيت اله قمي تحت حبس خانگي قرار گرفت و تا ‏پايان عمر(1386.3.26)‏‎ ‎ه.ش در محدوديت زندگي کرد.‏
‏مرجع بعدي آِيت اله شريعتمداري بود که حتي مجبور شددر تلويزيون حضور بيابد و به شرکت در کودتا همراه ‏صادق قطب زاده اعتراف کند.‏
در دهه شصت آيت اله حسينعلي منتظري که لقب‏‎ ‎‏فقيه عاليقدر داشت و از نظريه پردازان ولايت فقيه بود، بعد از ‏مخالفت باکشتار زندانيان سياسي در نوبت حذف قرار گرفت و اوباش زير نام مردم به حسينيه و خانه اش يورش ‏بردند. او که از قديمي ترين ياران انقلاب اسلامي و استادبسياري از صاحبان قدرت بود و پيش از عزل‎ ‎‏قائم مقام ‏رهبري ناميده شد توسط روزنامه کيهان‎ ‎‏شيخ ساده لوح ناميده شد. اين مرجع مسلم هنوز با وجود کهولت سن ‏عملا در حبس خانگي بسر مي برد.
روز آنلاین